1398/03/06 |
![]() |
نداشتن احساس امنیت از دغدغههای اصلی زن سرپرست خانوار |
زنان سرپرست خانواده به لحاظ جامعه شناختی، یک گروه اجتماعی به شمار می روند که شناخت سبک زندگی، مطالبات، توانمندیها، چالشها و مشکلات آنان در سطوح فردی و اجتماعی نیاز به بررسی و پژوهشهای جدی با نگاهی روانشناختی- جامعه شناختی دارد. بیشتر این افراد، افزون بر نقشهای متداول یک زن در خانه و خانواده، متولی تأمین معاش خانوارِ تحت پوشش خود با حضور در جامعه و فعالیت شغلی نیز هستند. حضور در جامعه برای اشتغال و فعالیت، ارتباط مستقیمی با احساس امنیت اجتماعی دارد. مانند هر فرد دیگری در جامعه، زنان سرپرست خانواده نیز برای فعالیت اجتماعی و اقتصادی، اشتغال و امرار معاش به امنیت اجتماعی نیاز دارند. بنابراین، به نظر میرسد بررسی چالشهای این گروه به ویژه امنیت اجتماعی به عنوان مؤلفه ای تأثیرگذار بر زندگی این افراد که در بیشتر موارد از اقشار آسیب پذیر محسوب میشوند، امری مشکل آفرین و از مسایل قابل تأمل و حایز اهمیت است. نتایج مطالعات گوناگون در این حوزه نشان میدهد زنان سرپرست خانواده از آن دسته گروههای اجتماعی هستند که بیشتر در معرض فقر، ناامنی، پیش داوری و گاهی تبعیض قرار دارند. پس تقویت ابعاد چهارگانه امنیت اجتماعی شامل امنیت مالی، جانی، ارتباطی و عاطفی برای این زنان در جهت ارتقای آرامش فردی و زیست اقتصادی-اجتماعی آنان، امری ضروری محسوب می شود. با افزایش احساس امنیت اجتماعی در زنان سرپرست خانواده، حضور آنها در جامعه راحت تر می شود و این حضور به ارتقای توانمندیهای آنان کمک خواهد کرد. افزون بر این، ارتقای سطح امنیت اجتماعی این افراد، باعث افزایش مشارکت آنها به مثابه نیروی تولیدی – اقتصادی می شود و اینگونه تعادل و توسعه پایدار در یک جامعه را اعتلا می بخشد. از طرف دیگر، وجود امنیت اجتماعی مناسب برای این زنان به افزایش سطح کیفی زندگی فرزندان آنان خواهد انجامید که بخشی از بدنه جامعه آینده به شمار میروند. - متن گفت وگو با «آتنا نیارمی» جامعه شناس را در ادامه می خوانیم: عمده ترین مشکلات و چالشهای زنان سرپرست خانواده چیست؟ مردان سرپرست خانواده در بیشتر جوامع به طور معمول، نقش اقتصادی و حمایتی خانواده را برعهده دارند. زمانی که به دلیل غیبت مرد در خانواده، زن مسوول و سرپرست خانواده شود، نقشهای چندگانه او که در ابتدا برای ایفای آنها آمادگی کامل ندارد، آغاز میشود. یعنی علاوه بر وظایف مادری و مراقبت از فرزندان و پرورش و تربیت آنان در شکل تک والدی، نقش اقتصادی و تأمین معاش خانواده نیز به شکلی اجباری برعهده زنان قرار میگیرد. نتایج بسیاری از پژوهشهای اجتماعی در ایران نشان میدهد که زنان سرپرست خانواده با ابهامات و مخاطراتی روبرو میشوند که از آن جمله میتوان به تضاد نقش، سرپرستی و پرورش فرزندان به تنهایی، مشکلات مالی و اقتصادی، مشکلات روحی و عاطفی، مواجهه با کلیشهها و نگرشها و پیش داوریهای ناصحیح برخی از افراد جامعه نسبت به مطلقه یا بیوه بودن یک زن و بسیاری چالشهای خرد و کلان دیگر اشاره کرد. برخی از عوامل مؤثر بر این ابهامات و مخاطرات عبارتند از فقر، منزوی شدن، ترس و نگرانی از آینده مبهم خود و فرزندان، فقدان اعتماد اجتماعی و ارتباطی مناسب در آنان، نداشتن شغل مناسب، سرپناه و درآمد مکفی برای گذران معاش روزمره، نداشتن توانایی و فقدان مهارت لازم برای اشتغال و فعالیت اقتصادی. بنابراین عمده ترین چالشهای زنان سرپرست خانواده در سطح فردی شامل مشکلات روانی و عاطفی و در سطح اجتماعی دربردارنده مشکلات اقتصادی و ارتباطی است که هر کدام دارای زیر شاخههای کوچکتری هستند که به برخی از آنها در بالا اشاره شد. در پژوهشهایی که در حوزه امنیت زنان خانوار و بررسی ابعاد مختلف روحی،روانی، اقتصادی و اجتماعی آن انجام دادهاید، مشکلات عاطفی- روانی زنان سرپرست خانواده در زندگی آنان تأثیرگذارتر بوده یا مشکلات اقتصادی اثر بیشتری داشته است؟ عمده ترین مشکل زندگی این زنان در وهله نخست مسایل مالی و مشکلات اقتصادی به شمار می رود. این در حالی است که سازمانها و مراکز حمایتی دولتی و غیر دولتی بسیاری در ایران وجود دارد که بیشتر به لحاظ مالی، زنان سرپرست خانواده را تحت پوشش خود دارند اما به نظر میرسد باز هم دغدغه نخست این افراد، چالش مالی و درآمدی زندگی آنان است که چرایی این امر به تحلیل و بررسی جداگانه ای نیاز دارد. یافتههای پژوهش اخیر من نیز نشان میدهد از میان عوامل اقتصادی، محیطی، قانونی و خانوادگی تأثیرگذارترین عامل بر امنیت اجتماعی زنان سرپرست خانوار، عامل اقتصادی است. تأمین نیازهای مادی زنان سرپرست خانوار از طریق سیاست گذاریهای این حوزه، مبنایی لازم و ضروری برای تأمین امنیت اجتماعی آنان به شمار می رود. دومین عامل تأثیرگذار بر امنیت اجتماعی زنان سرپرست خانوار، عوامل محیطی است که نشان میدهد شبکه روابط اجتماعی، نگرش افراد جامعه و اطرافیان نزدیک میتواند تأثیر مهمی بر امنیت اجتماعی این گروه داشته باشند. هر چقدر زنان سرپرست خانوار در تعاملات و ارتباطات خود با دیگران بیشتر احساس امنیت کنند، حضور پررنگتری در جامعه خواهند داشت. اصلاح نگرش افراد جامعه به زنان بی همسر، یکی از مسایل بسیار جدی است که به نوعی فرهنگ سازی در سطح کلان نیاز دارد. یکی از دغدغههای اصلی زن سرپرست خانوار برای حضور در جامعه، نداشتن احساس امنیت در برابر پیش داوریها و نگرشهای منفی برخی افراد جامعه است. بسیاری از زنان مشارکت کننده در پژوهش من، از تجربیات آزاردهنده خود میگفتند. وجود این مسایل در شبکه روابط اجتماعی این زنان به گونهای تعادل روانی و ارتباطی آنها را به هم می ریزد و امنیت عاطفی و ارتباطی آنان را تهدید میکند. بی تردید، با نوعی فرهنگ سازی کلان و مناسب میتوان این نگرشهای منفی را از جامعه زدود و محیط امن تری برای حضور زن سرپرست خانوار در اجتماع پدید آورد. عوامل قانونی در رتبه سوم تأثیرگذاری قرار گرفتهاند. مهمترین دلیل آن، نگرانی زن سرپرست خانوار برای مراجعه به نهادهای قانونی، تحت این نگرش سنتی که «بهتر است پای ما به کلانتری و دادگاه باز نشود» قرار دارد. این نگرش باعث میشود زن سرپرست خانوار با بسیاری از ناملایمات و سختیها سازگاری کند اما به مراجع قانونی رجوع نکند مگر در موارد بسیار ویژه که زندگی او مورد تهدید قرار گیرد. مراجعه نکردن به نهادهای قانونی به دلیل حفظ آبرو نیز به گونهای امنیت اجتماعی زنان سرپرست خانوار را با تهدید روبرو خواهد کرد. با این وجود، بسیاری از این زنان، عملکرد نهادهای قانونی به ویژه نیروی انتظامی را بر امنیت اجتماعی خود تأثیرگذار میدانند. عوامل خانوادگی در رتبه آخر تأثیرگذاری هستند. حمایت و آرامش خانواده به عنوان ۲ متغیر اصلی، نقش مهمی بر امنیت اجتماعی زن سرپرست خانوار دارند. متغیر ازدواج مجدد نیز متغیری تأثیرگذار است اما اگر به شکل ازدواج دایم باشد. زنان سرپرست خانوار معتقدند ازدواج موقت نه تنها باعث ارتقای امنیت اجتماعی آنان نخواهد شد؛ بلکه نگرش افراد جامعه را نسبت به آنها منفی تر و امنیت عاطفی آنان را نیز تهدید میکند. وضعیت زنان سرپرست خانواده را در جامعه از نظر امنیت اجتماعی چگونه ارزیابی میکنید؟ به طور کلی، میزان ابعاد امنیت اجتماعی در محیط خانه و خانواده در میان زنان سرپرست خانوار بالاتر است اما در محیط عمومی جامعه به ویژه در ابعاد امنیت جانی، مالی و ارتباطی این میزان کاهش چشمگیری مییابد. توجه نکردن نهادهای دولتی و دیگر سازمانهای مربوطه به مشکلات این گروه اجتماعی چه مخاطراتی برای آنان و جامعه ایجاد می کند؟ حقیقت این است که سازمانهای حمایتی دولتی و غیردولتی به خصوص در یک دهه اخیر، تلاش بسیاری کردهاند که توجه ویژه ای به این گروه اجتماعی داشته باشند و خدمات مناسبی به آنان ارایه دهند و به اَشکال گوناگون آنها را تحت پوشش حمایتی خود بگیرند اما تا رسیدن به میزان مطلوب و استاندارد، هنوز راه زیادی باقی مانده است. به باور من، در گام نخست بهتر است با بررسیها و تحلیلهای کارشناسی به کشف و شناخت ریشههای بنیادین مشکلات و چالشهای این زنان دست یافت و پس از آن به رفع و تعدیل مسایل و دغدغههای آنان پرداخت. از مهمترین مخاطراتی که زیست جهان این زنان را تهدید میکند که باید راه حلی سریع و جدی برای آن یافت، مسأله پرورش فرزندان آنها است که در آینده بدنه جامعه را تشکیل میدهند و اگر فرایند آموزشی و پرورشی آنان در مسیر متعادل و مناسبی نباشد، این افراد و جامعه در آینده با مشکلات جبران ناپذیری مواجه خواهند شد. افزون بر این، مسأله انواع آزارها و مشکلات روحی و روانی این زنان مطرح است که به طور اساسی توجه جدی و مناسبی به آن نمی شود و بیشتر سازمانهای حمایتی بر تأمین معاش این خانوارها متمرکز هستند. راهکارهای پیشنهادی برای کاهش مشکلات زنان سرپرست خانواده چیست؟ باید به این نکته توجه کرد که کمبودها و محدودیتهای زنان سرپرست خانوار تنها در بخش اقتصادی حائز اهمیت نیست. بلکه کیفیت زندگی این زنان به لحاظ اجتماعی، فرهنگی، قانونی، حقوقی و روانی نیز باید مورد توجه قرار گیرد. افزایش منابع قدرت و بهبود موقعیت اجتماعی این زنان در پیوند با یکدیگر میتواند گامی در جهت توانمندسازی آنها باشد و تأثیر بسزایی بر امنیت اجتماعی آنان بگذارد. اعطای تسهیلات مالی در کنار فراهم آوردن زمینهای برای آگاه سازی حقوقی، اجتماعی و فرهنگی، تغییر نگرش افراد جامعه نسبت به مقوله مطلقه بودن یک زن، باعث امنیت بخشی به زندگی زنان سرپرست خانوار خواهد شد. مشارکت اجتماعی زنان سرپرست خانوار در محیطی امن با امنیت اجتماعی بالا، استفاده از پتانسیل یک گروه اجتماعی در جامعه را امکان پذیر میسازد و چه بسا در صورت نبود این امنیت اجتماعی، نیروهای بالقوه حضور این زنان درمشارکت اجتماعی و اقتصادی به هدر میرود. از طرفی احساس امنیت اجتماعی در زنان سرپرست خانوار بر ارتقای کیفیت نقش مادری آنها تأثیرگذار خواهد بود. بنابراین با ایجاد شرایط مناسب اقتصادی و محیطی که این زنان در آن احساس امنیت اجتماعی داشته باشند، میتوان زمینه زیست بهترِ آنان را فراهم کرد. به طور خلاصه، پیشنهادات من برای ارتقای سطح زیستی و روانی زنان سرپرست خانواده شامل موارد زیر است: ۱- ایجاد شرایط مناسب برای اشتغال و کسب درآمد برای زنان سرپرست خانوار به منظور رفع نیازهای مالی آنان و جایگزینی اشتغال مفید به جای وابستگی مالی به حمایتهای موسسات حمایتی. ۲- ایجاد شرایط مناسب محیطی با فرهنگ سازی درباره تغییر نگرش برخی افراد جامعه نسبت به شرایط زندگی زنان بی سرپرست. ۳- برگزاری دورههای آموزش حقوقی، مهارتهای زندگی به ویژه مهارت های ارتباطی در مؤسسات حمایتی به منظور ارتقای سطح آگاهیهای حقوقی و گسترش شبکه ارتباط اجتماعی زنان سرپرست خانوار. ۴- فرهنگ سازی برای اعضای خانواده زنان سرپرست خانوار به منظور احترام به حقوق و ویژگیهای فردی این زنان در محیط خانوادگی. انتهای پیام/ |