جامعه و شهروند 1399/01/31 |
![]() |
سردرگمی مردم در مدیریت بحران کرونا |
با شيوع جهاني بيماري کرونا با بحراني مواجه هستيم که وجه اول آن از جنس بهداشتي است، اما طبيعتا نبايد فقط از منظر بهداشتي آن را بررسي کنيم. اين اپيدمي نيز بحراني با وجه مشخصه بهداشتي و درماني است که با توجه بهسرعت و روشهاي انتقالش، نگراني و ترس را در جامعه بالا برده است بهويژه اينکه راههاي انتقال آن به رعايت بهداشت فردي و اجتماعي برميگردد که متاسفانه ما در اين زمينه ضعيف هستيم. کوويد19 در حال تغيير شرايط فرهنگي ما است؛ اين در حالي است که آخرين اقدامي که ميتواند براي ريشهکني اين ويروس جواب دهد واکسني است که هنوز عملکرد درست آن بر کسي معلوم نيست، لذا همه اينها دست به دست هم ميدهد تا نگراني و اضطراب را در جامعه افزايش دهد. البته ما در دادن زمان و اطلاعات پيشگيري به مردم، تاخير داشتيم که همه اينها به اضطراب مردم دامن زده است. فرماندهي قوي ميتواند آرامش را به مردم منتقل کند، متاسفانه افرادي که فوت شدند، سرمايههاي جامعه ما هستند که جانشان را از دست ميدهند. در کنار اين موضوع، عدمآگاهي از خودمراقبتي، مولفهاي تاثيرگذار در مرگ و مير ناشي از اين اپيدمي بوده است. از سوي ديگر، زماني شيوع اين ويروس جديتر شد که بخشهايي از اقتصاد ما منتظر رسيدن اسفند بودند، زيرا اقتصاد در اين ماه پويا است و اين در شرايطي اتفاق افتاد که حال اقتصاد ما اصلا خوب نبود. حال بايد گفت وقتي چشماندازي براي خروج از اين شرايط وجود ندارد، ترس يک واکنش طبيعي به اين شرايط است. سه مولفه مديريت، هماهنگي و سياستگذاري بسيار موثر است، سردرگمي در حوزه مديريت بحران، استرس مردم را افزايش ميدهد. متاسفانه ما از بحرانهاي پشت سر گذاشته درس نميگيريم. يکي از پيشنهادهاي انجمن مددکاري، ثبت تجارب گذر از بحرانها بود تا دست آموختههايي براي بحرانهاي بعدي داشته باشيم. دوگانگي و چندگانگي در اتخاذ تصميم، مردم را نگران کرده است. همچنان که در يک ماه اخير هزينههاي بهداشتي خانوادهها افزايش يافته است و هيچگونه حمايت اقتصادي متعاقبا ندارند، در نتيجه مردم احساس بيپناهي ميکنند و در اين شرايط، ترس بر آنها غلبه ميکند. از طرفي عدمرعايت پروتکلهاي بهداشتي و عدممشارکت مردم در قرنطينه خانگي، چرخه انتقال و در نتيجه تلفات انساني را افزايش داده است. اگر به خودمراقبتي و قرنطينه خانگي به شکل جدي نگاه نکنيم باز هم بايد هزينههاي انساني و مادي بيشتري بپردازيم. اگرچه مردم از اعلام ديرهنگام اين اپيدمي دلخور هستند، اما در شرايط کنوني اصليترين راه مقابله براي کنترل اين بيماري، مشارکت همهجانبه مردم و سياستگذاري درست مسئولان است. از سوي ديگر بسياري از خانوادههاي فوتشدگان حتي نتوانستند فرآيند سوگ را طي کنند اين در حالي است که فرهنگ سوگ، ميتواند عاملي براي تسکين بازماندگان باشد. طبيعتا عوارض آن بعد از پايان اين بحران بروز ميکند به همين دليل دولت بايد تصميماتي را اتخاذ کند که خدمات روانشناسي، حداقل تا شش ماه پس از خروج از بحران براي مردم رايگان انجام شود. به عبارتي از ارائه خدمات روانشناسي بعد از خدمات پزشکي نبايد غافل شويم. خودمراقبتي، پيشگيري و داشتن يک برنامه براي لذت بردن در کنار خانواده از عوامل کمککننده در گذر از اين بحران است. سیدحسن موسوی انتهای پیام/ |