1399/07/04 |
![]() |
بیداری جهان مستضعفان حاصل دفاع مقدس است |
همزمان با هفته دفاع مقدس مصاحبه ای داشتیم با پیشکسوت دفاع مقدس جعفر پناهی. رزمنده ای که در هشت سال جنگ تحمیلی شرکت کرده و با توجه به سن کم و مجروحیت، اعزامهای متعدد به جبهه داشته است. لطفا خودتان را معرفی کنید؟ جعفر پناهی هستم، متولد ۱۳۴۳ با مدرک تحصیلی کارشناسی علوم حوزه چه شد که به فکر رفتن به جبهه جنگ افتادید؟ بنده بعد از اینکه جنگ تحمیلی بر کشور تحمیل شد، مانند جوانان و نوجوانان دیگر وظیفه خودم دانستم که در جبهه حضور داشته باشم و از دین و کشور و ناموسم دفاع کنم. بنابراین در ۱۷ سالگی به فرمان حضرت امام خمینی (ره) لبیک گفته و در تاریخ 60.12.01 به جبهههای جنوب اعزام شدم. در چه عملیاتهایی حضور داشتید؟ تا عملیات کربلای ۵ به صورت مداوم در منطقه جنوب در خدمت لشکر ۳۱ عاشورا و در گردانهای مختلف از جمله عملیات بیتالمقدس در گردان امام حسین و در فتح خرمشهر در کنار شهیدان مهدی و حمید باکری در جبههها بودم، در عملیات رمضان نیز با توجه به جراحت وارده مدتی در بیمارستان بستری شدم و پس از آن همراه گردان حضرت ابوالفضل عباس(ع) در عملیات خیبر حضور یافتم. وی در ادامه به این مطلب اشاره کرد: همه شهید ابراهیم همت را فاتح خیبر می شناسند، ولی در حقیقت همه فرماندهان و رزمندگانی که در عملیات خیبر شرکت داشتند می دانند فاتح خیبر شهید حمید باکری است، حاج ابراهیم همت در جزیره مجنون شهید شده است، اما فاتح و اولین گردانی که وارد جزایر شد نیروهای حمید باکری بود. خانوادهتان از حضور شما در جنگ راضی بودند؟ بله کاملا. من و پدر همسرم که او نیز از رزمندگان دفاع مقدس بود تنها مردان خانواده بودیم ولی با این وجود خانوادهمان رضایت قلبی از حضور ما در جبهه داشتند. بعد از شهادت مهدی باکری در عملیات بدر اوضاع روحی مساعدی نداشتم و دچار مقداری سردرگمی شده بودم و تصمیم بر استعفا گرفتم، این موضوع را در خانواده مطرح کردم و گفتم قصد دارم به ادامه تحصیل بپردازم. همسرم گفت، "من با یک رزمنده ازدواج کردم، اگر به خانواده و من علاقه داشته باشی به دین و مسیری که انتخاب کردیم پایبند میمانی. در این راه یا شهید میشی و بخدا میرسی یا پیروزمندانه جنگ تمام میشه و سربلند برمیگردی. از طرفی اگر الان برگردی جواب مادر شهداء را چه میدی؟ به طور کلی با آنکه همسرم در آن زمان یک نوجوان و تازه عروس ۱۶ ساله بود، ولی همانند یک قهرمان و مرد خانه عمل میکرد و در نبود من کارهای داخل و خارج از منزل را خود برعهده داشت و اینطور شد که مصمم شدم به منطقه جنگ برگردم. لطفا از خاطرات خوب و بد دوران جنگ که هنوز فراموش نکردید تعریف کنید؟ بهترین و زیباترین خاطرهای که داشتم خبر آزادی خرمشهر بود، هنگام نماز صبح ندای الهی و ملکوتی توسط رزمنده ها اعلام شد "به خرمشهر خوش آمدید" و ما آن لحظه از آزادسازی و ورود رزمنده ها به خرمشهر باخبر شدیم، این لحظه را هیچ وقت فراموش نمیکنم. آن روز اولین نیروهایی ک وارد خرمشهر شدند شهیدان بزرگوار حاج احمد کاظمی و حمید باکری بودند و بدترین خاطره برای من این است که جاماندهی کاروان شهداء هستم. بنده شهادت مهدی باکری را از طریق بیسیمها مطلع شدم، آن موقع در جزیره مجنون منطقه نصر بودم، وقتی این خبر را شنیدم طاقت زانوهایم از بین رفت و توان بلند شدن و نبرد نداشتم. چرا همرزمان شما همیشه از معنویت جبهه و جنگ می گویند؟ جنگ مقوله بدی است و در کتاب های جنگ جهانی ک مطالعه میکنیم فقط برای مادیات و کشور گشایی جنگ کرده اند ولی اینکه چرا دفاع ما مقدس و ارزش های الهی درون آن است از نظر من چند دلیل مهم دارد. برای مثال ریشه آن کربلا است، شعارها و برنامه ها دقیقا عین احادیث ائمه و قرآن است. خداوند در سوره توبه اوصافی که رزمندگان جبهه توحید دارند را بیان فرموده است، تمام اوصاف رزمندگان اسلام همان اوصاف حماسه سازان عاشورا بود و معنویت حرف اول را در دفاع ما میزد. نظرتان در مورد نقش امام خمینی(ره) در دفاع مقدس چیست؟ حضرت امام خمینی(ره) یک رهبر الهی و سیاسی بود، اعجوبه قرن بودند، حضرت آقا فرمودند که امام خمینی جنگ را میدیدند و ترسیم میکردند. وقتی جزیره مجنون محاصره شد لشکر ۲۷ رسول الله و ۱۴ امام حسین(ع) نتوانستند در طلاییه، راه را باز کنند و شهید حمید باکری تک و تنها با ۳۴ نفر در محاصره مانده بود و به بقیه لشکرها دستور عقب نشینی داده بودند. وقتی این خبر به حضرت امام رسید که اوضاع جزایر اینگونه است. امام فرمودند "جزایر باید حفظ شود، حفظ جزایر حفظ اسلام است". شهید مهدی باکری فقط به یک فرمان امام بلند شدند و گفتند باید دستور ایشان اجرا شود، شهید همت نیز گفتند هر کس امروز فرمان امام را شنید باید بیاید منطقه و حسین وار جنگ کند و همانگونه هم شد. آن روز فرماندهان لشکر به همراه نیروها وارد منطقه طلاییه شدند و منطقه را آزاد کردند. و جزایر حفظ شد. این موضوع یکی از دلایلی است که الهی و سیاسی بودن حضرت امام را نشان میدهد. امام خمینی به عنوان فرمانده کل قوا با اتصال معنوی به ائمه اطهار علیه السلام و با تکیه بر قدرت لایزال الهی تمام ابعاد جنگ را میدیدند و میفرمودند: شما رزمندگان چه شهید بشوید چه سلامت باشید پیروزید و پس از عملیات فتح المبین نسبت به رزمندگان فرمودند: من دست و بازوی شما را می بوسم و به این بوسه افتخار میکنم. به نظر شما هدف کشورهای غربی از جنگ با کشورهای مسلمان که هنوز هم ادامه دارد چیست؟ از بدو حضور حضرت ادم در کره خاکی، جنگ بین حق و باطل بوده و تا قیامت ادامه خواهد داشت. کشورهای غربی با توجه به حضور و نفوذ جهان اسلام در کشورهای اروپایی واهمه دارند چون اگر اسلام به این کشورها راه پیدا کند به نقشه های زشت و پلید خودشان نمیتوانند برسند، لذا اسلامهراسی را در دنیا ترویج میدهند و با اهانت به پیامبر اعظم، با فرقه های معاند و ضد ارزش های دین اسلام مثل داعش که جنگ نیابتی و بنام اسلام انجام میدهند دائما با اسلام در ستیز هستند. نظر شما در مورد اینکه امام خمینی(ره) فرمودند ما انقلاب خود را به دنیا صادر میکنیم چیست؟ این صدور انقلاب را با یک خاطره بیان میکنم. سران شوروی سابق در کاخ کرملین مشغول طراحی نقشه ای بودند که بتوانند از طریق آن جمهوری اسلامی ایران را از بین ببرند اما چه اتفاقی افتاد؟ وقتی خدا بخواهد کاری شود قطعا می شود. روزی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی جلسه مهمی در همان کاخ کرملین داشتند که وقتی اذان شد در آن کاخ به نماز ایستاد و گفت این همان کاخی هست که روزی در آن میخواستند اسلام را از بین ببرند و حالا نوکر جمهوری اسلامی در این کاخ نماز میخواند! نتیجه این حماسه ها و دفاع ها این است که جهان مستضعفین بیدار شود و جهان مستکبران از بین رود ان شاءالله. اگر مطلب خاصی هست، بفرمایید؟ از تمام مادر، خواهر و همسر شهدا سپاسگزارم که اگر حضور و همت آنها نبود ما در جبهه ها لنگ می ماندیم، و همچنین از شما فعالان رسانه نهایت تشکر را دارم که با قلم خود سعی در حفظ خاطرات هشت سال جنگ تحمیلی دارید. ممنون از وقتی که در اختیار ما قرار دادید. انتهای پیام/ |