تریبون آزاد 1398/08/01 |
![]() |
تاوان خطای دولت را نباید از تفکر اصلاحطلبی ستاند |
لعیا نورانی زنوز/ مشارکت واقعی انتخاباتی در مقاطع مختلف تاریخ کشورمان نقش حیاتی در تحولات سیاسی داشته، به نوعی این مهم مهمترین ساز و کار مشارکت شهروندان نیز بوده است. انتخابات بستری برای رقابت و چالش های جناحی و گروهی، ابزاری برای بیان تقاضا و روشن شدن مواضع افراد و نیز زمینه ای برای برخورد نهادهای درگیر نظام سیاسی در امر انتخابات اسـت. حـضور در انتخابات یکی از شاخص هایی است که نماد مشارکت سیاسی مردم در تـصمیم گیری و ساختن سرنوشت خود محسوب می شود. در شرایطی جریان های سیاسی درگیر مباحث پیشاانتخاباتی هستند که زندگی مردم جامعه همچنان با چالشهای جدی مواجه است. با توجه به این وضعیت براي شکلگيري مشارکت گسترده چه مولفههايي نیاز است؟ برخي تخلفات و اتهامات اقتصادي تا چه میزان می تواند بر مشارکت مردم تاثیرگذار باشد؟ اصلاح طلبان با چه رويکردي وارد انتخابات مجلس شورای اسلامی می شوند؟ و ...این ها سوالاتی است که با رییس کارگروه برنامه ریزی شورای اصلاح طلبان آذربایجان غربی در میان گذاشتیم. محمد خزایی معتقد است که مهمترین مولفهای که میتواند مردم را برای مشارکت در فعالیتهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی به صحنه بیاورد "امید" است. اگر مردم یک جامعه به هر دلیلی در زمینههای فوقالذکر به آینده امیدوار باشند هم خود مشارکت خواهند کرد و هم دیگران را به مشارکت ترغیب خواهند کرد. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید. چندی است که در رسانه ها و فضای مجازی برخی گزاره ها پیرامون نحوه مشارکت جریانات سیاسی و مردم در انتخابات مطرح می شود، قطع یقین براي شکلگيري مشارکت گسترده نياز به مولفههايي است که مردم با اشتياق در پاي صندوقهاي رأي حاضر شوند، از دیدگاه شما این مولفه ها چیست؟ مهمترین مولفهای که میتواند مردم را برای مشارکت در فعالیتهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی به صحنه بیاورد "امید" است. اگر مردم یک جامعه به هر دلیلی در زمینههای فوقالذکر به آینده امیدوار باشند هم خود مشارکت خواهند کرد و هم دیگران را به مشارکت ترغیب خواهند کرد. مولفه دیگری که بر مشارکت مردم موثر است "بستر مناسب" برای مشارکت است. مسئولان بایستی زمینه مشارکت حداکثری را فراهم سازند، در غیر اینصورت هر گونه فعالیتی برای افزایش مشارکت مردمی همچون پاشیدن بذر بر شوره زار، محکوم به شکست خواهد بود، حالا اینکه بستر مناسب چیست خود یک بحث جامع و مجزایی است، البته مولفههای دیگری نیز میتوان برشمرد که بنظرم فرع بر این دو مولفه اصلی هستند. آیا در شرایط کنونی این بستر فراهم است؟ بنظرم این بستر در حال حاضر چندان هموار نیست و میتواند و میبایست خیلی بهتر از اینها باشد، ما اگر دنبال جذب رای مردم هستیم بایستی شرایط و لوازمش را هم فراهم کنیم. پربیراه نیست اگر سرمايه و اعتماد اجتماعي را ستون خیمه نظام فرهنگی بدانیم، در حالیکه به نظر می رسد این مهم سیر نزولی دارد، بفرمایید جريانهاي سياسي چرا از ارائه يک برنامه جامع کاربردي براي عبور از چالشها ناتوان هستند؟ بنده این باور شاذ را ندارم که سرمایه و اعتماد اجتماعی کافی وجود ندارد، بلکه معتقدم اعتمادها کمی کمرنگ شده است. طبیعی است وقتی به مردم قولهایی داده شود اما در عمل توفیق چندانی حاصل نشود، اعتمادها کمرنگ خواهد شد، البته این بیاعتمادی چندان مربوط به جریانات سیاسی نیست، بلکه بیشتر مربوط به موضوعات اقتصادی و اجتماعی است، چرا که مسائل اقتصادی و اجتماعی برای توده مردم ملموستر بوده و مسائل سیاسی و فرهنگی متاسفانه در الویت عموم مردم نیست، موضوعات اقتصادی نیز در ید قدرت جریانات سیاسی نیست و بیشتر به عملکرد دولتمردان و تیم اقتصادی دولت و نهادهای قدرت و صاحب ثروت باز میگردد، اما متاسفانه در کشور مرسوم است که کاسه کوزهها را بر سر سیاسیونی میشکنند که بواسطه ساختار سنتی قدرت در ایران، کمترین نقش را در مسائل اقتصادی دارند. یعنی منکر ضعف جریانات سیاسی هستید؟ نخیر، ضعف جریانات سیاسی در ارائه برنامه جامع را منکر نیستم، شخصا بعد از دو دهه فعالیت سیاسی، هنوز از هیچیک از جریانات سیاسی برنامهای جامع برای اداره کشور ندیدهام، هرچند در دولت هفتم و هشتم تلاش هایی جهت تئوریزه کردن اندیشه اصلاحات صورت گرفت اما به دلایلی ناتمام ماند و پاسخ به بسیاری از پرسش های موجود در سطح جامعه به آینده نامعلوم موکول شده است، ضمن اینکه امتناع های سپهر سیاسی را نیز در عدم تدوین یک برنامه جامع نباید نادیده گرفت، در مجموع با چنین وضعیتی که فعالیت سیاسی هنوز یک تابو است و فعال سیاسی با بدبینی نگریسته میشود و فضا چندان مساعد برای فعالیت سیاسی نیست، انتظار اینکه سیاسیون برنامه جامع برای عبور از چالش ها ارائه کنند توقعی خارج از توان جریانات سیاسی است و حتی اگر چنین اتفاقی رخ بدهد در حد یک فانتزی مکتوب خواهد ماند و هیچ ضمانتی برای پیاده کردن آن نیست، چرا که جریانات سیاسی هنوز به جایگاه واقعی خود در کشور دست نیافتهاند، شاید اگر فضا برای احزاب و جریانات سیاسی بازتر شده و زمینه برای مشارکت بیشتر آنان فراهم بشود، چنین انتظاری معقولتر و دارای ضمانت اجرایی نیز بشود. یکی دیگر از دلایل یأس سیاسی مردم، بحث تخلفات و اتهامات اقتصادي است اين مولفه تا چه میزان در انتخابات موثر است؟ این سوال را به دو بخش تقسیم میکنم، تخلفات، اتهامات. تخلفاتی که رخ داده و از سوی دستگاه قضایی محرز و مستوجب مجازات است با اتهامات و شایعاتی که منتشر میشود دو بحث مجزا دارند. اگر تخلفی رخ داده و از سوی دستگاه قضا بررسی و محرز شده و با آن برخورد قاطع و قانونی صورت پذیرد، قطعا شاهد خرسندی آحاد جامعه و در نتیجه اقبال بیشتر ایشان برای حضور در صحنه خواهیم بود. اما متاسفانه آنچه که بیشتر دیده و شنیده میشود اتهامات و شایعاتی است که حتی گاهاً از سوی برخی نمایندگان مجلس و مسئولین بیان میشوند و به سرعت نشر پیدا کرده و افکار عمومی را دچار تردید و بدبینی میکند. به عنوان مثال وقتی یک مقام عالی پیش از اعلام مرجع قضایی، بر حسب ظن و گمان خود یا اطرافیان یا بر حسب شنیدهها، بسیاری از مدیران قبل از خود را متهم به تخلفات اقتصادی و رانتی می کند طبیعتا چنین سخنانی علیرغم فقدان وجاهت، به دلیل جو بد اقتصادی جامعه خیلی زود دهان به دهان میچرخد و بازار شایعات و اتهامزنیها داغ میشود، چنین اتهامات و شایعاتی قطعا مخرب بوده و بر میزان حضور مردم در عرصهای مانند انتخابات اثر منفی خواهد داشت، چرا که شایعات و تهمتها به مدیران از زبان یک مدیر عالی، باعث خدشه بر چهره تمام مدیران خواهد شد و اکثر مردم در چنین فضای پر از شایعه و اتهام، با منطق عوامانه "همه مثل هم هستند" دیگر به هیچ مدیر و دستگاه مدیریتی اعتماد نخواهند کرد و همین موضوع سبب کاهش حضور مردم در صحنه خواهد شد، چرا که گمان میکنند با حضورشان زمینه را برای تخلف افرادی دیگر فراهم خواهند کرد. با توجه به جمیع شرایطی که عنوان شد آیا اين اميد وجود دارد که باز هم اصلاحطلبان موفقيت سال 94 را تکرار کنند؟ به باور من اصلاحات و اصلاحطلبی امر مستمر است و باید ادامه داشته باشد، مردم ما نیز اگر خواهان بهتر شدن اوضاع هستند گریزی از اصلاح و بهبود امور ندارند، از این رو یک همزادپنداری ذاتی بین جریان اصلاحطلبی و مردمانی که خواهان بهبود اوضاع جامعه هستند وجود دارد، این موضوع شرط لازم است اما کافی نیست. شروط لازم و کافی را تشریح بفرمایید. کفایت امر در دو چیز نهفته است: سابقه عملکردها، رویکرد به آینده. در زمینه سوابق عملکرد اصلاحطلبان عملکرد به مراتب قابل قبولتری نسبت به اصولگرایان و اعتدالیون دارند و در آزادی های سیاسی، فرهنگی، امور اجتماعی و وضع معیشتی و اقتصادی دوران اصلاحات یک سر و گردن بالاتر از دوران اصولگرایان و اعتدالیون قرار دارد. از باب رویکرد به آینده، جریان اصلاحات و کاندیداهای اصلاحطلب بایستی برای پرسشهای اساسی جامعه، پاسخ های درخوری یافته و عرضه کنند. مشکلات و مسائل استان ها و شهرستان ها شناسایی شده و برایشان راه حل منطقی و عملی و غیرشعاری طرح و به مردم و رای دهندگان ارائه شود و از آنجا که زبان اصلاحطلبی به زبان دل مردم نزدیکتر است، پذیرش مساله را راحت میکند. لذا در صورت احراز این موضوعات، تکرار موفقیتهای پیشین اصلاحطلبان و مردم کاملا در دسترس است. ضمن اینکه به باور من سال ۹۴، شاخصی برای پیروزی اصلاحطلبان نبوده و نیست، بلکه یک مدخلی برای شکست سیطره اصولگرایی بر مجلس بود که به نظر ما باعث پسرفت مجلس در امر قانونگذاری شده بود و مجلس اخیر را یک مجلس اصلاحطلب و یا حتی اعتدالی نمیدانم. بلکه معتقدم با توجه به ورود تعداد بیشتری از کاندیداهای اصلاحطلب به مجلس کنونی، تا حدودی رویه مجلس های قبل از آن اصلاح شد و امید داریم با ورود تعداد بیشتری از نمایندگان اصلاحطلب به مجلس، وضعیت بیش از پیش بهبود یابد و مجلس به جایگاه اصلی خود در راس امور بازگردد. شرايط اصلاحطلبان استان را چطور ميبينيد و با توجه به شرايط جامعه اين جريان چگونه و با چه رويکردي وارد انتخابات خواهد شد؟ بخشی از وضعیت اصلاحات در استان، ملهم از اوضاع اصلاحطلبی در کشور است که در این حیطه نیروهای فعال اصلاحطلبی هرکسی به نوبه خود در حال فعالیت است، در داخل استان اما اوضاع کمی متفاوت است. پس از روی کار آمدن دولت تدبیر و امید و بواسطه حمایت تمام قد نیروهای اصلاحطلب در سراسر استان از این دولت، انتظاراتی در بدنه اصلاحات وجود داشت که دولت از نیروهای اصلاحاتی استفاده کند اما رویکرد دولت اعتدال چیز دیگری بود و در دولت اول روحانی ترکیبی از اصلاحطلبان و اصولگرایان معتدل در کشور بکارگیری شدند که هر چند از دید اصلاحطلبان عالی نبود اما با ارفاق قابل قبول بود. در دولت دوم روحانی که اصلاحطلبان به مراتب بیش از دولت اول به صحنه آمده و برای پیروزی وی تلاش کردند اما به همان نسبت تلاششان از دولت رانده شدند! از تهران گرفته تا استان ها نیروهای اصلاح طلب یکی پس از دیگری از مناصب برکنار شده و نیروهای اصولگرا و حزب اعتدال و توسعه بیش از پیش بکارگیری شدند. این امر موجب دلخوری اصلاحطلبان از دولت و بعضا سرخوردگی آنان از فضای سیاسی شده است. طبیعتا این موضوع روی فضای انتخاباتی استان و به صحنه آمدن حامیان همیشگی اصلاحات اثر منفی خواهد داشت، اما اصلاحطلبان استان باید توجه داشته باشند که تاوان خطای دولت اعتدال و کارگزارانش که بعضا عملکردشان هیچ نسبتی با اصلاحات و اصلاحطلبی ندارد را نباید از تفکر اصلاحطلبی ستاند. آنچه مشهود است اینکه اصلاحطلبان به واسطه حمایت از دولت روحانی هزینههایی بیش از دستاورد را متحمل شدهاند و از این حیث زیان دیده و آسیب خوردهاند، اما اینکه حالا بخواهند با قهر از جریان اصلاحطلبی و صندوق های رای ناراحتی خود را نشان دهند به نوعی مجازات خود به خاطر خطای دیگران است. از طرفی اخیرا با معرفی اعضای حقیقی، دور جدید شورای اصلاحطلبان استان آذربایجانغربی با تشکیل منظم جلسات کار خود را آغاز کرده و به زودی پس از برنامهریزی های لازم فعالیت های خود را در مرکز استان و شهرستان ها به صورت گسترده آغاز خواهد کرد و با توجه به ترکیب فعلی و انسجام شورا، انتظار میرود به زودی فعالیتهای خوب و امیدوار کنندهای در جریان اصلاحطلبی استان را شاهد باشیم. رویکرد فعلی شورا بر مبنای کار گروهی، نظر جمعی، فعالیت مستمر و ارتباط و جذب حداکثری خواهد بود، درباره رویکرد انتخاباتی نیز اجازه بدهید تا بعد از جمعبندی های لازم، از طریق سخنگوی شورا اعلام موضع و رویکردها صورت خواهد پذیرفت. تحليل شما از آرايش سياسي انتخابات مجلس آينده به چه صورت است؟ انتخابات آینده یک تعداد بازیگر سنتی دارد که تعدادی بازیگر جدید نیز بر آنان افزوده خواهند شد، از منظر جریانی گمان میکنم اصلاحطلبان و اصولگرایان بازیگران اصلی خواهند بود. جریان سوم قدرتمندی که بتواند از فیلتر شورای نگهبان عبور کند هنوز در عرصه انتخاباتی بروز نکرده است. البته طیفی از کاندیداها هستند که با انتخاب نام مستقل برای خود، سعی در گرفتن رای از سبد آرا سرگردان یا سرخورده از اصلاحطلب و اصولگرا را دارند. این طیف کاندیداها که تعدادشان نیز کم نیست عمدتا ماهیت فکری و عملی نامشخصی دارند که در مناطق و شهرستانها با تکیه بر روشهای محیرالعقول اقدام به کسب رای می کنند. در بین جریان اصولگرایی با توجه به اینکه اکثریت کاندیداهایشان تایید صلاحیت میشوند، از هم اکنون چند صدایی و پراکندگی لیستها و کاندیداهایشان قابل پیش بینی است و لذا با چالش بزرگ جدال درون اصولگرایان روبرو خواهند بود. این موضوع اما در بین جریان اصلاحات در سطح کشور کمتر خواهد بود. از این حیث کم بودن کاندیداهای اصلاحات خود یک مزیت محسوب میشود. از طرفی بنا بر تصمیمات اتخاذ شده در راس جریان اصلاحات، این دوره قرار است صرفا از کاندیداهای اصلاحطلب حمایت شود و کاندیداهای مستقل و معتدل و ... جایی در لیست اصلاحطلبان نخواهند داشت. این موضوع منجر به خلوص جریان اصلاحات و چابکی آن خواهد شد. از این رو در صورت مشارکت گسترده مردم شانس پیروزی اصلاحطلبان بیش از اصولگرایان خواهد بود. شاید به همین خاطر است که برخی چهرههای شاخص اصولگرایی صحبت از ناراضیسازی مردم، جهت پایین نگه داشتن سطح مشارکت به منظور پیروزی اصولگرایان در مجلس به میان آوردهاند. انتهای پیام/ |