1400/01/28 |
![]() |
زنان، قربانیان اصلی کرونا |
از زمانی که ویروس کرونا شیوع پیدا کرده است، روانشناسان و کارشناسان هشدارهای خود پیرامون تاثیرات روحی و روانی قرنطینه اجباری یا اختیاری را آغاز کردند و به کرات اعلام کردند که سلامت روان شهروندان به ویژه بانوان، بیشتر از گذشته مورد تهدید قرار گرفته است. کرونا، زنگ هشدار افزایش اختلالات روانی و بیماری های روحی به ویژه افسردگی را در زنان به صدا درآورده است؛ صدایی که متاسفانه در حاشیه قرار دارد و به ندرت در ردیف مسائل مهم جامعه شنیده می شود. یک خانواده سالم در اولین مرحله به یک زن و یک مادر سالم نیاز دارد و اکنون که بیماری کرونا با مشکلات اقتصادی، جسمی، روانی و اجتماعی، خانواده ها را به شدت تحت تاثیر قرار داده؛ وظایف بانوان سنگین تر از گذشته شده است و برای حفظ سلامت روان خود و خانواده به آگاهی بخشی بیشتری در این زمینه نیاز دارند. یک فعال اجتماعی میگوید: کرونا، اتفاق تلخی بود که زندگی همه ما را درگیر کرد اما حالا که در سیاهترین روزها بهسر میبریم و من هم مثل بسیاری از افراد دیگر در اتاقی تنها قرنطینه شدهام، بیش از هر کسی به زنان و مادران بیمار فکر میکنم که کرونا زندگیشان را سختتر کرده است. زنان تنهایی که از خانوادههایشان دور هستند و کسی را ندارند که از آنها مراقبت کند و یا کودکانشان را به آنها بسپارند و مجبور نشوند فرزندان کوچکشان را با خود به بیمارستانهای آلوده ببرند، زنان کمدرآمدی که سرپرست خانواده هستند و مخارج زندگی را خودشان میپردازند و حالا هزینههای سنگین درمان کرونا نیز به آنها تحمیل میشود، زنان کارگر و نظافتچی و پرستار و راننده و فروشنده و کشاورز که امکان برخورداری از مرخصیهای باحقوق یا دورکاری در منزل را ندارند و بهخاطر بیماریشان با خطر از دست دادن کارشان مواجه میشوند، زنان خانهداری که بیمارند و در قرنطینهاند اما باید حواسشان به غذا و نظافت و درس و بهانهگیری و دلتنگی بچهها باشد، زنان مسنی که فرزندانشان در کنارشان نیستند و خودشان باید بهتنهایی و با کمک واکرها و عصاها با برگههای سیتیاسکن ریههایشان در بیمارستانها سرگردان شوند، زنان روستایی که به امکانات درمانی دسترسی ندارند و برای رفتوآمد به شهرهای اطرافشان با هزار مشکل مواجهند و خیلیهای دیگر. نزهت بادی، میافزاید: وقتی از کرونا و تبعات آن برای زنان حرف میزنیم، باید بدانیم وضعیت زن مستقلِ تحصیلکردهِ طبقه مرفه یا متوسطِ مرکزنشین با زن کمسوادِ کمدرآمدِ با شغل بیثبات در روستاها یا شهرستانها تفاوت بسیاری دارد و اگر قرار است کاری کنیم، در کنار هشتگ زدن برای مرگ سلبریتیها که آن هم غمانگیز است، از هزاران زن گمنامی نیز سخن بگوییم که کرونا و بیماری، آنها را از همان زندگی سخت اما عادیشان محروم کرده است. وی تاکید میکند: هرچند روی مساله واکسیناسیون به عنوان مطالبه عمومی باید تاکید شود اما با عملکرد کنونی دولت جای امیدی برای آن در وضعیت فعلی نیست و شاید بهتر باشد دنبال راهحلهای کوچکتر اما ممکنتر کار شود و دولت وظیفه خود بداند که خدمات اقتصادی و درمانی و حمایتی به اقشار آسیبپذیر مخصوصا زنان تنها و خودسرپرست و کمدرآمد ارائه دهد. علاوه بر دولت، هر کدام از ما نیز میتوانیم به سهم خود باری از شانه زنان اطرافمان برداریم، حتی اگر به اندازه آماده کردن غذا یا نگهداری از کودکان باشد. حالا که مردم ایران مخصوصا زنان با انواع محرومیتها مواجهند و سیاستمداران سرشان به کارهای مهمتری از حفظ جان مردم گرم است، خودمان باید پناه هم باشیم. انتهای پیام/ |