1394/10/14 |
![]() |
گشتی در راسته «یونچی لر» بازار تاریخی ارومیه |
لحاف پشمی برای روزهایی که لحاف آسمان پاره می شود ندا عبدی بوی پشم، مشامی آشنا است، آن را در گنجه لحاف و تشک مادرانمان بسیار دیدهایم. آنزمان که به فاصله یک یا دو سال، لحاف و تشک ها را میشکافتند تا پشم درون شان را آنچنان با چوب بزنند که نرم شوند! بیشتر اوقات هم با زنان همسایه یا فامیل، گوشه ای از حیاط مینشستند و پشمها را با دست باز میکردند تا آرامش و راحتی دلچسبی را برای خانوادهها به ارمغان آورند... پشم و خاطراتش در یادها باقی مانده است.به گزارش نای قلم، لحافدوزی و هنرش چه در درست کردن لحاف و چه در دوختن روکشهای لحاف با تزئینات دستدوز، از جمله هنرها و تواناییهایی است که در سالهای نه چندان دور، به عنوان ویژگیهای یک بانوی خانهدار و کاربلد شناخته میشد؛ تا آنجا که برخی از این بانوان، از همین راه امرار معاش میکردند و یاریرسان خانوادهشان میشدند. یونچیبازاری به گزارش نای قلم، نام پشم در ترکی آذربایجانی «یون» است، آن را جزو ملزومات هر زندگی تازه میدانند و در بساط جهیزیه عروس و دامادها، تحفهای ارزشمند به شمار میآید. البته چند وقتی است که این هدیه ارزشمند به بهانه اینکه «دخترهای امروزی حوصله پشم شویی ندارند!»، رخت مصنوعی بر تن کرده و در لباس پشم شیشهحاضر میشود. با این حال، هنوز هم راسته «یونچیلر» برایمان جذاب است، این بازار در ضلع غربی میدان ولایت فقیه (مرکز قدیم) قراردارد. در راستای خیابان امام، نرسیده به مرکز، وارد راسته ای خواهید شد که روباز است. به نیابت از شما وارد بازار میشویم، چند پله که پایین می آییم، حیاط بزرگ و مدوری را مشاهده میکنیم که با انبوهی از پشم در حجرههای پشمفروشی خودنمایی میکند. بله، اینجا « یونچیلر بازاری» است.یونهای سفید، رنگی و سیاه؛ هر کدام جلوه خاص خودش را دارد. با دست زدن و لمس کردن، بیشتر میتوان تفاوتها را حس کرد. یونهای کرمی و قهوهای از دستو پاهای گوسفندان استحصال شده است. پشم سفید ارزش بالایی دارد و با رنگ طبیعی، رنگ میشود تا در زیردست دختران و زنان هنرمند آذربایجان، هنر قالیبافی و گلیمبافی را به رخ کشد.این بازار، یک نگاه مسلط میخواهد، با این بهانه به سراغ همصحبتی با «جلال معتقد» میرویم، او 41 سال دارد و در بازار پشم، به نام «یونچی بازاری» کار میکند.معتقد با تجربه ای 22 ساله، حرفهاش را چنین توصیف میکند: «پدر من، هم در کار فرش بود و هم پشم میفروخت. قبل از او، پدربزرگم نیز در این حرفه مشغول بود. البته من او را ندیدهام و پس از مرگش به دنیا آمدهام. بله میگفتم او پشم میفروخت و نمد (کِئچَه یا کَپَنک) هم درست میکرد. در آن زمان، بیشتر از پنج یا شش پشمفروش در این شهر نبود. بعضی افراد به روستاها و ایلات میرفتند و پشم گوسفند -که در زبان محلی به آن، «گوزَم» می گویند- را میخریدند و میفروختند». «گُوزم»، موهای نرمی است که در لایه های زیرین پشم گوسفند مینشیند و به دلیل نرمی و تمیزی، طرفداران زیادی دارد.به گفته معتقد، «کَپَن» نیز پوششی است که چوپانان بر دوش خود هنگام چرای گوسفندان و یا هدایت گله بر دوش می اندازند و یا هنگام استراحت، لختی بر روی آن به عنوان یک رختخواب میآسایند و از «نمد» یا همان «کئچه» خودمان، به عنوان زیرانداز، چادر و خیمه در شرایط بد آبوهوایی یا برای اقامت طولانی بهره میبرند. پشمفروشی درصنف پشمفروشهای قدیم، اغلب پشمفروشها همانند پدربزرگ جلال معتقد، به روستاهای اطراف میرفتند، پشم میخریدند و میفروختند. بعضیها خودشان پشم می چیدند و حلاجی میکردند. معتقد با اشاره به این موارد ادامه میدهد: «آنها با ابزاری به نام «یای توخماق» پشم را می زدند و پشم از هم باز می شد. «یای توخماق» سیم و نخی دارد که به آن چله گفته میشود و همین ابزار، پشم را از هم باز میکند. همه نمیتوانند از این ابزار استفاده کنند و استادکارهای ویژه خودش را دارد که هنگام حلاجی، آواز هم میخواندند که متاسفانه من نه میتوانم با یایتوخماق کار کنم و نه آوازش را بلد هستم. حلاجها یک روز در میان، مهمان عشایر، ایلات و روستاها میشدند و پس از حلاجی پشم، نمد و کپن درست کرده و بر میگشتند. بعدها، این کار به شهرها رسید و با افزایش جمعیت و ظهور دستگاهها، به شکل کنونی درآمد.» تاثیر زندگی بر صنعت پشم حق با جلال معتقد است، امروزه، صنعت پشمچینی، حلاجی و پشمفروشی، تحت تاثیر سبک زندگی مردم قرار گرفته وبا ورود ادوات و ماشینهای حلاجی، حرفههای این صنف را نیز دستخوش پستی وبلندیهای روزگار کرده است. معتقد میگوید: «البته به نظر من، روش های سنتی بهتر بودند و کیفیت بهتری داشتند. در حال حاضر، حلاجی با پشم فروشی یکی شده است. اما در قدیم، اینطور نبود. حلاجی کار یک نفر بود، پشمفروشی کار یکنفر، لحاف و تشکدوزی هم کار یک نفر دیگر...».با این حساب، هر کدام برای خود یک حرفه به شمار میآمد و با کیفیت بیشتری انجام می شد. در واقع سه حرفه حلاجی، پشم فروشی و لحاف و تشکدوزی، به صورت تخصصی توسط افراد مختلف یادگرفته میشد و خانوادههای بیشتری را نان میداد. معتقد در ادامه با تاکید بر این موضوع میگوید: «در حال حاضر، بعضی از خانمهای بیبضاعت از ما سفارش میگیرند و در خانه برای مشتریان ما لحاف و تشک پشمی درست میکنند. در قدیم اینگونه نبود. لحاف و تشک را معمولا آقایان درست میکردند. قدیمها، حلاجها در بیشتر اوقات با یای توخماق به خانهها میرفتند و در منزل پشم را حلاجی می کردند. اما الان چون دستگاه است، خبری از آن سنتهای قدیمی نیست. مشتری مجبور است اینجا پشم را به ما تحویل دهد و روز بعدش تحویل بگیرد.در قدیم در سمت چپ خیابان امام، راسته حلاجها بود و در سمت راست هم نمد و کپن درست میکردند. یک دستگاه سنتی به نام «بُر» داشتیم که برای درست کردن نمد و کپن از آن استفاده میشد . بازار ما هم، به گفته پدرم انبار گندم روسها بود که بعدها به تیمچه امین نظمی مشهور و پس از خریداری به پاساژ نوبخت ملقب شده است. این پاساژ روبروی بازار یونچیلر هست. در واقع، یک قسمت بازار پشم در آن دست خیابان و یک قسمت هم در این دست قرار دارد» فواید پشم برای کسانی که درد استخوان دارند، پشم را پیشنهاد می دهند. طب سنتی، پشم را «گرمی» میشناسد وآن را در خیل عظیم میل به مصرف پشمشیشه؛ توصیه میکند. معتقد با اعتراض به مصرف بیرویه پشم مصنوعی میگوید: «در حال حاضر مردم فکر میکنند که الیاف بهترند و این باور غلط به نظر من کمکم در حال جا افتادن است. الیاف را از زبالههای پلاستیکی درست میکنند. من خودم هر وقت به مسافرت میروم، نمد و کپن میبرم، چون پشم هستند. دلیل خرید الیاف از طرف مردم فقط سفید بودن بیش از اندازه آن، تمیزی و براقی بیش از حد آنهاست. اینها همه ظروف یکبارمصرف بازیافتی هستند که به صورت بالش و لحاف و تشک به مردم داده میشود. شنیدم یک دستگاه تولید الیاف از چین به خراسان آوردهاند که حتی به مردم اجازه دیدن فرآیند تولید الیاف توسط آن، داده نمی شود! مردم اگر از فواید پشم سردربیاورند حتما به سراغ پشم می روند و نه به سراغ الیاف به ظاهر طبی! پشم باعث جذب رطوبت بدن میشود. قدیمها پادرد و سردرد و این حرف ها نبود. در حال حاضر، مردم به بهانه راحتی، از الیاف استفاده میکنند. چون نمی خواهند یکی دوسال یکبار، پشم را حلاجی کنند. واقعا کدام مهم است... راحتی یا سلامتی؟! از طرف دیگر به نظر من اگر یک تار پشم به ریههای انسان برسد، جذب میشود و یا به خودی خود دفع میشود. پلی استر چگونه... آیا طبیعی است؟ آیا می تواند جذب یا دفع شود؟»در منطقه آذربایجان در گنجههای منزل، متکاهایی هستند که از «قیرخیم» پرشدهاند. وقتی شکافته میشوند آن چه به چشم میآید هر چه هست اما پشم نیست. دراین مورد از جلال معتقد جویا میشویم وی در اینباره پاسخ میدهد: «قدیم ها، فرش را که می بافتند روی آن را پرداخت کرده و پشم اضافی را از فرش جدا میکردند. الان هم کارخانجات فرش ماشینی این کار را انجام می دهد. در قدیم الایام، پشم گران و مصرفکننده اش هم زیاد بود. به دلیل کم بودن پشم، مردم از طریق ضایعاتی مثل «قیرخیم» -که از واژه «قیرخماق» یعنی همان پرداخت کردن- است برای تهیه بالش، متکا، لحاف و تشک استفاده میکردند» فن لحاف و تشک دوزی به سراغ فن لحاف و تشکدوزی میرویم و از معتقد در این رابطه هم سوال میپرسیم؛ وی می گوید: «قدیمها روی لحاف و تشک را تزئئین میکردند؛ الان هم اینگونه است، طرحهای دایرهای، شطرنجی، طاووسی بسته به سلیقه افراد روی لحاف و تشک دوخته میشوند. البته این دستدوزیها هم با آمدن تکهدوزیها و چرخدوزیها نیز در حال نابودی است». می پرسیم که برای لحافدوزی هم سوزن مخصوصی نیاز است؟ می گوید: « بله، سوزن لحاف دوزی بزرگتر از چوال دوز است. امروزه این سوزن را کارخانه ها درست میکنند ولی در قدیم، از سوزنهای مخصوص به قول قدیمیها «شمسیه» استفاده میکردند. این سوزن ها چون دراز بودند می توانستند از یک طرف تشک به طرف دیگر تشک برسند و تشک را بدوزند.»در پارچهفروشیها، پارچهای سفیدرنگ به نام متقال است که برای آستری لحاف و تشک و بالش استفاده میکنند در این مورد از جلال معتقد جویا شدیم. او گفت: «برای آستری تشک، از متقال استفاده میشود. متقال تشک ضخیمتر از متقال لحاف است. در حال حاضر مردم به این مسئله توجه نمیکنند که جنس پارچهها از پلی استر است و پشم داخل تشکها از پشم شیشه و الیاف؛ در بسیاری از موارد، خیلی ها به دلیل تعریق حین خواب حتی به دکتر مراجعه میکنند در حالی که اگر در یک تشک پشم طبیعی با پارچه متقال کتان استراحت کنند، محال هست که کسی عرق کند. مردم در این مورد اطلاعات ندارند و باید آن ها را راهنمایی کرد تا با شناخت سنتها سلامتی خود را از این طریق تامین کنند.» تشک با پشم نسبت به الیاف ارزان تر است! «بله باصرفهتر درمیآید، اما متاسفانه یک سری از همکاران به دلیل شسشوی نامناسب و ضعیف باعث میشوند که لحاف و تشکهای آماده از پشم، بوی گوسفند بدهند. برای همین هم، مردم تمایل دارند تا لحاف و تشک الیاف را بصورت آماده بخرند و اگر پشم هم بخرند دوباره پشم آن را در خانهشان بشویند.»در بعضی از خانهها، تشکها به اندازه و راحت هستند و در برخی دیگر، یا بسیار ضخیماند یا کوتاه هستند و یا ... . هر خانوادهای، ضخامت و اندازه متداول خودش را برای لحاف و تشک دارد اما لحاف و تشکدوزی هم استاندارد میخواهد؛ معتقد می گوید: «هر تشک، 6 تا 8 کیلو پشم لازم دارد و لحاف یک نفره2 کیلو و دو نفره هم 2 تا 3.5 کیلو؛ تشکها را در اندازههای 1در2 متر میدوزیم و لحاف یک نفره را در 180 سانتیمتر در2 متر و دو نفره را 2 در2.20 متر. از قدیم میگویند که لحاف تکنفره چهار متر است و لحاف دونفره هم پنجمتر.» انواع پشم «به پشم گوسفند بزرگ، «ساچاخ» می گوییم که برای تشک از آن استفاده میشود. «توخلو یونو» که «ساچاخ» ندارد و نرم است و برای لحاف استفاده می شود تا از میتقال بیرون نزند. «گوزوم» هم که پشم «قوزی» است و برای بالش و متکا استفاده میشودکه زیر سر نرم است.» پشم شناسی جلال معتقد با اشاره به سه نوع پشم ساچاخ، توخلویونو و گوزوم درباره واحد وزن معمول و مرسوم در پشمفروشی ادامه می دهد: «ما پشم را با واحد «باتمان» می فروشیم. هر باتمان ما معادل 16 کیلو است. البته باتمان در مناطق مختلف آذربایجان، متفاوت است، در بعضی از جاها 4 کیلو و یا 6 کیلو عنوان میشود. اما به طور عموم و به اصطلاح میگویند که از هر باتمان، یک تشک درست میشود چنانکه از 16 کیلو، 8 کیلوی آن در هنگام شستن پشم آب می رود و 8 کیلو باقی میماند.»دلیل زنده بودن یک صنعت، تقاضایی هست که برای آن وجود دارد، بدون شک اگر تقاضا نباشد عرضهای هم وجود نخواهد داشت، اگر پشمفروشی دایر باشد به دلیل استفاده از پشم خواهد بود، معتقد درباره مصرفکنندگان پشم و سفارشدهندگان لحاف و تشک میگوید: «لحاف و تشک را بیشتر برای جهیزیه میگیرند، البته در روستاها و شهرها براساس رسوم سنتی، در کنار خوشخوابها هم، سه دست لحاف و تشک می دهند. لحاف و تشک درآذربایجان باید در خانهها باشد. الان از طرف داماد هم دو دست می دهند و از طرف خانواده عروس هم سه دست... همه اینها برای این است که ما مردم آذربایجان برای مهمان ارزش قائل هستیم، هیچ وقت برای مهمان پتو نمیاندازیم و بهترین لحاف و تشک را برای مهمانان در نظر میگیریم.» معتقد راست میگوید... میزان و ترازوی مهماننوازی در اینجا، به احترام و خدمتی هست که میزبان انجام میدهد. آمادهسازی اسباب خواب و استراحت مهمان نیز، در گرو داشتن لحاف و تشک نرم و تمیز است که با زیباترین پارچهها و دستدوزیها مزین شده باشد. اصلا فرهنگ آذربایجان بر همین تشریفات و تدارکات مهماننوازی و خانهداری استوار است. در این فرهنگ، بهرهمندی از فرآوردههای سنتی و طبیعی، هنرنمایی زنان و کوشایی مردان این خطه، همه نشاندهنده کار و تلاش و غیرت بیمثال است که با رجوع به حرفههای قدیمی و سنتهای دیرین بیش از پیش آشکار میشود. لحاف و تشکدوزی در فولکلور آذربایجان جهازیه عروس و داماد را در اتاق میچینند، خانوادههای هر دو طرف به صورت جداگانه برای دیدن آنها به منزل والدین عروس و داماد میروند، در میان هدیه پدرومادر به فرزند، زیبایی و کیفیت لحاف و تشک یک چیز دیگر است؛ بویژه برای جهیزیه عروس که این مورد اهمیت بیشتری پیدا میکند.حتی در مورد لحاف و تشک، ضربالمثل به ترکی وجود دارد مثلا میگویند: «دؤشگ ییز یونگول اولسون» (تشک تون سبک باد) یعنی به زودی از بستر مریضی بلند شوی و یا «ایاقیین یورقانیان گؤره اوزات» (پایت را به اندازه تشک ات دراز کن). انتهای پیام/ |