تریبون آزاد 1398/09/05 |
![]() |
شايسته سالاري؛ تنها راه شفافيت |
سخنراني پرشور و آتشين تا چند سال پيش جذاب و طرفداران بيشماري داشت. امروزه نه تنها مخاطبان زيادي ندارد بلکه مردم اين سخنرانيها را بسان دامي ميپندارند که سخنران برايشان پهن کرده و از اين طريق ميخواهد آراي مردم را به دست آورده يا ذهن مردم را از قصور و تقصيري که دارد منحرف سازد يا اينکه دست به چپاول يا غصب مشاغل زند. از موضوعات سخنراني اين روزها، شفافيت در مبارزه با فساد است. انواع سخنرانيها در محافل و مجالس از سوي ردههاي مختلف مديريتي در اين خصوص صورت ميگيرد، مقالات و يادداشتهاي متعدد از سوي صاحبان قلم به رشته تحرير در ميآيد. در مبارزه با فساد، شفافيت واقعا معجزه ميکند هر قدر از محسنات شفافيت سخن گفته شود باز هم کم است، ولي بحث اساسي و مهمتر اجراي شفافيت است. مشکل در اينجاست که چه کسي بايد مبحث شفافيت را به سرانجام برساند. مدير، مسئول و هر صاحبمنصب ديگري که به ناحق و بدون شايستگي، منصب را غصب کرده و مجبور است به دلايل متعدد از جمله انحراف افکار عمومي از شفافيت سخن بگويد آيا در عمل حاضر ميشود دست به شفافيت اطلاعات زده و همه اعمال و تصميمات خود را زير ذرهبين شفافيت قرار دهد؛ کارنامه او مشخص است. انتظار پياده کردن شفافيت از اينها انتظاري بيهوده و نابجاست. شفافيت يک تنه مرگ سياسي و حتي امکان مرگ اقتصادي برخي مشاغل را به همراه دارد. بنابراين طبيعي است نه تنها شفافيت را به سرانجام نميرسانند بلکه تا حد توان خويش در مقابل آن ايستادگي خواهند کرد. تنها راه شفافيت شايسته سالاري است. واقعيت اين است شايسته سالاري در جامعه ما بيرونق است. شايستگان گوشهنشيني اختيار کرده و زودرنج شدهاند اما در مقابل، فرومايگان با هر ترفندي خود را در ظاهر شايسته نشان داده و مناصب را غصب ميکنند. کساني که در سخنرانيها از مبارزه با فساد، شفافيت و شايسته سالاري و هزاران عبارت زيبا دم ميزنند بهتر است به جاي سخنرانيهاي آتشين و اتکا به آمارهاي دستکاري شده زيردستان و سادهلوح انگاشتن مردم به عدم شايستگي کساني فکر کنند که آنها را براي مناصب مختلف انتخاب کردهاند و در حقيقت در غصب مناصب و چپاول بيتالمال او را خواسته يا ناخواسته ياري دادهاند، ببينند اين افراد بر سر نظام اقتصادي، فرهنگي، روابط اجتماعي، خانوادگي و... چه بلايي آوردهاند. کوتاه سخن اينکه جامعه ما به شدت نيازمند شايستهسالاري، چه از سوي مردم و چه از سوي حاکميت است و البته در مقابل اين شايستهگزيني مقاومتها و موانعي وجود دارد. برخي از اين مقاومتها و موانع از سوي مسئولان و برخي ديگر از سوي مردم است. راهکار ساده و مشخص حاکميت (البته در عمل بنا به دلايلي که گفته شد سخت است) اين است که هرکس سمتي در حاکميت دارد و مختار به انتخاب و انتصاب شخصي در مسئوليتي است، در انتخاب خود نهايت امانتداري را به کار گيرد. ضرورتي ندارد انتخاب افراد صرفا از بين آشنايان قبلي شخص انتخاب کننده باشد. اگر جستوجوي لازم و کافي داشته باشند افراد شايسته در کشور کم نيستند. با اندک تلاش ميتوان براي هر منصبي شخص شايستهاي پيدا نمود، ارتباطات ناسالم، رياکاري و تظاهر، وضعيت کشور را با بحران مواجه کرده است. تا زماني که شايسته سالاري به سرانجام نرسد گشايشي در وضعيت حاصل نخواهد شد. علی بختآور انتهای پیام/ |