جامعه و شهروند 1398/11/24 |
![]() |
واکاوی زوایای مختلف |
گفتگو از لعیا نورانی زنوز/ این روزها در خیابانهای شهر که قدم می زنیم، مغازهها و فروشگاههایی را می بینیم که ویترینشان مملو از کارتپستال، شکلات و خرسهای عروسکی بزرگ و کوچک قرمزرنگ و جعبههای متنوع زینتآلات است، در گلفروشیها نیز دستهدسته گلهای رزِ سرخ به چشم میخورد. همه می دانند که این تغییر و تحولات به دلیل نزدیک شدن روز ولنتاین است، روزی که می رود مانند شب یلدا، عید نوروز و ...در فرهنگمان برای خود جایگاهی ایجاد کند. نیک می دانیم که رسوم و آیین ها برساخته های فرهنگی و اجتماعی هستند که در خلأ اجتماعی و فرهنگی رخ نمی دهند بلکه براساس مولفه هایی چون هویت، سبک زندگی و نیاز افراد شکل می گیرند، به عبارتی برآورده کردن نیازی از نیازهای انسان دلیل پذیرش فرهنگهای غیرخودی است. نکته قابل تأمل این است که اگر ولنتاین یکی از نشانهها یا نمادهایی است که پیوندهای عاطفی در روابط بین دو طرف را آشکار میسازد و احساس نياز به آن و جاي خالياش، جوانان را سخت مجذوب این جشن کرده است، این ابراز مهر طبق گاهشماري ايران باستان درست 10 روز بعد از ولنتاين، روز پنجم از ماه اسفند با نام «سپندارمذگان» يا «اسفندارمذگان» بوده اما همه آن را عاديتر از روزهاي ديگر سپري ميكنند. وقتی استقبال جوانان و جامعه از این روز غیرقابل انکار میشود چرایی بزرگی در ذهن به وجود میآید و این سوال مطرح می شود که چه مؤلفه هایی در فضای فرهنگی و اجتماعی ما در پذیرش فرهنگ ولنتاین و گرایش جوانان به آن تاثیرگذار بوده؟ آیا رواج این فرهنگ آسیب هایی به دنبال دارد؟ راهکار چیست و چه باید کرد؟ فریبا زنوزی، روانشناس و مشاور به سوالات "نای قلم" پاسخ داده و در این مجال گذری بر زوایای اجتماعی و فرهنگی "ولنتاین" و چرایی گرایش جوانان به آن داریم. این گفتگو را باهم می خوانیم. -برای آغاز گفتگو توضیحاتی پیرامون ریشه "ولنتاین" بفرمایید. داستان های مختلف و متفاوتی در ارتباط با روز عشق یا ولنتاین نقل شده که معروفترینش داستان کشیشی به نام "والنتین" است که در سال ۲۷۰ میلادی تلاش می کرد مراسم عقد نظامیانی که از ازدواج به دستور پادشاه (امپراطور رم) منع شده بودند را با دختران مورد علاقه شان برگزار کند البته به طور پنهانی. پس از مدتی جناب کشیش لو می رود و به مرگ محکوم می شود سپس کشیش والنتین گردن زده می شود و در یادها به عنوان یک قدیس باقی می ماند. بعدها روز مرگ قدیس را "روز عشق" نامگذاری کردند، جالب است که معنی کلمه ولنتاین هم عشق، دلبر و محبوب است. -در همه فرهنگ ها و نظام های اجتماعی، جوانان دارای طبعی نوخواه و در پی دگرگونی و تغییرات هستند، ولنتاین نیز از جمله مواردی است که با رشد همهگیر و خارقالعاده خود در مدت زمانی نه چندان طولانی به امری آشنا در بین جوانان کشور ما بدل شد، بفرمایید آیا با فرهنگ اصیل ایرانی منافات دارد؟ می خواهم سوال شما را با سوال پاسخ دهم .اگر عشق با فرهنگ اصیل ایرانی منافات دارد پس چرا خودمان هم روزی مشابه در فرهنگمان داریم؟ روز پنجم اسفندماه یا اسفندگان یا سپندارمذگان. البته درست است که سپندارمذ تداعی گر عشق مادرانه است، ولی به هر حال مگر می شود عشق که در ادبیات و اشعار سرزمین ما موج می زند با بستر ادبی، هنری و فرهنگی خودش در تنافی و تضاد باشد؟ از نظر من هیچگونه منافاتی ندارد. آنچه که مهم است این است که انسان ها به عنوان دومین نیاز ژنتیکشان نیاز به عشق و احساس تعلق دارند و تاریخ، ادبیات و هنر راه های مختلفی برای جاری شدن عشق هستند، چون عشق راکد شدنی و خاموش شدنی نیست. ما در روزگاری زندگی می کنیم چه بخواهیم و چه نخواهیم فرهنگ ها به سرعت در حال تلاقی با یکدیگر هستند و آنچه باقی می ماند، قوی تر و مطلوب تر است . -به نظر می رسد استقبال و ترویج ولنتاین فراتر از آنکه معنایی در مواجهه فرهنگی دارد، پیامد عدم استفاده از ظرفیتها و جایگزین های رسوم و فرهنگ ایرانی است و به همین دلیل در سالهای اخیر ارائه آلترناتیو، چاره مقابله نرم با ولنتاین و جلوگیری از ترویج آن دانسته شده است، برای همین هم سعی شده با گشتی در میان اسطورههای ایرانی "سپندارمذگان" را جایگزین ولنتاین کنند که در فرمایشات خود به آن اشاره فرمودید اما با این وجود سپندارمذگان هنوز نتواسته جایگزین مناسبی برای ولنتاین باشد، به نظر شما دلیل آن چیست؟ -سوال قبلی را به نوعی دیگر مطرح می کنم، شماری این جشن را "فرهنگ غربی" و "تهاجم فرهنگی" میخوانند و در مقابل عده ای بزرگداشت این روزها را بهانهی برای خوب شدن رابطهها می دانند نظر شما چیست؟ من از هر مراسم و آیینی که انسان ها را به زندگی دلگرم کند و به خوب شدن روابط بین انسان ها کمک کند استقبال می کنم ولی به شرط ها و شروط ها. -لطفا برای خوانندگان شرط ها و شروط ها را تشریح بفرمایید. ببینید در سال های اخیر ما شاهد استقبال بسیار گسترده از روز ولنتاین حتی در میان اقشار مذهبی بودیم. نمادهایی برای این روز تعیین شده که از دو سه هفته قبل به فروش می رسند که این امر از طرفی هم اهمیت "عشق" و "عشق ورزی" را می رساند و هم تاثیر پررنگ تبلیغات را نمایان می سازد. فضای مجازی هم نقش بسیار برجسته ای در این میان بازی می کند. از اصطلاح "تهاجم فرهنگی" استفاده نمی کنم بلکه می گویم ما ظرف های خالی فراوانی داریم که اگر با فرهنگ و هنر اصیلمان پر نشود، نسل های جدید منتظر مسئولان نخواهند ماند و خلاء ها را پر خواهند کرد. -دقیقا آنچه در ولنتاین خودنمایی می کند هم عدم حضور هویت، فرهنگ، تمدن و تجربه تاریخی ایرانی و یا حتی نمادهای آن است، به نظر شما می تواند آسیب های ذهنی و عینی با خود به همراه داشته باشد؟ قطعا آسیب هایی در پی خواهد داشت، ولنتاین در اصل یعنی روز عشق و پیوند عاطفی بین دو نفر که قصد دارند روابطی پایدار داشته باشند، ولی ما می بینیم حتی نوجوانان سنین پایین هم به یک پارتنر عشقی احساس نیاز می کنند، لذا به دنبال یاری می گردند که حداقل در ایام قبل و بعد ولنتاین بتوانند آداب این روز را به جای آورند. شرح گزارش های اغراق شده در شبکه های مجازی و انتشار تصاویر پر زرق و برق از هدایا و جشن ها هم برای برگزارکنندگان و هم برای دنبال کنندگانشان خالی از آسیب نیست. نقابی که برخی منتشرکنندگان تصاویر لاکچری به عنوان افراد خوشبخت بر چهره دارند ویترینی است برای کاور کردن ناکامی هایشان. دنبال کننده های محروم از عشق نیز حسرت و داغی بزرگ بر دلشان می نشیند. از دیگر آسیب ها آسیبی است که به خود عشق و معنای آن وارد می شود، عشق سه ضلع دارد که عبارتند از: صیمیمت، تعهد و شور و اشتیاق که خیلی وقت ها از تعهد و صمیمیت خبری نیست حال آنکه صمیمیت یک فرایند تعاملی است که دارای ۹ مولفه است، شور و اشتیاق که عامدانه یا سهوا عشق (love) معنی می شود، همان کشش جنسی است که گرچه لازم است ولی اصلا کافی نیست و حتی در سنین پایین و یا برای جوانانی که آمادگی ازدواج ندارند دردسرساز نیز می شود. -هر سال در آستانه این روز، پیام و هشدارهایی از سوی مسئولان دربارۀ برگزاری مهمانی و تجمعات به نام ولنتاین به گوش می رسد، آیا محدودیت ها و ممنوعیت ها می تواند پاسخگو باشد؟ راهکارهای مقابله ای و خشونت بار هیچگاه نتیجه مطلوب به دست نخواهد داد. - چه راهکاری پیشنهاد می کنید؟ به دلیل شرایط خاص کشور ما، برپایی آیین های شادی بسیار اندک است و حتی مجوز برگزاری ندارد و شاید اگر تنوع کافی در بروز شادی و نشاط وجود داشت استقبال از ولنتاین تا این حد گسترده نبود. من ولنتاین را پدیده ای خطرناک نمی دانم ولی به عنوان روانشناس و مشاور با کیس هایی که دچار مسائلی شده اند برخورد متناسب با شرایط هر فرد را در پیش می گیرم مثل بررسی نظام ارزشی و گفتگو درباره ارزش ها. رسانه ها و صدا و سیما نیز با آگاهی بخشی که وظیفه ذاتیشان است می توانند در آگاه کردن والدین و آموزش رفتارهای مناسب نقش خود را ایفا کنند، با ساخت سریال ها و فیلم هایی که نگاهی واقع گرایانه به مسائل مهم نوجوانان و جوانان داشته باشند. گرچه تا کنون نیز صدا و سیما نقشی هر چند ضعیف که بیشتر نصیحت گرانه و سرزنش آمیز می باشد داشته است ولی اصلا کافی نیست و استفاده از متخصصان رشته های مختلف علوم انسانی در تهیه برنامه ها و فیلم ها ضروری به نظر می رسد. -از وقتی که در اختیار ما قرار دادید سپاسگزارم. من هم از شما برای دعوتتان در این مصاحبه سپاسگزارم و امیدوارم در رسالتی که به عهده گرفته اید همچنان موفق باشید. انتهای پیام/ |