تریبون آزاد 1398/04/12 |
![]() |
صاحبان قدرت در قبال عملکرد خود به شهروندان پاسخگو باشند |
در شرایط کنونی بهسختی بتوان صاحبمنصب یا جناحی را مسئول انواع چالشهای اجتماعی و ملی دانست و اینکه کمتر سیاستورز، جناح یا مسئولی خود را مسئول انواع چالشهای موجود میداند. همه مسئولان و متنفذین رقبای خود را مسئول چالشهای اجتماعی و ملی معرفی میکنند. عملکرد مسئولان در قبال چالشها مصداق ضربالمثل «کی بود کی بود، من نبودم» است. اگر بپذیریم که در جهان معاصر، سیاست عرصه عمومی و سیاستورز وکیل شهروندان بهطور عام یا بخشی از شهروندان است آنگاه انتخابات بهمنظور برگزیدن برخی نمایندگان بهمنظور حلوفصل انواع چالشهای موکلین (شهروندان) است. اینکه در یکی دو دهه اخیر شرایط دشوار زیست شهروندان در عرصههای گوناگون بهویژه معیشتی رشدی کاملا صعودی داشته است بر کسی پوشیده نیست. بنابراین، طرح یک پرسش توجیهپذیر است؛ آیا وکلا، برگزیدگان و نمایندگان شهروندان در عرصه سیاسی در همه سطوح در انجام وظیفه خود که همانا کاهش دشواریهای شهروندان در عرصههای گوناگون اقتصادی، معیشتی، آموزشی، بهداشت و درمان، سلامت روح و روان و... بوده، موفق بودهاند؟ طبیعی است که پرسش شود، چرا نمایندگان و کارگزاران در انجام وظیفه خود ناکام بودهاند؟ متاسفانه در این موجز مجالی برای تبیین ریشههای ناکامی نمایندگان و برگزیدگان سیاسی وجود ندارد. در این موجز تنها پیرامون یک راهکار ممکن در راستای بهبود شرایط نکاتی ارائه میشود. راهکار ممکن: به حکم اخلاق و منطق، معرفی کاندیدا در انتخابهای گوناگون آتی توسط اصلاحطلبان صادق و میهندوست، مضر و مغایر منافع ملی است. اصلاحطلبان با حضور در انتخابات باید به کاندیداهای (اصولگرا، پایداری و...) تائید صلاحیت شده رأی دهند. افراد و جناحهایی که سکان مسئولیت را در دست دارند، باید در مقابل انواع چالشهای اجتماعی و ملی که زیست روزمره شهروندان را طاقتفرسا کرده، پاسخگو باشند. از طریق عدم معرفی کاندیدا، اما حضور در انتخابات، اصلاحطلبان صادق و میهندوست، سازوکار (اقتصادی-تجاری) عرضه و تقاضا که تنظیمکننده رابطه مصرفکننده و تولیدکننده (در مورد انواع کالا و خدمات) است، به عرصه سیاسی وارد میکنند. هیچتولیدکننده سیاسی نخواهد توانست بدون رضایت مشتریها (شهروندان و رایدهندگان) در بازار عرضه و تقاضای سیاسی در بلندمدت پایدار باشد. باید اجازه داده شود صاحبان اصلی قدرت بهطور شفاف کل مدیریت را بر عهده بگیرند. مزیت چنین شرایطی این است که صاحبان قدرت در جایگاه مجلس، ریاستجمهور و شوراهای شهر باید در قبال عملکرد خود به شهروندان پاسخگو باشند. در صورت ناکامی در حلوفصل انواع چالشهای اجتماعی و ملی که معیشت شهروندان را سخت کرده، دیگر نمیتوانند تقصیر را به گردن دیگران بیندازند. یکی از ویژگیهای بسیار خاص عرصه سیاسی این است که دولتهای انتخابی گوناگون میان شهروندان و صاحبان اصلی قدرت قرار میگیرند و عملا نقش سپر بلا را ایفا میکنند. این نوع ساختار دو پیامد بسیار نامطلوب دارد: 1- دولتها بعد از مدتی کوتاه عملا ناکارآمد میشوند. 2- عوامل اصلی چالشهای و سختیهای شهروندان از پاسخگوبودن در مقابل شهروندان در امان میمانند. اصلاحطلبان مهمترین مانع فرایند طبیعی رفع درد و رنج شهروندان و حلوفصل انواع چالشهای اجتماعی و ملی در عرصههای گوناگون هستند. اصلاحطلبانی که تلاش کنند در انتخابات مجلس، شوراهای شهر و رئیسجمهور کاندیدا معرفی کنند، در چند طیف قابل فهم هستند. 1-آنهایی که تحلیلهای نادرست از شرایط عینی عرصه سیاسی دارند. 2-جوانان پرانرژی و جاهطلب با انواع رویاها و نیازها. 3- اصلاحطلبنماهای سوداگر که صرفا در پی تحقق اهداف شخصی هستند. راهکارهای سیاسی انعکاسدهنده درک و تشخیص عرصه عملی سیاسی است. بنابراین راهکارهای کاربردی حاکی از درک، تشخیص و تحلیل واقعبینانه و راهکارهای عقیم حاکی از عدم درک، تشخیص و تحلیل عینی عرصه سیاسی است. به دلایل گوناگون، اصلاحطلبان نمیتوانند حیات و عملکردی مستقل و آزاد در عرصه سیاسی داشته باشند و تا زمانی که صاحبان اصلی قدرت مشخص نشوند، نمیتوان برای انواع چالشها مسئولی پیدا کرد. پاسخگو و شفافبودن منوط به این است که مشخص شود چه کسانی صاحبان اصلی قدرت هستند. با توجه به اظهارات اخیر آقای روحانی مبنی بر اینکه ایشان در همه زمینهها اختیار کافی ندارند، معرفی کاندیدا از طرف اصلاحطلبان، تکرار خطای آشکار تشخیص و تحلیل عرصه سیاسی خواهد بود که پیامدی جز به تعویق انداختن حلوفصل انواع چالشهای اجتماعی و ملی و کاهش درد و رنج طاقتفرسای شهروندان از طریق روند طبیعی نخواهد داشت. مهمترین پیامد عدم معرفی کاندیدا، اما حضور پرشور و رأیدادن به کاندیداهای تعیین شده توسط شورای نگهبان در انتخابات آتی توسط اصلاحطلبان، شفافشدن عرصه مدیریت کلان خواهد بود، چراکه یکی از ریشههای ناکارآمدی مدیریت کلان عدم شفافیت مسئولیتها و در نتیجه عدم پاسخگویی برخی مدیران در برابر ناکامیهاست. حضور پرشور و صادقانه اصلاحطلبان در انتخابات بدون معرفی کاندیدا موجب شفافشدن مسئولیتها و پاسخگویی در قبال ناکامیها و ناکارآمدیها خواهد شد. شاید بهجای تولید راهکارهایی چون هل از پایین، فشار از بالا یا حضور مشروط در انتخابات، کاربردیتر این باشد که تحلیلی عینی از ساختار قدرت سیاسی ارائه شود. هنگامی که زمینی (بنیادی) که قدرت بر آن بنا شده است مشخص شود، آنگاه میتوان راهکارهای عملی، کمهزینه و... به منظور اعمال قدرت برای حلوفصل انواع چالشهای اجتماعی و ملی تولید کرد. عدم حضور اصلاحطلبان در مناصب مدیریتی و اجرایی نقطه عطف تحولات سیاسی خواهد بود. کوروش الماسی |