گزارش و گفتگو
۱۳۹۸/۰۲/۱۶          قصه پرغصه زنان سرپرست خانوار

در چرخه بیکاری، فقر و ... تمام افراد جامعه ای که گرفتار در این چرخه باشند در معرض آسیب قرار دارند اما در چنین، وضعیتی زنان و کودکان آسیب پذیرتر هستند و مشکلاتی با ریشه و اساس اقتصادی و فقر، مقدمه ای بر ورود آنها به معضلات و آسیب های اجتماعی می شود.

امروزه بسیاری از زنان جامعه بنا به دلایلی از جمله فوت همسر، طلاق، اعتیاد همسر و یا در زندان بودن همسر، سرپرست خانواده ای را به عهده دارند که توانمندسازی آنها نقش مهمی بر سلامت کودکان و استحکام این خانواده ها خواهد داشت.

زنان سرپرست خانوار بی بضاعت در جامعه امروز ما یک مساله اجتماعی مهم تلقی می شود.

زیر آسمان این شهر و در همسایگی هرکدام از ما، زنانی هستند که رشته زندگی ‌شان گره خورده و برای اینکه بتوانند چرخ زندگی را بچرخانند کمر همت بسته‌اند؛ زنانی که علاوه برحمل بار سنگین معیشت، باید سایه نگاه های نامتعارف و قضاوت های تنگ نظرانه برخی افراد را هم تحمل کنند.

یکی از زنان سرپرست خانواده می گوید: همسرم معتاد بود. چندین بار در مرکز ترک اعتیاد بستری شد، اما به محض بیرون آمدن باز همان آش بود و همان کاسه.تا این که در روز زرد پاییزی رفت و دیگر او را ندیدیم. من ماندم و فرزندان قد و نیم قد و بار زندگی. ساز ناکوک زندگی را با کوک های چرخ خیاطی هم آوا کردم و کم کم رخت خوشبختی و شادی را بر تن زندگی دوختم.

یکی دیگر از زنان بی سرپرست و نان آور خانه اظهار می دارد: در سایه قضاوت های تنگ نظرانه برخی افراد جامعه، همواره با احساس ناامنی و تحقیر رو به رو هستند؛ قضاوت هایی که از داخل خانواده آغاز و به سطح جامعه کشیده می شود.

(مریم-ع) اضافه می کند: با هزار سختی و دردسر از زندگی پر درد و رنج با همسری معتاد جدا شدم و به امید راحتی و آسایش به خانه پدری بازگشتم تا زیر سایه آنان بتوانم طعم خوشبختی را به فرزندانم بچشانم اما هنوز مُهر طلاق من خشک نشده بود که نگاه های سنگین و سوال های بی معنا از خانواده شروع و به محل کشیده شد.

به گفته وی هر جا می رفتم با نگاه مردانی روبه رو بودم که جسمی بی صاحب را روبه روی خود می دیدند و با هدف های شوم نمایش خیرخواهی داشتند. به ناچار و از ترس حرف حدیث مردم به کنج خانه پناه بردم.

در سایه قضاوت های تنگ نظرانه برخی افراد جامعه نسبت به طلاق و زنان بیوه، درصد بالایی از این زنان با محدودیت های اجتماعی، احساس ناامنی و تحقیر روبه رو هستند که موجب می شود از حضور در جمع هایی نظیر فامیل گریزان باشند.

برخی از زنان خودسرپرست، میان اعضای خانواده خود نیز دچار بحران هستند چرا که بر اساس نگاه سنتی حاکم بر خانواده ها، پس از بازگشت به خانه پدری، دیگر به او به چشم دختری مجرد و آزاد نمی نگرند و محدودیت های بیشتری را در رفت و آمد و اشتغال به کار برای او قایل می شوند.

به خاطر وجود فرهنگ نگاه سنگین ترحم، غیرت و ناموس پرستی خانواده ها، بعضی از این زنان شرایط فرهنگی و اجتماعی حضور در جامعه را از دست می دهند و در این مسیر متحمل آسیب های روحی و روانی و مادی می شوند.

به همین دلیل علاوه بر راهکارهای مناسب اقتصادی برای بانوی سرپرست خانوار، فرهنگ سازی و ایجاد آموزش مهارت های زندگی به خانواده ها در اولویت قرار دارد تا نگاه افراد نسبت به این زنان تغییر کند و دیگر به نگاه بدن بی صاحب به آن ننگرند.

در جهان کنونی رسیدن به اهداف توسعه بدون بهره‌گیری از ذخیره عظیم نیمی از پیکره جامعه، یعنی زنان امری غیرممکن است، چراکه یکی از شاخص‌های نوسازی اقتصاد ملی و توسعه اجتماعی، مشارکت زنان و نحوه ایفای نقش آنان در ساختارهای اقتصادی است.

انتهای پیام /





ارسال نظرات






 
برای دسترسی به آرشیو بخش گفتگو و گزارش اینجا کلیک کنید
 
درباره ما تماس با ما
طراحی و اجرا