جامعه و شهروند 1398/12/23 |
![]() |
قرنطینه برای دستفروشها یعنی سقوط به زیر خط فقر |
قرنطینه برای دستفروشها، نظافتچیها، کارگران ساختمانی و خدماتی، مشاغل خانگی و غیررسمی، مسافرکشها، پیکهای موتوری و دهها شغل دیگر، معنی گرسنگی و بدهکاری دارد. تقلا برای ادامه کار نیز بازی تن به تن و نابرابر با مرگ است. خیل عظیمی از کارگران خویشفرما و شاغل در مشاغل خرد، خدماتی و خانگی در آخرین ماه سال خانهنشین شدهاند. کرونا کسب و کار را از سکه انداخته است؛ آن هم در شب عید که بازار رونق میگرفت و عیدی هم در کار بود. قرنطینه برای آنها یعنی سقوط به زیر خط فقر. تکاپو برای برای ماندن در صحنه هم، بازی با مرگ است و خطر ابتلا دارد. نخستین قربانیان این "سکته"، روزمزدها هستند؛ کارگرانی که خویش فرما هستند و از مایه میخورند. آنها هم که کارفرما دارند، بسته به قرارداد پشتوانههای نیمبندی دارند که شامل همه نمیشود. فعالان کارگری میگویند اکثر خانهنشینها تحت پوشش قانون کار و بیمه نیستند. کرونا چراغ هتلها، رستورانها، کافهها و دکههای فست فود را خاموش کرده و بساط فروش آجیل و شیرینی، لباس و گل و کفش و کیف را کساد. ساخت و ساز متوقف شده و کارگران ساختمانی پا در هوا ماندهاند. کسی چیزی نمیخرد که دستمزدی برای باربری بدهد. رهگذران در خیابانها نیستند و مسافرکش یا پیک موتوری متقاضی ندارد. عروسی و عزا ممنوع شده و نیروی خدماتی تالارهای مراسم، یکشبه بیکار شدهاند. روزمزدهای خویشفرما تکیهگاهی در ایام بیکاری ندارند. اکثر روسا، شرکتها و ادارات به کارگران پیمانی یا روزمزد گفتهاند تا وسط فروردین به مرخصی بروند؛ یک بیکاری تحمیلی و یک اخراج تلویحی با کمترین پشتوانه قانونی یا مالی. کرونا ناامنی شغلی را هم تشدید کرده است. کاظم فرجاللهی، فعال کارگری تصدیق کرده که بسیاری از کارگران بیکار شده به دلیل عدم نظارت کافی تحت پوشش قانون کار و بیمه نبودهاند و بیمه بیکاری به آنها تعلق نمیگیرد. او همزمان هشدار داده که تب و مرگ در کمین آن دسته از کارگرانی است که هنوز محصولاتشان خریدار دارد و میتوانند اسفند ماه، حقوقی به خانه ببرند. کاربران شبکههای اجتماعی مینویسند کرونا دارد به سمت طبقاتی شدن میرود. آنهایی میتوانند در قرنطینه بمانند که نان برای خوردن داشته باشند، مستاجران و روزمزدها که نانی برای امروز ندارند چگونه در خانه بمانند؟ فروشندگان خردهپا، تولید کنندگان خانگی مواد غذایی، پرستاران خانگی سالمندان، نظافتچیها، خدمتکاران پاره وقت، شاگردان دوزندگیها و آرایشگاهها، دستفروشان مترو ... در زمره مشاغل غیررسمی دسته بندی میشوند؛ نیرویی که خویشفرما خوانده میشود و زیر چتر بیمه، مزایای قانونی یا قرارداد نیست. یک دبیر میگوید: « اسفند برای کسانی که برای نظافت و شیشهشویی و خانه تکانی میآمدند، اوج کار بود و در واقع بقیه سال را از این درآمد میخوردند. پول اصلی شان اسفند بود که عیدی هم میگرفتند. امسال اینها به شدت در تنگنا قرار گرفتهاند. یک کارمند بازنشسته هم اظهار می دارد: «مسافرکشها و رانندههای تاکسی هم خیلی افت درآمد پیدا کردهاند. تعداد افراد در خیابانها خیلی کم شده و دهها تاکسی دنبال مسافر بوق میزنند و فوقاش پول بنزین را به زحمت در میاورند.» او میگوید: در بازارچه نزدیک خانهاش هنوز چند نوجوان واکسی، سبزی فروش یا جگرکی بساط پهن میکنند. نه ماسک دارند نه دستکش: «میگویند برای دو تا مشتری هم شده میآیند چون اگر کار نکنند چیزی ندارند خانه ببرند...» یک کاربر توییتر مینویسد ميزان حضور مردم در خیابانها با وضعيت مالى شان نسبت عكس دارد. هرچه دارایی بيشتر، ترس از کرونا هم بيشتر «برای اشخاصى كه تمکن مالى ندارند، مبتلا شدن به بیماری يك احتمال است در حالی که گرسنه ماندن برایشان حتمی است.» انتهای پیام/ |