تریبون آزاد 1399/01/24 |
![]() |
شفافترين درس کرونا براي نخبگان سياسي؛ تفاهم پیرامون منافع ملی |
برخي مسئولان در مواقع گوناگون بهاندازه يک تريلي حرف يا سخنراني ميکنند. اما همين سخنرانها، توانايي کارگروهي يا به عبارتي انجام وظيفه به عنوان يک عنصر در يک گروه، ساختار، نهاد و حزب، به منظور تحقق اهداف جمعي را ندارند. به بياني کلي و مختصر در واقع جهان سومي معطوف به نوع نگاه، انديشهها، عملکرد و... نخبگان سياسي يک جامعه است. بنا بر شواهد و تجربيات بيشمار، ميتوان ادعا کرد که برجسته ترين ويژگي نخبگان سياسي اين است که رقيب خود، دشمنان فرضي و واقعي و انواع عوامل گوناگون را مسئول انواع چالشها تلقي ميکنند، در حالي که عملا جناحها و جريانات سياسي هنگامي که در جايگاه اجرا قرار گرفتند و ميگيرند، عملکردي ناکارآمد دارند. مصداق اين ادعا، اينکه در چند دهه گذشته همه جناحها رسمي، فرصت هدايت و مديريت اجرايي را تجربه کردهاند، اما نتيجه آن اين است که لمس کرديم و ميکنيم. در جهان معاصر صادق و با اخلاق، شکل حکمراني برآيند مستقيم شرايط عيني جامعه که در انواع نيازها، اهداف و مطالبات شهروندان نمود مييابد، است. به بياني بسيار کلي و مختصر مديريت ناکارآمد يعني حکمراني بدون توجه به شرايط عيني جامعه و انسانها. اما مديريت کارآمد، پايدار و کم هزينه نوين و عقلاني، يعني حکمراني مبتني بر شرايط عيني جامعه و انسانها تحت حمايت حاکميت. اگر استدلال فوق منطقي تلقي شود آنگاه ميتوان ادعا کرد که انواع چالشهاي اجتماعي و ملي که منافع و امنيت ملي را با بيسابقهترين مخاطرات در دوران معاصر روبهرو کرده، حاصل اين نوع مديريت است. اذهان بيشتر نخبگان سياسي در سطوح گوناگون توسعه نيافته است و همين واقعيت تلخ بستر ناکارآمدي و عقيم بودن نخبگان سياسي در سطوح گوناگون است. مصداق اين ادعا، عدم توانايي هم انديشي، همکاري، تفاهم و... به منظور حل و فصل انواع چالشهاي فلج کننده اجتماعي و ملي بيسابقه است. شايد ريشهايترين دليل عدم توانايي همکاري ميان نخبگان در راستاي تحقق منافع ملي؛ فقدان درک، آگاهي و دانش نوين و کاربردي پيرامون چيستي انسان و چرايي و ضرورت حکمراني مبتني بر منافع جمعي(ملي) باشد. به عبارتي، ظاهراً، برخي نخبگان سياسي، انسان و جامعه را همان انسانها و جوامع ده و پانزده قرن پيش تلقي ميکنند. واقعيت شرايط کنوني ايجاب ميکند نخبگان سياسي در همه سطوح، روش و راهکار همکاري و تعامل و نه نزاع، رقابت و حذف رقيب را اتخاذ کنند. اينکه کدام روش و راهبرد صحيح، سودمند و کاربردي است را به ساده و شفافترين شکل ممکن، نظر شهروندان که برآيند کيفيت زيست ملموس و روزمره است، تعيين ميکند. شايد کاربردي و شفافترين درس کرونا براي نخبگان سياسي اين باشد که چالشهاي انسانها و جوامع معاصر را تنها و تنها با همکاري، هم انديشي و تفاهم نخبگان سياسي مبتني بر تسلط و در اختيار داشتن علوم کاربردي نوين و نه با توسل بهانديشهها و راهکارهاي تاريخي و متافيزيکي ميتوان حل و فصل کرد. سياستورزي کارآمد و سودمند در جهان معاصر مبتني بر همکاري، همانديشي و تفاهم پيرامون تنها هدف مشروع سياسي يعني منافع و امنيت ملي است. نزاع و رقابت ابزار يا روشهاي سياستورزي در عرصه بينالمللي و نه ملي است. نجات نخبگان سياسي از زنجيرهاي سنت، توهمات و بعضاً بياخلاقي بدون درک و اجماع پيرامون چيستي و اهميت منافع ملي به عنوان مبدأ و مقصد تمامي فعل و انفعالات زيست اجتماعي امري، محال است. نه کرونا و دشمنان فرضي و واقعي خارجي، بلکه عدم صداقت، بياخلاقي، توهمات تاريخي و متافيزيکي، ميان نخبگان سياسي در همه سطوح مخوفترين تهديد امنيت ملی ما است. کوروش الماسی انتهای پیام/ |