جامعه و شهروند 1398/11/02 |
![]() |
فهم نظام شبکهای مسائل و آسیبهای اجتماعی |
مسائل و آسیبهای اجتماعی، موضوعی نیست که جامعه و مدیران نسبت به آنها آگاهی نداشته و حساس نباشند. در سطوح مختلف اجتماع، همه تلاش میکنیم تا از بروز آسیبهای اجتماعی خودداری کنیم، در روند رشد آنها خلل ایجاد کنیم و در صورت بروز آسیبهای اجتماعی، از افراد آسیبدیده حمایت کرده و با افراد نابهنجار برخورد میکنیم. ارکان گوناگونی در جامعه برای این فرایندها شکل گرفته و در این مسیر با اقدامات مداخلهای مختلف سعی در کنترل آسیبهای اجتماعی دارند. آسیبهای اجتماعی در نگاه اغلب اندیشمندان و متفکرین به علل مختلف، اشکال و فرایندهای مختلف و با پیامدهای متفاوت روی میدهد. مشکل کلیدی در تحلیل آسیبهای اجتماعی و بنابراین مقابله با آنها فهم یک لایه یا مقطعی از آنها است. به بیان ساده فکر میکنیم که علتهای مشخص با فرایندهای مشخص و محدود و در نتیجه پیامدها و آثار روشن در زمینه هر کدام از آسیبها وجود دارد. برای مثال آسیب اجتماعی همچون اعتیاد، را اینگونه تحلیل میکنیم که بیکاری و فقر باعث بروز آن شده و به صورت مصرف مواد سنتی یا صنعتی در کنار گروههای دوستی انجام و با آثاری همچون ضعف قوای جسمی و پرخاشگری رخ مینماید. این تحلیل که شایعترین تحلیلها در جامعه امروز را شامل میشود، سادهانگاری در بررسی آسیبهای اجتماعی و احتمالاً هر مسئله دیگری است. حال از خود بپرسیم که آیا آسیبهای اجتماعی واقعاً به این سادگی در یک مدل تکبعدی قابل ارائهاند؟ آیا میتوانیم برای هر آسیب یک مدل رسم کنیم که با آسیبهای دیگر متفاوت است؟ آیا میتوانیم یک گروه یا سازمان را متولی یا هدف کنترل و کاهش یک آسیب خاص قرار دهیم؟ آیا پیامدها و آثار آسیب خاص با از بین بردن صرف آن آسیب کاهش مییابد؟ این پرسشها ما را به سمتی رهنمون میسازد که به الگوی دیگری در تحلیل آسیبهای اجتماعی و در نتیجه مبارزه و مقابله با آنها بپردازیم. همان مثال اعتیاد را در نظر بگیرید، آیا فرد معتاد، فقط درگیر آسیب اعتیاد است؟ آیا او در مصرف مواد فقط به نوع مصرف و میران مصرف فکر میکند؟ آیا این ضعف قوای جسمی و پرخاشگری تنها پیامد این آسیب است؟ به درستی که پاسخ روشن است، هیچ کدام از آسیبها در یک لایه رخ نمیدهند و مدیران و متولیان امر نیز نمیتوانند با این سادهانگاری به مقابله با آنها بپردازند.
آسیبهای اجتماعی در یک نظام به هم وابسته که در دو بعد عمق و سطح، توسعه پیدا کردهاند قرار میگیرند. آسیبهای اجتماعی، به میزان پیچیدگی جوامع و انسانها پیچیدهاند. آسیبها به میزان عمق و گستره زندگی انسانی، عمیقاند. آسیبهای اجتماعی به متغیرهای مختلف در نظامهای دیگر نیز وابستهاند و با آنها ارتباط دارند. وقتی حرف از اعتیاد میزنیم، نمیتوانیم فقط حرف از آن بزنیم، بلکه بایستی به سایر آسیبهایی که در پیرامون آن قرار دارند نیز بپردازیم. وقتی از شیوههای مصرف و زندگی یک فرد معتاد صحبت میکنیم، باید به تمامی جوانب زندگی وی توجه کنیم و نه صرفاً به جوانب اختصاصی اعتیاد. وقتی صحبت از پیامدهای اعتیاد میکنیم، این پیامدها در لایههای مختلف فردی، اجتماعی و محیطی قرار میگیرد و حتماً با سایر آسیبها برای مثال سرقت نیز ارتباط پیدا میکند. آسیبهای اجتماعی را باید در یک فضا با نقاط مختلف مرتبط با هم تصور کنیم که تغییر در یک بخش به تغییر در بخشهای دیگر نیز منجر میشود. بنابراین نمیتوانیم فقط به مبارزه تکبعدی و یکسویه اکتفا کنیم. نمیتوانیم برای آن یک متولی در نظر بگیریم. نمیتوانیم هر فرد یا سازمانی را مسئول آن قرار دهیم؛ لذا مبارزه و کنترل آسیبهای اجتماعی نیازمند فهم شبکهای و نظاممند در سیاستگذاری و در نتیجه ارتباط بین بخشهای مختلف در جامعه است. حمید مسعودی انتهای پیام/ |