تریبون آزاد 1398/09/22 |
![]() |
واکاوی دلیل عدم رغبت برخی اصلاحطلبان برای حضور در انتخابات |
حضور کمرمق اصلاحطلبان دررقابتهای انتخابات مجلس یازدهم هم بر ابهام ترکیب مجلس آینده میافزاید و هم ضرورت بررسی عوامل بسته بودن دست اصلاحطلبان در پای نهادن به میدان رقابتهای انتخابات را پررنگ میکند. ثبتنام و تحریم انتخابات دو منتهیعلیه خط تصمیمگیری و سیاستگذاری اصلاحطلبان بود، دو استراتژی که با پایان ثبتنام نامزدهای انتخابات مجلس یازدهم، به نظر میرسد هیچکدام اجرایی نشده است. استراتژی اول درصدد بود طیف وسیعی از اصلاحطلبان حتی آنهایی که سابقه محکومیت دارند به امید تغییر رویکرد نهادهای ناظر در رقابتها حاضر شوند و استراتژی دوم در انتقاد به عملکرد همین نهادهای ناظر شرکت و داوطلبی در انتخابات را تحریم کنند. حضور انگشت شمار چهرههای شاخص اصلاحطلب در روزهای ثبتنام اعلام اجرایی نشدن استراتژی نخست بود و دقیقا حضور همین انگشتشماران شاخص در روزهای ثبتنام هم موضوع تحریم انتخابات را منتفی کرد. این حضور کمرنگ اصلاحطلبان در حالی بود که در روزهای پایانی بسیاری از احزاب و تشکلهای این جریان از همه همفکران صاحب صلاحیت خود خواسته بودند برای ثبتنام در این انتخابات حاضر شوند. نگرانی از رد صلاحیت شورای نگهبان، دغدغه رد صلاحیت از سوی مردم، چالش عمل به وعدهها با شناخت محدوده اختیارات و در نهایت اختلافات درونی جریان اصولگرا را میتوان از مهمترین دلایل حضور کمرنگ در انتخابات دانست. بخش عمده عدم رغبت برخی اصلاحطلبان برای حضور در انتخابات ریشه در جامعهای دارد که روزهای دشواری را میگذرانند و اصلاحطلبان در خود امیدی برای اقناع مردم به منظور حضور در پای صندوقهای رای نمیبینند و از بیم شکست میدان را ترک میکنند. بخش دیگر عدم ثبتنام در انتخابات را میتوان مربوط به عملکرد این طیف در مجلس دهم و عمل به وعدهها دانست. تجربه مجلس دهم و فراکسیون امید نشان داد که عمل به وعدههای داده شده به مردم به راحتی سخن گفتن درباره آنها نیست و عمل نکردن به شعارهای انتخاباتی هم باری گران از پرسشگری بر دوش آنها نهاده است که در بسیاری از زمانها توان پاسخگویی به آن را ندارند. انشقاق درونی میان طیفهای مختلف اصلاحات هم که طی ماههای منتهی به انتخابات نمود بیشتری یافته و یکی دیگر از عوامل بیانگیزه شدن ژنرالهای اصلاحطلب بود. گرچه میتوان متغییرهای دیگری هم در این فهرست گنجاند اما جای خالی یک موضوع با همه هویدایی آن نهان به نظر می رسد و آن ضعف احزاب سیاسی به طور عام و سیاسیون اصلاحطلب به طور خاص در پرورش نسل تازهای از سیاست ورزان است که معیارهای اصیل اصلاحطلبی را دارا باشند و از معذورات و محذورات نسل اول بری. کاردسازی میان اصلاحطلبان به کندی پیش میرود و این با توجه به شتاب جامعه برای دسترسی به گروههای تازه نفس از این جریان فکری خطر آفرین است. انفعال انتخاباتی با کادرپروری می توانست از جبهه اصلاحات رخت بربندد و گرهگشا باشد و اتهام عافیتگزینی اینروزها را از دامن اصلاحطلبان بزداید. انتهای پیام/ |