جامعه و شهروند 1398/03/08 |
![]() |
جستجوی زندگی در میان زباله ها/ کارگران شهری باید ساماندهی شوند |
این روزها در سطح شهر شاهد حضور کارگران جوانی هستیم که برای امرار و معاش زندگیشان، سطلها و زبالههای آشغال شهر را نشانه گرفتند. این طیف از کارگران با وضعی اسفناک و ژولیده انبوهی از زباله را بهمزده و از دل آنها، زبالههای عموما نایلونی و پلاستیکی را که ارزش اقتصادی دارند، بیرون میآورند. وضع و حال این گروه واقعا دردناک است! اوضاع این کارگران چنان است که خود مصداق آن ضربالمثل مشهور است که «آنچه عیان است چه حاجت به بیان است!» نحوه کارکردن این کارگران که بدون در اختیار داشتن دستکش، لباس و پوشاک مناسب آن هم برای کاری که بهشدت نیاز به بهداشت جدی دارد، وجدان هر بینندهای را به درد میآورد. عموما بهخاطر وجود آشغالهای متنوع و مختلف، بوی بسیاری بد و مشمئزکنندهای دارند و از این جهت فقدان ماسک میتواند باعث بروز بیماریهای جدی تنفسی و ریهای برای کارگران شود. از سوی دیگر بهخاطر تماس مستقیم دست کارگران با آشغالها احتمال بریدگی دست و بهدنبال آن بیمارشدن فرد وجود دارد. بهنظر میرسد امروز یکی از مهمترین رسالت و حوزه وظایفی سازمان شهرداری رسیدگی به امور این طیف از کارگران و سر و ساماندادن اوضاع این قشر است. نباید با بیاعتنایی نسبت به این مسائل گذشت. باید بهخاطر داشته باشیم که شهر، مکانی برای زیست سالم شهروندان است و زمانی مفهوم شهروندی تجلی عینی و واقعی پیدا میکند که شهروندان آن شهر از زندگیشان لذت ببرند. لذت از زندگی صرفا در بُعد اقتصادی و تجاری نیست. نباید به این امر بسنده کرد که صرف داشتن درآمد مکفی برای گذران زندگی خوب و موفق کافی است. لذت زندگی در محیط سالم و دلنشین و شادی همه افراد جامعه است. وقتی من شهروند وارد شهر شوم، باید زیبایی را همهجوره در شهر ببینم. یکی از دردهای بزرگ امروز جامعه در اوضاع نابسامان زندگی است که بهشکل افزایش تکدیگری و کارهایی از این قبیل نمایان است. وقتی انسان از نزدیک میبیند که همنوعش در چه شرایط رقتبار و طاقتفرسا کار میکند، وجدان و روحش درد میگیرد. این مساله بسیار جدی است. آثار این دردها در روح و روان ما اثری بسیار منفی در بلندمدت دارد. اینجاست که باید به سرنوشت همدیگر حساس باشیم و به سهم خود در کمک به ایجاد یک محیط سالم زندگی کوشا باشیم. امروز کمتر کسی را میتوان یافت که از وضع کارگران سطح شهر ناراضی نباشد و به حالشان دل نسوزاند. این افراد بدون در اختیار داشتن حقوق مناسب، غذای استاندارد در همین گوشه و کنارمان، روزگار سختشان را میگذرانند. شهرداری بهعنوان متولی اصلی شهر بایستی حضوری فعالانه و اثرگذار در تنظیم زندگی این افراد داشته باشد. بهترین راهحل این است که شهرداری سازمانی را برای این منظور پیشبینی کند. این سازمان این رسالت را بر دوش بگیرد که از محل درآمدهای خود همین سطلهای زباله که به طلای کثیف در اقتصاد معروف است، کارگران این حوزه را از جهت بهداشتی، بیمه و حقوق تامین نماید. در وهله اول لازم است که شهرداری لباس و پوشاک مناسب به فعالان کارگری این حوزه دهد. در مرحله بعدی زمان استراحت و غذای مناسب برای این افراد در نظر گرفته شود. گام آخر حوزه بهداشتی و درمانی است. از محل درآمدهای همین طلای کثیف، یک بخش اورژانسی و بهداشتی برای این قشر باید ایجاد شود. باید توجه داشت که جامعه سالم در گرو افراد سالم است. بیتوجهی به وضعیت افراد جامعه در بلندمدت، پیامدهای ناگواری به شکل افزایش معتاد و تکدیگر را در پی خواهد داشت که آثار منفیاش را به همه بخشهای جامعه سرایت میکند. رامین طهماسبی انتهای پیام/ |