تریبون آزاد 1398/11/10 |
![]() |
دولت، ملت را بخشي از هويت خود بداند |
شهروند به فردي گفته ميشود که داراي تعلق خاطر و احساس مسئوليت نسبت به جامعه خود است. به عبارت ديگر شهروند يک عنصر فعال و پوياي انساني در ارتباط با جامعه است که از احساس مسئوليت، حق و تکليف برخوردار است. در اجتماع انساني وقتي نظم در قالب حق و تکليف براي همگان رعايت شود، مجموعهاي از قوانين در قالب حقوق شهروندي تجلي پيدا ميکنند که در آن شهروندان از احترام و عزت و کرامت انساني برخوردار بوده و جايگاه آنها رفيع و عالي خواهد بود. تمام شهروندان ذيحق هستند و فرقي که شهروند با رعيت دارد اين است که رعيت در جوامع ملوک طوايفي فاقد هر نوع حقي است و در واقع رعيت و کالا يکي هستند، اما در جامعه شهروندمدار انسان داراي حق و تکليف است. در کشورهاي خاص استبدادي مثل کره شمالي شهروندان بايد الزاما از تمام تصميمات تبعيت کنند، يعني شهروندان مانند موجودات زنده اي هستند که فاقد حق هستند، در حالي که شهروند به کسي گفته ميشود که ذي حق است و اين حق در روابط سهگانه مورد شناسايي، تکريم و احترام قرار ميگيرد. اکنون اين بحث مطرح است که چقدر ميتوان نسبت به ترويج ، رشد و توسعه حقوق شهروندي در جامعه گام برداشت؟ مهمترين عنصري که براي شهروند در يک جامعه انساني توسعه يافته مطرح است، حق دانستن است، يعني يکي از پايههاي حقوق انساني اين است که بايد شهروندان نسبت به عملکرد دولت و نسبت به آنچه که قرار است آينده خود را با آن شکل بدهند آگاهي پيدا کنند. به اين معني که دولت بايستي ملت را بخشي از هويت خود دانسته و در جريان تمام امور قرار بدهد. شهروندان بايد در روابط از آگاهي و دانستن برخوردار باشند. حق دانستن از طريق رسانه، شبکههاي اجتماعي، اهداف و نهادهاي مدني تجلي پيدا ميکند و دولت بايد در قالب آموزش و پرورش، صدا و سيما و نهادهايي که در اختيار دارد در اين زمينه اقدام کند. همچنين فرهنگ و ارشاد، نهادها و جوامع مدني شکلهاي اطلاع رساني هستند که در حد واسطه بين دولت و ملت قرار دارند. بنابراين ضروري است که متوليان امر در آگاهي شهروندان نسبت به حقوق خود بيشتر از پيش تاکيد داشته و آن را در جامعه ترويج دهند. در عصر فناوري ارتباطات و شبکههاي اجتماعي است که همگان از آن برخوردارند، اما به آن ساماني داده نشده است. از اين رو اميدواريم که مردم در کنار کتاب مقدس قرآن و کتاب حافظ، کتاب قانون مدني و اساسي را در خانه هاي خود داشته باشند و هر از چندگاهي آن را تورق بزنند تا به اين طريق حقوق شهروندان ضايع نشود، چراکه اگر توجه به قوانين و مقررات وجود داشته باشد «به زيستن» را مي توانيم در جامعه ايجاد کنيم در غير اين صورت شاهد وجود تکثر پديده دعاوي در کانون دادگستري هستيم که يکي از علل آن به ندانستن و عدم اطلاع شهروندان از قوانين و مقررات برميگردد. گام اصلي که نهادها و دولتها بايستي در اين زمينه بردارند اين است که شهروندان را به حال خود رها نکنند، چراکه با آموزش قوانين و مقررات ميتوانيم جامعهاي سالم داشته باشيم. يکي از ويژگي هاي اصلي جامعه سالم آگاهي، حق دانستن و طريق يادگيري دانستن و قوانيني از جمله حقوق شهروندي جوامع انساني است که بسيار در داشتن جامعه پويا کمک کننده است. عبدالصمد خرمشاهی انتهای پیام/ |