1398/10/15 |
![]() |
مردم بیش از برنج و نان به گوشت پول میپردازند |
تصور حذف گوشت از سفره ایرانیان امری بعید به نظر میرسد. حتی عبور قیمت این ماده پروتئینی از ۱۲۰ هزار تومان، نتوانست عاملی برای مصرف کمتر آن در میان مردم باشد، چراکه حذف یکباره گوشت بهعنوان اصلیترین ماده تامین پروتئین مورد نیاز بدن، معنایی جز تهدید سلامت جسم و روان ندارد. با این حال از سال ۹۶، با گرانشدن این محصول سرانه مصرف آن، کاهش حدود سه کیلوگرمی نسبت به سال ۹۰ داشته است. بهرغم این اتفاق همچنان گوشت بهعنوان اصلیترین ماده غذایی سبد هزینه خانوار شناخته میشود. چنانکه آخرین گزارش مرکز آمار ایران حاکی از آن است که گوشت 8.20 درصد از سبد خانوار ایرانی را در سال ۹۷ به خود اختصاص داده، این در حالی است که سهم نان در این سبد به 1.20 درصد میرسد. اتفاقی که نشان میدهد این روزها مردم بیش از اینکه غم نان داشته باشند، غم گوشت دارند. استفاده از گوشت بهعنوان مادهاي غذايي قدمتي به اندازه عمر انسان دارد. انسانهاي اوليه براي رفع گرسنگي خود علاوه بر تغذيه از گياهان، به شکار روي آوردند. از آن زمان تا امروز گوشت به يکي از محبوبترين غذاها در ميان ملل مختلف تبديل شد که به گونههاي مختلفي طبخ ميشود. در ايران نيز بنا به فرهنگ موجود، گوشت جايگاه ويژهاي در سفره خانوادهها دارد. چنانکه کمتر غذاي ايراني را ميتوان يافت که در آن از گوشت استفاده نشود. از آبگوشت و قرمهسبزي گرفته تا کلهپاچه که به نام ايران ثبت جهاني شده همگي وابسته به گوشت هستند. اين امر باعث شده که گوشت به مهمترين محصول سبد غذايي ايرانيان تبديل شود و خانوادهها بيش از هر ماده غذايي ديگري براي خريد گوشت پول بپردازند. در اين ميان حتي نان و برنج بهعنوان پرمصرفترين محصولات غذايي در رقابت با گوشت جا ماندهاند و خانوار سالانه مبلغ کمتري بابت آنها ميپردازند. گزارش مرکز آمار ايران نيز حاکي از آن است که در سال گذشته گوشت 8.20 درصد و آرد، غلات، رشته، نان و فرآوردههاي آن 1.20 درصد از سبد خانوارهاي ايراني را در سال گذشته به خود اختصاص دادهاند که به ترتيب، استانهاي چهارمحال و بختياري و البرز در هر يک از سبدهاي يادشده، بيشترين سهم را داشتهاند. در اين ميان، 55 درصد از گوشت مورد استفاده ايرانيان در سال 97، گوشت دام، 11 درصد گوشت حيوانات دريايي و 34 درصد گوشت پرندگان بوده است. *متوسط هزينههاي خوراکي و دخاني علاوه بر سهم 8.20 درصدي و 1.20 درصدي نان در سبد غذايي خانوار در سال 97، در گزارش مرکز آمار به سهم ساير مواد خوراکي نيز اشاره شده است. سهم غذاهاي آماده و دخاني 1.9 درصد و سهم ادويهها، چاشنيها و ساير ترکيبهاي خوراکي 9.3 درصد سبد غذايي خانوارهاي ايراني در سال گذشته بود. قند، شکر، شيرينيها، چاي، قهوه و کاکائو سهمي 7/7 درصدي و خشکبار و حبوبات سهمي 4.5 درصدي در سبد غذايي خانوارهاي ايراني در سال 97 داشتهاند. ميوهها و سبزيها 7.18 درصد، شير و فرآوردههاي آن و تخم پرندگان 9.10 درصد و روغنها و چربيها 3/3 درصد از سبد غذايي شهروندان ايراني را در سال گذشته تشکيل ميداد. همچنين بر اساس اعلام مرکز آمار ايران، متوسط انواع هزينههاي خوراکي و دخاني سالانه يک خانوار شهري در سال 97، 9 ميليون و 450 هزار و 500 تومان بوده است. *کاهش سرانه مصرف گوشت قرارگرفتن گوشت در صدر سبد غذايي خانوار موضوعي است که چندان جاي تعجب ندارد. در حالي که در برخي مناطق هر کيلوگرم گوشت قرمز گوسفندي بيش از 120 هزار تومان قيمتگذاري شده و حتي گوشتهاي لاکچري و ماساژديده با قيمتهاي ميليوني فروخته ميشوند بديهي است که اين محصول بيش از ساير اقلام خوراکي و دخاني نقدينگي خانوار را به سمت خود بکشاند. قيمت گوشت مرغ و آبزيان نيز در طول سال 97 رشد فزايندهاي داشت و بيش از پيش باعث کاهش قدرت خريد مردم شد. تا جايي که گروهي از مردم ديگر گوشت استفاده نميکنند و اقلام ديگري نظير سويا را جايگزين آن کردهاند که خاصيت بهمراتب کمتري دارد. آخرين آمار نيز حاکي از آن است که سرانه مصرف گوشت در اين ميان ايرانيان از هشت کيلو و 700 گرم در سال 90، در سال گذشته با کاهش حدود سه کيلوگرمي مواجه شده و به کمتر از شش کيلوگرم رسيده است. البته تغيير رژيم و فرهنگ غذايي شهروندان در اين زمينه بيتاثير نيست، اما قطعا ميتوان عوامل اقتصادي را اصليترين علت اين کاهش قابل توجه سرانه مصرف قلمداد کرد. با اينکه رسانههايي نظير صداوسيما سعي دارند با تبليغات خود بهشکل مداوم مضرات مصرف گوشت را گوشزد کنند و صرف نظر از فوايدش، آن را بهعنوان اصليترين عامل سرطان معرفي کنند، اما حذف يکباره گوشت از سبد غذايي و هر تغيير ناگهاني در رژيم غذايي نتيجهاي جز بروز بيماريهاي مختلف جسمي و رواني نخواهد داشت. *ايرانيان کمتر از ميانگين جهاني گوشت ميخورند حال حتي اگر گوشت هم سرطانزا باشد مشخص نيست که چرا ديگر کشورها همچنان توجه ويژهاي به مصرف آن دارند. کشورهايي که گاه دانشمندان آن به منبع علمي پروپاگانداي صداوسيما تبديل ميشوند. نگاهي به آمار جهاني نشان ميدهد که ايرانيان 60 درصد کمتر از ميانگين جهاني گوشت مصرف ميکنند. امروز با توجه به تورمي که ايجاد شده، مردم چه به فکر سلامتي خود باشند و چه نباشند چارهاي جز کاهش مصرف ندارند؛ بهعنوان مثال در سال 90 که سرانه مصرف گوشت در ميان شهروندان ايراني 7.8 کيلوگرم بود، قيمت هرکيلوگرم گوشت گوسفندي 17 هزار و 260 تومان و هرکيلوگرم گوشت گوساله 11 هزار و 800 تومان بود. حال قيمت همين دو نوع گوشت در سال مورد مقايسه 97، بهترتيب در محدوده 96 هزار تومان و 87 هزار تومان قرار داشت. يعني قيمت گوشت گوسفندي طي اين سالها 5/5 برابر و گوشت گوساله 5.7 برابر شده است. اين در حالي است که حداقل دستمزد کارگران طي سالهاي مورد اشاره تنها 3/3 افزايش داشته است. بنابراين کاهش چشمگير سرانه مصرف گوشت که منجر به حذف آن از سفره تعدادي از خانوادهها شده است امري اجتنابناپذير به حساب ميآيد. چنانکه حتي با کاهش سه کيلوگرمي سرانه مصرف، همچنان گوشت بيشترين سهم را از سبد خوراکي خانوار به خود اختصاص داده است. در اين بين حتي نان و برنج بهعنوان پرمصرفترين اقلام غذايي نتوانستهاند خود را به گوشت برسانند. البته امروزه حجم توليد و واردات گوشت به حد مطلوبي رسيده است. تا جايي که بسياري از دامپروران اعلام ميکنند که اين روزها در کشتارگاهها نوبت به کشتار دامهاي آنها نميرسد و ممکن است چند هفته در صف بايستند. شرايطي که نشان ميدهد شايد بتوان بدون واردات گوشت مورد نياز کشور را تامين کرد؛ اما در اين ميان دلالان و واسطههايي حضور دارند که بر آتش گراني دام ميدمند و بيشترين سود را از بالارفتن قيمت گوشت به جيب ميزنند. در صورتي که مسئولان فکري به حال حذف واسطهها از اين چرخه کنند شايد بتوان به بهبود سرانه مصرف اميد داشت تا ديگر عدهاي به اسم تحليل مردم را از سرطانزابودن گوشت نترسانند. فریبا نهاوندی انتهای پیام/ |