جامعه و شهروند 1399/01/14 |
![]() |
کرونا و تغییر تصویر جامعه از پزشکان و پرستاران |
فراگیری ویروس کرونا تصور و تصویر تجربههای آدمیان را نسبت به مفاهیم، کارکرد نهادها و حتی برخی از شغلهای که در گذشته تعریف یگانهای در میان عموم شهروندان داشتهاند را دچار تغییر و حتی تحول کرده است. گویی مانایی ویروس مرگبار کرونا لاجرم تصاویر کلیشهای در اذهان اکثریت جامعه ما را تکه تکه و از نو بازسازی کرده است. طی روزهای گذشته تصویری که از پرستاران، پرسنل بخش درمان و پزشکان در جامعه شکل گرفته است با تصویر و تعریفی که در گذشته از جامعه درمانی صورت میگرفت بسیار متفاوت شده است. اگر در ماههای اخیر «پزشکان افرادی بودن که حال مردم را ناخوش میخواستند» و فقط فکر جیب و کسب مال انبوهتر برای آسایش امروز و فردایشان بودند و خوشی حال بیماران در مرحله دوم وظیفه شغلیشان جای میگرفت، حال به عنوان فرشتگان جان انسانها و کسانی که از خانه و خانواده خود دور افتادهاند تا دردهای انسانها را التیام بخشند جایگزین شده است. از سویی دیگر؛ این تغییر تصویر از پزشکان به عنوان چهرههایی انسان دوست و سنگهای زیرین آسیاب در این زمانه تلخ این مزیت را به آنان داده تا مرجع اصلی و نهایی و سخنگویان مطمئن برای ایمن ماندن از شر فراگیر ویروس باشند. توصیههای مکتوب، صوت و تصویر پزشکان در شبکههای مجازی دست به دست میچرخد و شهروندان آنان را به عنوان مرجع بیچون و چرا برای حفظ سلامتی و جانشان پذیرفتهاند. کافیست فردی از کادر درمان درباره خوردن یک ویتامین موثر، فواید دارویی خاص، استفاده از برخی سبزیجات در راستای افزایش ایمنی بدن و حتی نرفتن به برخی مکانهای پر خطر سخن بگوید، گویی سخن آنان در مقایسه با مقامات اجرایی بیشتر شنیده و سادهتر مورد قبول مخاطبان واقع میگردد و این همه در حالی است که پزشکان و کلیت نیروهای درمانی در زمانه فراگیری ویروس مرگبار خود نیز یکی از ناقلان ویروس هستند؛ به عبارتی اگر در گذشته تصویری نسبتا غیر فراگیر در میان شماری از شهروندان مبنی بر مریض نشدن، پیر نشدن و حتی دوری از بیماریهای مختلف از زیست پزشکان شکل گرفته بود، حال نیز مشخص شده آنان نیز با تمام رعایتهای بهداشتی خود نیز بیمار، ویروس کرونا به جانشان رخنه میکند و در نهایت با مرگ روبرو میشوند. تصویر پرستاران نیز طی روزهای اخیر در اذهان شهروندان تغییر کرده است. دیدن پرستارهایی که روی صندلی، پشت میز کار، روی زمین و آشپزخانه بیمارستان به خواب رفتهاند هر ناظری را به تحسین وادار میکنند، حتی اگر گزارشهای صدا و سیما و تشکرهای پی در پی مردم از پرستارها را باور نکنیم، از نوشتههای کاربران شبکههای اجتماعی و گروههای گپ و گفت نمیتوان به سادگی عبور کرد. در واقع نمیتوان گفتههای پرستاری که با صداقت تمام از ۴۰ روز خانه نرفتن و ندیدن فرزندانش میگوید، دیگری در هنگام گفتن از مرگ همکارش اشکهایش جاری میگردد و پرستاری دیگر تصویر دستهای له شدهاش به دلیل استفاده پیاپی از دستکش و مواد ضدعفونی کننده را مقابل دوربین میگیرد نمیتوان متاثر نشد و زبان به تحسین نگشود. حال تصویر پر از مهر و محبت این روزها را مقایسه کنیم با ۲۱ سال قبل و درست در سال 1377، زمانی که فیلم شوکران با کارگردانی بهروز افخمی به اکران عمومی درآمد و به دلیل آنکه زن پرستار با مردی متاهل و دارای فرزند به عقد موقت درمیآمد چقدر تفاوت کرده است. همان هنگام جامعه پرستاری به اکران فیلم و حتی توهینی که به آنها شده بود از عوامل فیلم شکایت کردند، در بیمارستانهای مختلف تحصن کردند، به برخی مقامات نامه نوشتن، گلایه کردند و... ولی به دلیل تصویر ذهنی متفاوت اکثریت شهروندان آن اعتراضها راه به جایی نبرد و حتی نشریات برآمده از جامعه مدنی سخنی دیگر گفتند، سرانجام آنکه چنین تفكر بیماری (کارگردان فیلم) در سال 1378 و درست یکسال بعد با لیست دوم خردادیها راهی مجلس شد! بگذریم...! ماندگاری ویروس کرونا در زیست روزمره انسانها تصویر آنان از برخی مشاغل و نهادها را دچار تغییر کرده است. تغییر و تحولی که به جاها، باورها و تصویرهای دیگر نیز کشیده خواهد شد و راهی برای مقابله و ایستادگی در برابر این تغییرات و تصاویر ذهنی نخواهد بود. رضا صادقیان انتهای پیام/ |