گزارش و گفتگو
۱۳۹۴/۰۹/۲۷          مرگ تدريجي پژوهش

 سندوس محمدي

مشكلات مختلفي در جامعه وجود دارند كه مانع از نهادينه شدن پژوهش در سيستم آموزشي مي‌شوند. بعضي از اين موانع درون سيستم آموزشي و بعضي ديگر بيرون از سيستم آموزشي قرار دارند، ولي نتيجه همه آنها مشترك است و به مرگ تدريجي پژوهش سازنده منجر شده است. در سال‌هاي اخير كمي‌گرا شدن فراتر از انتظار دانشگاه، مشكلات پژوهش را در كشور ما دو صد چندان كرده است، حتي كار به جايي رسيده است كه كمي‌گرايي دامن هفته پژوهش را هم آلوده كرده است.

 كاستي‌ها و مشكلات گوناگوني كه پژوهش در كشور ما با آن مواجه است باعث شده‌اند كه 25 آذر در تقويم ما با عنوان «روز پژوهش» نامگذاري شود. از 25 آذر تا 29 آذر هم به عنوان هفته پژوهش نامگذاري شده است و معمولا در اين هفته دانشگاه‌هاي مختلف تلاش مي‌كنند با اجراي برنامه‌هاي مختلف روحيه پژوهشي را در بين دانشجويان تقويت كنند. اما روايت سال‌هاي طولاني آموزش در كشور ما نشان داده كه مشكل پژوهش در جامعه ما بسيار عميق‌تر از چيزي است كه بتوان آن را با يك هفته توجه ويژه به پژوهش حل كرد. پژوهش در محاصره مشكلات ريز و درشت مرئي و نامرئي قرار گرفته است. برخي از اين مشكلات ملموس و شناخته‌شده را مي‌توان به مشكلات مالي و نبود بودجه براي پژوهش مرتبط دانست. برخي ديگر از آنها هم به فرهنگ آموزشي كمي‌گراي ما ربط پيدا مي‌كنند و همين باعث مي‌شود كه روحيه پژوهشي در دانشجويان و دانش‌آموزان كشور ما رو به افول بنهد. علاوه بر مشكلاتي كه پژوهش در سطح خرد دارد بها ندادن به آن در سطح كلان كشوري باعث شده است كه جاي خالي آن در نهادها و سازمان‌هاي مختلف به چشم بخورد. پژوهش در كشور ما چنان مورد غفلت است كه جاي خالي آن نه تنها در عرصه‌هاي مختلفي سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي به چشم مي‌خورد بلكه حتي در فضاي آموزشي هم پژوهش در انبوهي از بي‌توجهي‌ها و كاستي‌ها گم شده است. فضاي آموزشي از همان مقاطع ابتدائي پژوهش را مورد غفلت قرار داده و همين باعث شده كه دانش‌آموزاني تحويل فضاي عالي آموزشي يعني دانشگاه‌ها داده شوند كه با روحيه پژوهشي غريب باشند و همين مشكل را به كل سيستم آموزشي و در نهايت تمامي عرصه‌هاي اجتماعي منتقل كرده است. مشكل پژوهش به مقطعي از تاريخ محدود نمي‌شود اما در يك دهه گذشته با برنامه‌هايي كه دولت‌هاي قبل در پيش گرفتند فضاي آموزشي بيش از هر مقطعي به سوي كمي‌گرا شدن حركت كرد و كمي‌گرا شدن فضاي آموزشي صدمه‌اي جبران‌ناپذير به پژوهش در جامعه وارد كرد.

كمي‌گرايي انگيزه را مي‌كشد

يك پژوهش تأثيرگذار كه منادي تغيير و اصلاح در جامعه باشد، از دل فضايي سر بر مي‌آورد كه در آن به كيفيت‌ها بها داده شود، اما در دوره‌اي كه كمي‌گرايي روح غالب دانشگاه‌هاي ما شد خروارهايي از مقاله‌ها و پايان نامه‌ها بيرون آمدند كه از محتوا خالي بودند. زماني كه به جاي محتواي كيفي مقاله‌ها و پايان‌نامه به كميت و تعداد اهميت داده شود به مرور زمان روحيه خلاق دانشجويي دلمرده مي‌شود و اگر هم دكان پايان‌نامه‌فروشي و مقاله‌نويسي به راه باشد، آن‌گاه با هزينه‌اي حداقلي و سرعتي فست‌فودي پايان‌نامه آماده دفاع مي‌شود. مشكل كمي‌گرايي تمامي فضاي آموزشي كشور را در برگرفته و حتي دانشگاه‌هاي مطرح هم با آن دست و پنجه نرم مي‌كنند. سارا 24 ساله دانشجوي كارشناسي ارشد است. از او درباره روحيه پژوهشي در دانشگاه سوال مي‌كنم و مي‌گويد: «در دانشكده ما كمترين نمره‌اي كه به يك پايان‌نامه مي‌دهند 17 است و همين باعث مي‌شود كه بين يك كار خوب و يك كار بد فرق چنداني نباشد. به نظر من اين باعث مي‌شود كه به مرور زمان دانشجوياني هم كه به علم علاقه دارند دلسرد شوند چون تفاوت چنداني بين آنها و ساير دانشجويان وجود ندارد و اين حتي مي‌تواند مانع از پيشرفت آنها شود.» زماني كه در دانشگاه اول كشور كه در رتبه‌بندي‌هاي جهاني در رتبه بين 200 تا 300 قرار دارد وضعيت به اين صورت باشد بايد از همين جا فاتحه ساير سيستم آموزشي را خواند.

مينا 24 ساله دانشجوي كارشناسي ارشد است، زماني كه از او درباره كمي‌گرايي در دانشگاه سوال مي‌كنم، پوزخند معني‌داري مي‌زند و مي‌گويد: «وقتي معيار قضاوت پايان‌نامه‌ها درست نيست و حتي بعضي از پايان‌نامه‌ها يك بار هم خوانده نشده‌اند، روحيه‌اي براي كار خوب نمي‌ماند. به نظر من تلاش براي ارائه يك كار خوب وقت تلف کردن است، من خودم هم تا چند ماه قبل دنبال ارائه يك كار خوب و ادامه تحصيل بودم ولي الان خيلي نااميد شده‌ام.»

او از تجربه‌اش مي‌گويد: «بعد از تصويب پروپوزالم وقتي در بين پايان‌نامه‌هاي مرتبط با موضوعم در حال مطالعه‌كردن بودم به مواردی برخورد كردم كه باوركردني نبودند. پايان‌نامه‌هايي كه تمام كپي بودند و با نمره‌هاي خوب دفاع شده بودند و جالب اين است كه استاد راهنماي بعضي از اين پايان‌نامه‌ها از اساتيد بنام رشته ما بودند.»

 او ادامه مي‌دهد: «وقتي به اين راحتي مي‌توان دفاع كرد به نظر من پايان‌نامه حتي ارزش وقت گذاشتن و پول دادن را هم ندارد، من هم از روي پايان‌نامه‌ها و مقاله‌هاي ديگران كپي مي‌كنم و مطمئنم نه تنها كسي متوجه نمي‌شود بلكه حتي با يك نمره خوب هم دفاع خواهم كرد.»

هفته پژوهش هم كمي‌گرا شد

ميلاد 28 دانشجوي كارشناسي ارشد است كه در يك شركت خصوصي شاغل است. او مي‌گويد: «من در حال حاضر در دو مكان مختلف شاغل هستم و زماني برايم نمي‌ماند كه بخواهم پايان‌نامه بنويسم. چون براي كارم به مدرك كارشناسي ارشد نياز داشتم ادامه تحصيل دادم و چون نمي‌خواهم دكترا بخوانم براي همين كيفيت پايان‌نامه برايم مهم نيست و فقط مي‌خواهم مدرك بگيرم. پايان نامه‌ام را مي‌دهم يكي از اين موسسات برايم بنويسند و بنابر قيمتي هم كه من گرفته‌ام با يك هزينه يك تا يك و نيم ميليوني يك كار خوب را در زمان كوتاهي تحويل مي‌دهند.» به نظر مي‌رسد كه حتي كمي‌گرايي و روحيه ضد پژوهشي به هفته پژوهش هم كه نمادي براي آشتي با پژوهش است سرايت كرده است.

 از نيما 27 ساله درباره تأثيرات هفته پژوهش سوال مي‌كنم و مي‌گويد: «در اين هفته معمولا افرادي به عنوان پژوهشگر برتر انتخاب مي‌شوند كه در طول يك سال كارهاي بيشتري ارائه كرده باشند و معمولا كيفيت كار انجام‌شده چندان مورد ارزيابي قرار نمي‌گيرد. وقتي كه فراخوان براي مقاله از يك هفته قبل داده مي‌شود معلوم است كه وقتي براي ارزيابي درست كارها وجود ندارد.» با اين اوصاف هفته پژوهشي كه قرار بود منجي پژوهش در كشور شود به دام كمي‌گرايي مي‌افتد و به همين دليل است كه از دل اين هفته هم نتايجي كه مورد نظر مسئولان آموزشي است به دست نمي‌آيد. عده‌اي ديگر از افراد هم كمي‌گرايي را گسترده‌تر از چيزي كه مي‌پنداريم مي‌دانند.

 ليلا 26 ساله يكي از اين افراد است. او مي‌گويد: «ما با كنكور كه معيارهاي ارزيابي كيفي در آن حداقل هستند به دانشگاه راه مي‌يابيم و اين بي‌توجهي به كيفيت‌ها و افراد شايسته بعد از كنكور هم ادامه پيدا مي‌كند. زماني كه وارد كلاس درس مي‌شويم نمره‌هاي بالا به جاي اينكه براي دانشجويان فعال باشد براي دانشجوياني است كه فقط يك جزوه را از بر كرده‌اند. همين باعث مي‌شود در نهايت دانشجوياني با عنوان معدل الف به مقاطع بالاتر بروند كه لياقت آن را ندارند. به مرور زمان انگيزه دانشجو براي فعاليت و بحث سازنده در كلاس كور می‌شود و بي‌انگيزگي‌اش به ساير حوزه‌ها هم سرايت پيدا خواهد كرد.»

 در ادامه روندي كه ليلا از آن صحبت مي‌كند پديده‌هاي مختلفي شكل مي‌گيرند كه فرار مغزها يكي از بدترين‌های آنهاست. اين روزها كم نيستند نخبگان واقعي‌اي كه بي‌توجهي باعث شده است كه فرار را بر قرار در اين فضا ترجيح مي‌دهند و رفتن آنها نه تنها به دانشگاه بلكه به كل كشور لطمه خواهد زد، زيرا كشور از قابليت‌ها و توانايي‌هاي بالاي آنها محروم مي‌شود.

انتهای پیام/





ارسال نظرات






 
برای دسترسی به آرشیو بخش گفتگو و گزارش اینجا کلیک کنید
 
درباره ما تماس با ما
طراحی و اجرا