نگین باقری / اعتیاد سن و سال نمیشناسد. این بلای خانمان سوز اکنون در مدارس نیز جای خود را باز کرده است.
محمد زاهدی اصل، جامعه شناس و استاد دانشگاه درباره اعتیاد دانشآموزان میگوید: اعتیاد در مدارس نمود پیدا کرده است و اغلب مسئولان ذیربط این مساله را اعلام کرده و محرمانه تلقی نمیشود، حتی آمار نیم درصدی اعتیاد هم خطری جدی است.
تاثیر آموزش و پرورش و مدارس در پیشگیری از آسیبهای اجتماعی به ویژه اعتیاد در دانشآموزان را ارزیابی کنید؟
امروزه بحث آسیبهای اجتماعی یکی از بحثهای جدی جامعه ماست. جدی بودن این موضوع تا جایی است که یک نشست ویژه با حضور مقام معظم رهبری و بخشی از مسئولان ذیربط تشکیل شد و رهبر معظم انقلاب بسیار تاکید کردند که باید آسیبهای اجتماعی مورد توجه سازمانها و نهادها از یک طرف و دانشگاهها، فضاهای علمی و صاحب نظران از طرف دیگر قرار بگیرد، یعنی دانشگاهها و صاحب نظران از بعد نظری و ارائه راهکارها و سازمانهای اجرایی هم از بعد ورود به مساله، کنترل و تعدیل آن باید انواع آسیبها را به عنوان مسائل تهدید کننده سلامت اجتماعی مورد توجه قرار بدهند. وقتی آسیبهای اجتماعی دامنگیر کل جامعه شده و گسترش پیدا میکنند همه گروههای سنی از نوجوانان، جوانان و میانسالان گرفتار میشوند.
به عقیده کارشناسان نوجوانی حساس ترین سن است، گرچه بسیاری از پایههای شخصیتی انسان از بدو تولد و در کودکی بنا میشود، اما دوره نوجوانی در شخصیت سازی انسانها تاثیر بسزایی دارد. معمولا دانشآموزان تحت تاثیر شرایط از خودشان رفتاری نشان میدهند که بخشی از این رفتارها آسیبگونه است و متناسب با هنجارها، فرهنگ، عرف و قوانین جامعه نیست. بر همین اساس از آنجا که نوجوانان به سن قانونی نرسیده اند اگر دچار انواع خطا بشوند در کانونهای اصلاح و تربیت مورد بازپروری قرار میگیرند. این در حالی است که نوجوانان در اجتماع، مدرسه و خانواده خوب و بد را یاد میگیرند و اگر خانواده به ویژه اعضای اثرگذار مانند والدین یا خواهر و برادر بزرگ تر به نوعی گرفتار یک نوع آسیب و مشخصا سوءمصرف مواد باشند به احتمال بسیار زیاد روی دانشآموزانی که هنوز گرفتار نشده اند، تاثیر میگذارند و آنها ناخواسته تشویق به مصرف مواد مخدر شده و دچار آسیبهای بسیار جدی در این زمینه میشوند. خانودهها باید به این مسائل توجه کنند، چون وجود یک عضو آسیب دیده در خانواده بقیه اعضا را دچار مشکل میکند.
همچنین باید به اینکه چگونه آن عضو را مداوا کنیم که کمترین آسیب را به اطرافیان بزند، توجه کنیم. متاسفانه اعتیاد در مدارس نمود پیدا کرده است و اغلب مسئولان ذیربط این مساله را اعلام کرده و محرمانه تلقی نمیشود، حتی آمار نیم درصدی اعتیاد هم خطری جدی است. باید مدارس ما مصون از این قبیل مسائل باشد.
ریشه کاستیها در گسترش اعتیاد در مدارس چیست؟
ریشه کاستیها برای شیوع اعتیاد در دانشآموزان، به جامعه، خانواده و مدارس بر میگردد، چرا که کادر مدارس از مدیران تا معلمان به نوعی در این زمینه آموزش ندیده اند. آنها فقط روش تدریس و ارائه مطالب را یاد گرفته اند، اما نمیدانند که چگونه با دانشآموزان ارتباط واقعی برقرار کرده و اعتماد آنها را به سوی خود جلب کنند. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم معلمان و اساتید برای دانشآموزان و دانشجویان الگو هستند. بنابراین باید این الگوها برای شاگردان مناسب باشد. اگر مدیران و معلمان دلسوز و علاقهمند باشند این معضل کاهش مییابد و این مساله به گزینش کسانی بر میگردد که وظیفه معلمی را بر عهده میگیرند، چون باید علاوه بر علم، اخلاق و رفتار هم مبنا باشد و طبیعتا کسانی که واجد این شرایط هستند، میتوانند برای دانشآموزان مثال بی بدلیل باشند.
از طرف دیگر، باید خانوادهها را هم توجیه کنیم تا ارتباط خانه و مدرسه واقعی باشد نه اینکه صرفا این رابطه به گرفتن هزینهها محدود شود. باید انجمن اولیا و مربیان وظیفه خود را به درستی انجام بدهند تا آمار اعتیاد در دانشآموزان کاهش یابد.
چگونه در مدارس باید به حوزه اعتیاد در دانشآموزان ورود پیدا کرد؟
باید در حوزه گرایش دانشآموزان به اعتیاد به طور جدی ورود پیدا کنیم. نباید همه چیز بخشنامه ای و آیین نامه ای باشد. در رابطه با اعتیاد دانشآموزان عوامل مختلفی در مدارس مطرح است. باید بررسی کرد که چه عواملی باعث نفوذ اعتیاد در مدارس شده است. همچنین بخشی از این مساله به گروه همسالان بر میگردد، چرا که نوجوانان بخشی از رفتارهای خود را از دوستان و همکلاسیهای خود الگو برداری میکنند. به همین دلیل دوستان ناباب میتوانند دانشآموزان سالم را تحت تاثیر قرار دهند.
از سوی دیگر، اگر رفتار معلمان مناسب نباشد، فشارها بر دانشآموزان بیش از حد باشد، شخصیت دانشآموزان توسط معلمان شکسته شود و مدیران مدارس هم نظارت درست در رابطه با همکاران نداشته باشند، مدارس میتوانند تا حدی مرجعی برای تخریب دانشآموزان باشند.
بررسیها نشان داده که برخی دانشآموزان به علت فشار بیش از حد از مدرسه فرار میکنند. طبیعتا به همین دلیل هم در معرض انواع آسیبها قرار میگیرند. در رابطه با فرار دانشآموزان دختر از خانه و مدرسه نیز باید خیلی سریع وارد عمل شد تا دچار آسیبهای جدیتری نشوند، چرا که ممکن است سوء استفاده گران از آنها به عنوان ابزاری برای فحشا، فروش مواد مخدر و.. استفاده کنند و آنها نیز گرفتار اعتیاد شوند.
اعتیاد دامنگیر همه گروههای سنی با شدت و ضعف است. با وجود این، نوجوانان آینده سازان جامعه ما هستند و اگر گرفتار این مساله شوند نه تنها برازنده نیست، بلکه بسیار نگران کننده است و باید در این رابطه فکر اساسی کرد. همچنین مدارس باید عوامل نظارتی و کنترلی محسوس و نامحسوس داشته باشند. ما نمیتوانیم با تهدید، جبر و زور به نتیجه دلخواه برسیم. فشار آوردن و تنبیه جسمی روحی و روانی شاید بتواند در کوتاه مدت اثرگذار باشد، اما در درازمدت به محض اینکه فشار برداشته شود افراد دوباره دنبال آسیبی که به آن مبتلا بودند، میروند. باید فضای مدرسه را به فضای امنی توام با تفاهم برای دانشآموزان تبدیل کنیم. دانشآموزان باید جرات ابراز وجود و عقیده داشته باشند و با مدیر، ناظم و معلمان آنقدر احساس نزدیکی کنند که اگر دچار مساله ای شدند به راحتی آن را مطرح کنند.
متاسفانه در کتب درسی بخشی به مهارتهای زندگی اختصاص ندارد. فقط دانشآموزان در مدارس دروس پایه را آموزش میبینند، راهی دانشگاهها میشوند و آنجا هم بدون آنکه نحوه چگونه زندگی کردن را یاد بگیرند، فارغ التحصیل میشوند. متاسفانه دانشآموختگان دانشگاهی ما چگونه زندگی کردن و آداب و معاشرت را بلد نیستند و نمیتوانند خودشان را از خطرات حفظ کنند. یکی از اصول درس شیوههای زندگی نه گفتن است که آن را به دانشآموزان در مدارس یاد نمیدهیم. آنها مقاومت را یاد نمیگیرند، در مقابل کوچکترین تلنگری تسلیم شده و نمیتوانند در برابر انواع فشارها ایستادگی کنند.
انتهای پیام/ |