جامعه و شهروند 1398/04/28 |
![]() |
شادی و شادزیستن در جامعه ما نظامند نیست |
به اعتقاد بسیاری از کارشناسان ایجاد نشاط اجتماعی و بروز شادیهای دسته جمعی، نقش مهمی در پویایی و رشد آن جامعه دارد. این در حالی است که بنا به آمارها و نظرسنجیهای صورت گرفته، مردم جامعه ما همواره در ردههای پایین شاد زیستن قرار دارند. دلایل کمبود شادی و نشاط در جامعه را در گفتوگو با سعید مهاجری، جامعه شناس مورد بررسی قرار دادیم. *چرا جامعه ما یک جامعه شاد نیست و به اعتقاد کارشناسان ما شاد زیستن را بلد نیستیم؟ بروز شادی و نشاط، در مقابل عوامل غمافزا در یک جامعه به ساختارهای اجتماعی آن جامعه باز میگردد. متاسفانه شادی و شادزیستن در جامعه ما ساختار بیتعادلی دارد و نظامند نیست، به همین دلیل میان ورودی شادی به جامعه، تعادل وجود ندارد، در مقابل، میان ورود و خروج غم به جامعه یک تعادل و ساختار هدفمند وجود دارد. این در حالی است که برای ایجاد این تعادل اگر غمی به جامعه وارد میشود باید به همان اندازه نیز بهصورت جمعی شادی نیز وجود داشته باشد. مراسماتی همچون محرم، شهادتها، حوادثی همچون زلزله یا در شکل اجتماعی، درگذشت یک فرد و برگزاری مراسم اول، سوم، هفتم، چهلم و سالگرد بهطور منظمی برگزار میشود و این عوامل نشانگر آن است که ما بهصورت دسته جمعی، جامعه پذیری بیشتری نسبت به خروجی غم داریم و در طول زمان تکنیک و مهارتهای زیادی کسب کردهایم. *پس شما معتقدید به همان اندازه که ما در سوگواریها به خوبی عمل میکنیم، شاد زیستن را بلد نیستیم؟ بله، در حقیقت جامعه ما شاد زیستن و ابراز دسته جمعی شادی را بلد نیست و نمیتواند در مقابل عوامل غم افزا که در سالهای اخیر بیش از هر زمان دیگری به جامعه ما وارد شده، به همان اندازه خروجی شادی داشته باشد. همین امر باعث میشود با هر مراسم سوگواری به نحو خیلی سازمان یافته، اجتماعی و دقیق آن را اجرا کنیم. اما این مهارت در حوزه شادی وجود ندارد و به میزان شادی که به جامعه وارد میشود، قابلیتها و دستورالعملهای جمعی برای خروجی شادی و نشان دادن آن در سطوح جامعه نداریم، یعنی واحدهای ورود شادی با واحدهای خروج آن همخوانی ندارد و همین امر باعث گسترش غم میشود. وقتی شما شادی را پشت دیوارهای پنهانی جامعه انباشت کنید، ممکن است بهدلیل تراکم زیاد، متورم شود و به همین دلیل جامعه دچار آسیب و انحراف خواهد شد، مثلا پس از راهیابی تیم فوتبال ایران به جام جهانی مشکلاتی مانند شکستن شیشههای مغازهها رخ می دهد. اینها بازگوکننده این واقعیت است که شادیهای دسته جمعی مهارت میخواهد و نظام هنجاری ما برای بروز و خروج شادی ضعیف است. وقتی به اتفاقات چند سال گذشته نگاهی میاندازیم میبینیم که شادزیستن در میان نسل نوجوان و جوان ما زیر علامت سوال قرار دارد و باعث شده همواره دغدغه شادی و نشاط در جامعه داشته باشیم و جوانان شادیهایشان را زیر زمینی کنند. پس ما باید به موضوع شاد زیستن که یک امر حیاتی برای جامعه است به شکل دغدغهمند نگاه کنیم و بتوانیم کاربستهای مناسبی را برای آن در نظر بگیریم. *چه عواملی در شاد زیستن مردم میتواند موثر باشد؟ یکی از عوامل مهم شاد زیستن، سن فرد است. شرایط شما زمانی که در سن 40 یا 50 سالگی قرار دارید، با سن 17 سالگی متفاوت است. سن در درون انسان ظرفیتهای فیزیکی، روانی و اجتماعی ایجاد میکند که شما بانشاط باشید. یکی دیگر از عوامل مهم در این رابطه کاهش و تعدیل نابرابریهای اجتماعی و تفاوت زندگی در بالای شهر و پایین شهر است. از سوی دیگر تجلی درست و مدیریت در جامعه نیز یکی از عوامل مهم شاد زیستن به حساب میآید، بهعنوان مثال جامعه زمانی که به این نتیجه میرسد که مدیریت کشور و شهر به درستی کارش را انجام میدهد، این برای همه مردم پیامآور شادی است. بهعنوان مثال وقتی دیپلماسی ما در دنیا به درستی کار خود را انجام میدهد، نوید بخش روزهای خوش برای مردم است، یا مدیریت ورزشی وقتی در یک جامعه خوب عمل میکند و تیم ملی کشور به جام جهانی میرود، این اتفاق باعث بروز شادی در همه ابعاد جامعه خواهد شد. شما بعد از گذشت 20 سال وقتی به صعود ایران به جام جهانی 98 فکر میکنید، ناخداگاه شاد میشوید و این به خاطر آن است که شادی وصف ناپذیری در آن روز در سطح کشور به وجود آمد. پس عاملهای اجتماعی باعث نشاط، شور و هیجان میشود و برنامهریزان و مدیران جامعه باید مدبرانه ظرفهای تجلی این شادی و نشاط را فراهم کنند. با وجود اینکه یکی از مکانهای ابراز شادی و نشاط در جامعه ما استادیومها هستند، اما متاسفانه شاهد آن بودهایم که این مکانهای ورزشی وسیلهای برای بازتاب خشونت در جامعه شده و همواره درگیریهای زیادی در این مکانها شاهد هستیم. دلیل این اتفاق در چیست؟ من به جای کلمه مکان میگویم ظرفی برای شادی. استادیومها ظرفهای بالفعل شدن شادی و نشاط در جامعه هستند. این با عواملی که موجب شادی میشود، متفاوت است. یک زمان یک اتفاق یا عامل موجب بانشاطی و شور در جامعه میشود، اما به ظرفهای مکانی و زمانی برای شاد زیستن نیازمند است. استادیومهای ما به جای ایجاد شادی و تخلیه هیجانات به مکانهای تخریبی تبدیل میشوند و در آنجا رشد فحش و ناهنجاریهای جامعه به حد خود میرسد، در آن زمان اظهار نظرات اشتباهی را میشنویم که میگویند که زمین فوتبال و استادیومهای ورزشی آثار تخریبی را در جامعه ایجاد میکند، در حالی که آنجا ظرف آینهای برای نشان دادن شخصیت ماست و مانند آینه نشان میدهد که ما چه ضعفهایی در این رابطه داریم. با اتفاق چند سال پیش که موضوع آب پاشی جوانان در پارک، با یک برخورد انتظامی همراه شد، در صورتی که جوانان میخواستند با این کار هیجانات خود را تخلیه کنند، اما چون مدیریت خوب در اینباره نداریم به برخورد انتظامی منجر شد. در حقیقت جامعه پذیری شادی ما زیر علامت سوال است و برای ترویج شادی باید تربیت شادی در جامعه داشته باشیم، اما جامعه ما تربیت پذیری و تربیت شادی را درست انجام نداده است. *بهنظر شما ریشه این عوامل در چیست؟ فرهنگ، تاریخ، آموزشها و ساختار اجتماعی ما باعث شده این موضوعات به وجود بیاید. بیتردید کلید این اتفاق در دست مدیریت فرهنگی جامعه است و باید با برنامهریزی مبتنی بر پژوهش امکان شاد زیستن را در جامعه فراهم کنند. مدیریت شهری و اجتماعی ما تهی از قابلیتهای شادیهای دسته جمعی است و ظرفهای زمانی و مکانی برای این نوع شادیها در جامعه نداریم یا تعداد آنها کمتر است، آن زمان شادی از قالب دسته جمعی به فردی میرسد و تاثیرگذاری خود را از دست میدهد، یا زیرزمینی میشود که در آن زمان با خود آسیبهایی را به همراه خواهد داشت. بهعنوان مثال ما به لحاظ فرهنگی و تاریخی یک عامل اجتماعی شادی به نام چهارشنبه سوری داریم که این ارث فرهنگی، خیلی زیبا بهصورت دسته جمعی به ما رسیده است، اما حالا فضاهای شهری مناسب برای برگزاری این شب شاد بهصورت خانوادگی نداریم و نوجوانان و کودکان بیبرنامه و بیمکان این شادی را به سمت حاشیههای خطرناکی مانند سوختگی فرد، ایجاد رعب و وحشت از صدای ترقهها و آتش سوزی میبرند. وحید استرون انتهای پیام/ |