سمیه هاشمی
زن جوان با حالتی حزن انگیز در گوشه ای از اتاق مشاور و مددکار کلانتری نشسته و در حالی که دانه های اشک از چشمانش سرازیر بود مدام بخت بد و سیاهش را لعن و نفرین میکرد. وی که چند ساعت قبل شاهد جسم بی جان همسرش در حال حلق آویز بود و بشدت از مشاهده این صحنه شوکه شده بود آرام و قرار نداشت. بعد از مدتی که زن بینوا به کمک پدر و مادر همسرش آرام گرفت در جواب مشاور کلانتری که در خصوص علت خودکشی همسرش سوال نموده بود گفت : همسرم کارگر گچ کار بود وضع مالی مساعدی نداشتیم با این حال همسرم دائما کار میکرد و هیچ اوقات فراغتی نداشت که صرف من و بچهها نماید. این اواخر آرتروز گردنش عود کرد و بدتر اینکه همزمان دچار ناراحتی معده و روده نیز شد طوری که دکترش از استعمال سیگار و کار کردن به کل منعش کرد. همسرم که خانه نشین شد هر روز میدیدم که افسرده و ناامید میشود با کسی حرف نمیزد رفت و آمدی با اقوام نداشت. از چشمانش میخواندم که شرمنده خانوادهاش شده ولی کاری هم نمیتوانست بکند. اوضاع مالی نامساعد خانواده خودش نیز اجازه نمیداد کمکی کنند. همسرم روز به روز درمانده تر و گوشه گیر تر میشد تا اینکه امروز صبح او را حلق آویز از گوشه زیرزمین خانه پیدایش کردیم.
زن جوان در ادامه صحبتهای خود اشاره به گذشته خانوادگی همسرش اشاره کرد و گفت :او در یک خانواده فقیر زندگی میکرد پدر و مادر خودش بیسواد و شغل پدرش نیز کارگر فصلی بود. خانواده همسرم زیاد اهل معاشرت نبوده و دیدگاه کاملا سنتی داشتند. همسرم نیز به طبع خانوادهاش معاشرتی نبوده و در مورد مسائل و مشکلات زندگیاش با کسی مشورت و یا درد و دل نمیکرد. هیچ وقتی را صرف خانوادهاش نمیکرد و فقط کار میکرد.
در واقع همیشه تنها بود. زن جوان بعد از گفتن این جمله به گوشه ای خیره و آینده نامعلوم خود و فرزندان یتیم خود را پیش چشمانش ترسیم کرد و گفت همسرم با این کار خودش را شاید راحت کرده باشد ولی در حق خانواده خودش مخصوصا بچه های کوچک مان ظلم کرد.
تحلیل آسیب در ابعاد مختلف
هاشمی کارشناس ارشد روانشناسی و مشاور مرکز مشاوره آرامش تحلیل خود را در بعد خانوادگی چنین ارائه داد:
پدیده خودکشی که از عوارض مهم دنیای صنعتی عصر حاضر است بیشتر متاثر از نابسامانیها، اختلالات و ناراحتیهای روانی و نابرابریهای اجتماعی است. معمولا افرادی که اقدام به خودکشی میکنند دارای برخی خصوصیات رفتاری مشترک هستند : اغلب در سطح اقتصادی پایین جامعه قرار دارند و یا اینکه دچار افسردگی میباشند. وی افزود : در ارتباط با مورد فوقالذکر میتوان گفت : متوفی تنها به یک جنبه از زندگی خود یعنی کار کردن پرداخته و از سایر جنبه های زندگی خانوادگی خود غافل بوده است. در حالی که تفریح و سرگرمی در کنار خانواده و معاشرت با اقوام و آشنایان نیز در کنار کسب در آمد از لازمه های یک زندگی سالم و عقلانی میباشد. بنابراین دور از انتظار نیست زمانی که کار خود را از دست داده و دچار از کار افتادگی میگردد دچار درماندگی شده و گمان میکند همه زندگی خود
را از دست داده است در حالی که به سرنوشت سایر اعضای خانواده خود توجهی نکرده و خودخواهانه تصمیم به مرگ خود میگیرد. فرد مذکور در صورت برقراری ارتباط با همسر و برون ریزی تنها گوشه ای از درگیریهای ذهنی خود میتوانست تصمیم منطقیتری بگیرد.
نظر کارشناس در بعد روانی :
افرادی که دچار افسردگی عمیق هستند اگر به موقع تحت درمان قرار نگیرند احتمال زیادی وجود دارد که دست به خودکشی بزنند. به عبارتی علت درجه اول خودکشیها نتیجه ناراحتیهای روحی خصوصا افسردگی عمیق میباشد و در دومین درجه اعتیاد و اختلالات شخصیتی باعث خودکشی میگردند. در درجه سوم نیز مشکلات موقتی زندگی از قبیل : جدائی، عدم موفقیت، شکست عاطفی، ورشکستگی، بیماریهای سخت جسمی و لاعلاج و بیکاری علت خودکشی افراد قلمداد میشوند که در مورد متوفی دو مورد آخر مصداق دارد. وی افزود : به نظر میرسد رفتار تکانشی در متوفی باعث تحمل اندک درزمان بروز مشکلات و در نهایت منجر به رفتار خودتخریبی گشته است از سوی دیگر وجود تفکر دوبخشی در متوفی که اشاره به تفکر سیاه – سفید دارد نیز وجود داشته است. افرادی که تفکر دوبخشی دارند افکاری خشکتر و غیر قابل انعطافپذیرتری نسبت به افراد عادی دارند و اگر امری را در زندگی خود ناخوشایند یابند احساس میکنند که به آخر خط رسیدهاند.
نظر کارشناس در بعد اجتماعی:
شهرهای کوچک که به سرعت به مانند شهرهای بزرگ توسعه پیدا میکنند و ارتباط با شهرهای بزرگ و پرجمعیت وسعت پیدا میکند و از سوی دیگر رسانه های جمعی، باعث ایجاد نیازهای جدید در فرد مذکور شده که با توجه به محدودیت محل زندگی و کمبود امکانات که مصادف با بیماری و بیکاری وی نیز شده بوده متوفی را به شدت مایوس و ناامید مینماید. از طرفی وی دارای همسر و دو فرزند نیز بوده که نیازهای آنها نیز مزید بر علت میشوند که با توجه به ناتوانی فرد در برخورد با مشکلات توام با مهارتهای اجتماعی کاملا ضعیف فرد را به سوی خودکشی سوق دهد.
توصیه های پیشگیرانه
1_ تقویت ایمان و نگرشهای دینی با بهکارگیری روشهای تبلیغی موثر در افراد جامعه.
2_ مشاوره و راهنمایی و حمایت از فرد به همراه روان درمانی.
3_ همبستگی اجتماعی در حد اعتدال باقی بماند.
4_ احساس هویت اجتماعی در افراد تقویت شود زیرا باعث از بین بردن انزوای اجتماعی و غیر هدفمند کردن زندگی فرد میشود و افراد جامعه بر اساس آن، جایگاه و منزلت واقعی خود را کسب میکنند.
5_ آشنا نمودن خانوادهها با علایم و دگرگونیهای رفتاری قبل از خودکشی.
ایجاد خانه های سلامت روان و خطوط تلفن بحران.
6 _ پیش بینی واحد درسی «حقوق و دانش خانواده» در آموزش و پرورش.
7_ بررسی زندگی افرادی که در خطرند.
8_ تعلیم و تربیت روحانیون، پرستاران، پلیس، معلمان و سایر افرادی که با گروه زیادی از افراد در ارتباطند.
9_کمک به بازسازی شخصیت فرد بحران زده و یا فردی که اقدام به خودکشی ناموفق نموده است.
10 شناسایی خانوادههایی که یکی از اعضای آن خصوصاٌ یکی از والدین اقدام به خودکشی نموده باشد چرا که احتمال دارد فرزندان نیز در مواجهه با بحرانهای زندگی عمل والدین خود را الگو قرار دهند.
11 _ در آخر اینکه باید تصویر فرد از خود و آیندهاش را همواره با عقاید مذهبی روشن کرد چرا که از موانع بسیار با اهمیت در پیشگیری از خودکشی میباشد. در این مورد رسانه های سمعی و بصری، مراکز مشاوره نیروی انتظامی، نهادهای دولتی و حمایتی میتوانند بسیار مثمر ثمر واقع گردند.
انتهاي پيام/ |