1398/05/11 |
![]() |
تهديدهاي شغلي کابوس شبانه کارگران |
به اعتقاد کارشناسان ۷۰ درصد از خانوارهای کارگری زیر زیر خط فقر قرار دارند و با توجه به وجود افزایش تورم سالانه، تنها راهکار دولت برای این موضوع و پرکردن سفره کارگران افزایش دستمزد ۴۰۰هزار تومانی آنها بود. کارگرانی که امسال به غیر از کارگران فصلی و موقت در بهترین شرایط و با احتساب افزایش ۳۶.۵ درصدی دستمزد، دریافتی آنها به یکمیلیون و ۵۱۶هزار و ۸۸۲تومان رسیده و حقوق ماهیانه آنها براساس بن کارگری به میزان ۱۹۰هزار تومان و همچنین برای کارگران دارای فرزند زیر ۱۸سال، به ازای هر فرزند، ۱۵۱هزار و ۶۸۸تومان بهعنوان حق اولاد و حق مسکن هر ماه ۱۰۰هزار تومان افزایش داشته است. اما سوال اصلی زمانی مطرح میشود که این میزان از دستمزد حداکثر ۱۰روز از ماه هزینه زندگی آنها را تامین میکند. از سوی دیگر کابوس بیکاری و تعطیلی کارخانجات و تولیدیها هر روز کارگران را در معرض استرسهای خطرناک قرار میدهد. با توجه به این مشکلات در گفتوگویی با فرامرز توفیقی، فعال کارگری مشکلات قشر کارگر و خانوادههای آنها را مورد بررسی قرار گرفته که شامل نکات قابل تاملی است. *در سالهاي اخير، کارگران بهعنوان بخش اعظمي از جمعيت فعلی، بيشترين آسيب را از افزايش نرخها و تورم ديدهاند و خيلي وقت است که حتي خط فقر را نميبينند. نظر شما در اين رابطه چيست؟ در اواخر سال گذشته دولت براي حمايت از قشر کارگران، سبد معيشت خانوار را در نظر گرفت و قرار شد در سال 98، حدود 40 درصد به دستمزد کارگران اضافه کند. بنا به اظهارنظر کارشناسان سبد خريد خانوار در سال 97، سهميليون و 750هزار تومان بود و از ابتداي امسال و با جهشهاي قيمتها به دليل تورم در سهماهه نخست سال، سبد خانوار به ششميليون و 900هزار تومان رسيد و اين امر باعث شده که کارگران براي پرکردن يخچالهايشان دست به هر کاري بزنند؛ از کار دوم گرفته تا شبکاري، کوچککردن سفرهشان و... و حالا کار به جايي رسيده که معاش از دست خانوادههاي کارگري خارج شده و آنها به دليل کمبود 5ميليون 300هزار توماني نسبت تورم با دستمزد زير خطر فقر قرار دارند. *اين شکاف بين هزينه خانوار و درآمد چه تاثيراتي بر روند پيشروي جامعه کارگري ميگذارد؟ زماني که ما دو ماده قانوني کار يعني ماده هفت بهعنوان امنيت شغلي کارگران و ماده 41 بهعنوان حقوق و معيشت خانوادههاي کارگري را نميتوانيم براي آنها اجرا کنيم، خانوادههاي کارگري بهعنوان کوچکترين کلونيهاي اجتماعي، متزلزل ميشوند. وقتي يک کارگر قرارداد بلندمدت ندارد و گاها با او قراردادهاي سفيدامضا و شفاهي بسته ميشود، او هر لحظه کابوس بيکارشدن را ميبيند، پس بنابراين نميتواند برنامهريزي بلندمدتي براي تشکيل خانواده داشته باشد. حالا به فرض محال يک جوان کارگر توانست در اين شرايط اقتصادي جامعه خانواده نيز تشکيل دهد، با اين دستمزدهاي يکميليون و 600هزار توماني چطور هزينههاي مسکن، خوراک، پوشاک، درمان و... که در هر لحظه بالاتر ميرود، فراهم نمايد. اين استرسها و نگرانيها بر خانوادههاي کارگري غالب ميشود و اين استرسها براي جامعه زيانبار است و در نتيجه در جامعهاي که بيشتر آمار آن را کارگران تشکيل ميدهند، تنشهاي عصبي به حد خود ميرسد و درگيريها و بداخلاقيهاي اجتماعي هر روز بالاتر ميرود، چون ضريب تحمل و تابآوري که همان تقوا است در افراد جامعه يکسان نيست بنابراین ما نميتوانيم اقتصاد را از اخلاق، و اخلاق را از تبعاتش براي اجتماع و خانواده جدا کنيم و افزايش شکاف بين هزينه خانوار و درآمد در حال دامنزدن به اين موضوعات است. *بسياري از کارگران براي تامين بخشي از زندگيشان به شغلهاي کاذب روي ميآورند و اين امر چه تاثيري بر جامعه خواهد گذاشت؟ وقتي ما توليد ناخالص ملي نداريم، بنابراين خيلي از افراد جامعه و کارگران به شغلهايي روي خواهند آورد که هيچ نقشي در توليد ناخالص ملي ندارد؛ پيک موتوري، دستفروشي، ويزيتوري و کارهايي از اين قبيل بهعنوان شغل اول و دوم در ميان افراد جامعه گسترش پيدا کرده است. از سوي ديگر رشد اقتصادي خردادماه، منفي 9درصد بوده و ما ماهيانه 45هزارتومان يارانه دريافت ميکنيم و ماهيانه در خوشبينانهترين حالت 98هزار تومان به دولت پس ميدهيم و هيچ خدمتي به افراد جامعه صورت نميگيرد و نتيجه اين موضوع بالارفتن ميزان خط فقر در جامعه است. *در حال حاضر هزينههاي درماني يکي از مشکلات کارگران و خانوادههايشان است و طبق آمار 30درصد کارگران ايراني وضعيت سلامتي مناسبي ندارند، در حالي که لازمه تداوم کار آنها جسمي سالم است. شما اين امر را چطور ارزيابي ميکنيد؟ امروزه به دليل افزايش قيمتها و کاهش درآمدها ما به خوددرماني روي آوردهايم. از سوي ديگر ارزانخوردن نيز از پيامدهاي فقر است، در حالي که ارزانفروشيها مانند پيتزاي 9هزارتوماني، کباب 8هزار تومان و... باعث تزريق سم به جامعه ميشود و نتيجه آن بيماريهاي متابوليکي مانند قند خون، چربي، فشار خون، بيماري قلبي و عروقي و... در فرد خواهد شد. جامعه ما به دليل گراني محصولات، به ارزانخواري روي آورده و اين عومل در مرتبه اول يقه افراد کمدرآمد جامعه مانند کارگران را ميگيرد. *همانطور که شما هم اشاره کرديد، به اين موضوع استرسهاي شغلي را نيز اضافه کنيد. بله، همينطور است. وقتي شما حداقل براي هفتروز هزينه زندگي را داريد و نميدانيد 20روز ديگر ماه را چطور بايد شکم افراد خانوادهتان را سير کنيد، به استرسهاي شديد و بيماري روحي دچار ميشويد و متاسفانه اين استرسها روي جسم افراد جامعه نيز تاثير ميگذارد. وقتي کارگران امنيت شغلي ندارند و تهديدهاي شغلي کابوس شبانه آنها شده و اينکه همه ما، ماده هفت قانون کار را فراموش کردهايم، بنابراين استرس دوام شغلي روي روحيه آنها تاثير ميگذارد. امروزه کار به جايي رسيده که کارگران ما با خنده صاحبکارشان ميخندند و با گريه آنها قالب تهي ميکنند، چون براي ادامه کارشان همواره نگران هستند. وحید استرون انتهای پیام/ |