گزارش و گفتگو
۱۳۹۴/۱۰/۱۰          با اينا زمستونو سر مي‌كنم

در سال‌هاي اخير در حالي گرايش به مراسمی مانند كريسمس افزايش پيدا كرده است كه نگاهي به صفحات تاريخ نشان مي‌دهد زمستان ايراني خالي از مراسم نيست. زمستان ايراني كه با شب چله آغاز مي‌شود، در ماه بهمن با مراسم پيرشاليار اوج مي‌گيرد و در روزهاي پاياني اسفند با چهارشنبه سوري دفتر خاطراتش را مي‌بندد و جالب است بدانيد كه اين سه رسم شناخته شده تنها بخش كوچكي از مراسم زمستان ايراني هستند كه پيشينه تاريخي چند هزار ساله دارند. شايد در تصوري كه غيرايراني‌ها و ايراني‌ها از ايران دارند، اين كشور با نوروز شناخته شود و مراسم نوروز مهم‌ترين مراسم ايراني تعريف شود كه ريشه باستاني دارد اما مراجعه به صفحات تاريخ نشان مي‌دهد كه مراسم‌هايي در قلب زمستان جريان دارند كه ارزشي همپاي نوروز براي اجدادمان داشته‌اند. زمستان ايراني در يك شب بلند كه به شب چله‌ (شب يلدا) معروف است چشم مي‌گشايد. جشن‌هاي زمستاني شامل جشن ديگان، جشن تبيكان، جشن درآمذينان، كوسه گلدي، مراسم پيرشاليار، طوبي شباط، بهار كردي، بادروزي، درندز، جشن اسفندگان، جشن وخشنكام، نوروز رودها، جشن گلدان و چهارشنبه سوري هستند. شايد توضيح تمامي اين جشن‌ها در حوصله اين نوشتار نگنجد اما اشاره‌اي كوتاه به سه مراسم، شب يلدا، پيرشاليار و چهارشنبه سوري مي‌تواند اهميت زمستان را در فرهنگ باستاني ايراني نشان دهد و اين نكته را تبيين كند كه جشن‌هاي زمستاني كشور ما نه تنها چيزي از كريسمس كم ندارند، بلكه حتي در صورت توجه بيشتر مي‌توانند از آن هم پيشي بگيرند.

با يلدا متولد مي‌شود

زمستان ايراني با شب يلدا متولد مي‌شود، شبي كه مراسم چند هزار ساله آن هنوز در ميان ايراني‌ها جشن گرفته مي‌شود. شب چله (شب يلدا) يا جشن زايش مهر، درازترين شب سال و شب زادن دوباره خورشيد و آغاز فصل زمستان است كه يادگاري هفت هزار ساله از نياكانمان است. شب چله زاد روز ايزد مهر يا ميتراست. نخستين روز زمستان به نام «خوره روز» (خورشيد روز)، روز تولد مهر و نخستين روز سال نو به‌شمار مي‌آمده است و امروزه كاركرد خود را در تقويم ميلادي كه ادامه گاه شماري ميترايي است و حدود چهار سده پس از مبدا ميلادي به وجود آمده، ادامه مي‌دهد. ايرانيان و بسياري از ديگر اقوام شب يلدا را جشن مي‌گيرند. اين شب در نيمكره شمالي با انقلاب زمستاني مصادف است و به همين دليل از آن زمان به بعد طول روز بيشتر و طول شب كوتاه‌تر مي‌شود. در اين شب رسم و رسوم مختلفي انجام مي‌شود، از خوردن هندوانه، آجيل، و بسياري خوراكي‌هاي ديگر تا حافظ خواني و شب شعر. شب يلدا بهانه‌اي براي دور هم بودن است، در حقيقت مي‌توان يلدا را جشن و گردهمايي خانوادگي دانست. در شب يلدا خويشاوندان نزديك در خانه بزرگ خانواده گرد مي‌آيند. به بياني ديگر، در سرماي آغازين زمستان، دور كرسي نشستن و تا نيمه شب ميوه و آجيل و غذا خوردن و به فال حافظ گوش كردن از ويژگي‌هاي شب يلداست.

با پيرشاليار به اوج مي‌رسد

در قلب زمستان، جشني قرار دارد كه افراد كمي از حضورش آگاهند اما در نقطه‌اي از ايران كه تاريخ هنوز نفس مي‌كشد، اين روز باستاني را هنوز جشن مي‌گيرند. در گاهشماري ايراني از حدود پنج بهمن ماه مراسمي به نام «پيرشاليار» در اورامان تخت (هورامان) كردستان و در كنار مرقد پيرشاليار برگزار مي‌شود كه سه روز به درازا مي‌كشد. در اين مراسم از باغ پيرشاليار گردوهايي چيده شده و براي اهالي فرستاده مي‌شود. آغاز مراسم روز چهارشنبه است. بامداد روز نخست دامداران دام‌هاي نذري خود را مي‌آورند و قرباني مي‌كنند، گوشت قرباني در بين مردم تقسيم مي‌شود و مقداري ديگر از گوشت‌ها براي تهيه غذاي دسته جمعي، «آش جو» يا «هولوشينه تشي» به داخل خانه پير برده مي‌شود، نيمروز روز دوم گروه‌هاي دف زن خود را آماده كرده و شروع به دف زني مي‌كنند. نوجوانان، جوانان و پيران دست در دست هم زنجيره‌اي بزرگ تشكيل داده و با حركتي نمادين همبستگي هميشگي خود را به نمايش مي‌گذارند. در این هنگام افرادي نيز قصيده‌هايي از بر مي‌خوانند و گروه بزرگ هم لفظ «جلاله‌ا...» را زمزمه مي‌كنند. در اين سه روز مردم هورامان تخت تمام كارهاي خود را تعطيل كرده و فقط وقتشان را در اين جشن باستاني صرف مي‌كنند. در روز پاياني نيز مردم تا شب به حركت نمادين همبستگي مي‌پردازند و ساعاتي از شب را نيز در خانه پيرشاليار مي‌گذرانند، كه به اين شب، شب نشست يا «شه‌وونيشتي» گفته مي‌شود. در اين شب سخنرانان به سخنراني درباره پير شاليار و بحث‌هاي مذهبي و عرفاني مي‌پردازند. بعد از آن سرودي يا قصيده‌اي خوانده مي‌شود و پايان جلسه با دعا ختم مي‌شود. شايد اين مراسم در سراسر ايران برگزار نشود ولي رسوم آن قدمتي هزار ساله دارند و فرهنگ باستاني كشور ما را به تنهايي به دوش مي‌كشند.

به چهارشنبه‌سوري ختم مي‌شود

زمستاني كه با يلدا چشم به جهان گشوده بود، به روزهاي آخرش كه نزديك مي‌شود و روح بهاري در حال دميدن مي‌شود، به مراسمي با نام چهارشنبه‌سوري پايان مي‌يابد. يكي از آيين‌هاي سالانه ايرانيان چهارشنبه سوري يا به عبارتي ديگر چارشنبه سوري است. ايرانيان آخرين سه شنبه سال خورشيدي را با بر افروختن آتش و پريدن از روي آن به استقبال نوروز مي‌روند. مردم در اين روز براي دفع شر و بلا و برآورده شدن آرزوهايشان مراسمي را برگزار مي‌كنند كه ريشه اش به قرن‌ها پيش باز مي‌گردد. جالب‌ترين و مرسوم‌ترين مراسم اين شب برپاكردن آتش با بته و خار در سر گذرها، بر سر بامها يا در حياط خانه‌هاست. افراد شركت‌كننده در كنار آتش جمع مي‌شوند و همراه با آواز يك به يك از روي آتش مي‌پرند و جمله «سرخي تو از من، زردي من از تو» را تكرار مي‌كنند، به اين معني كه سرخي و تازگي و روشنايي آتش از آن من و زردي و مريضي و بدي من نيز از آن آتش، تا در آتش بسوزد و پاك شود. چهارشنبه سوري يك مراسم قديمي است كه نه تنها در ايران بلكه در ساير ممالك هم جشن گرفته مي‌شود. كافي است صفحات تاريخ مان را ورقي بزنيم تا بدانيم كه زمستان ما بسيار غني‌تر از چيزي است كه مي‌دانيم. در حقيقت بايد گفت ما ايراني‌ها گاهي مصداق اين جمله‌ايم كه «آنچه خود داشت ز بيگانه تمنا مي‌كرد.»

انتهای پیام/





ارسال نظرات






 
برای دسترسی به آرشیو بخش گفتگو و گزارش اینجا کلیک کنید
 
درباره ما تماس با ما
طراحی و اجرا