تریبون آزاد 1398/03/04 |
![]() |
استفاده از جوانان؛ راه برونرفت از مشکلات و چالشهای فعلی |
امروزه اکثر خردمندان و اندیشمندان بر این موضوع اشتراک نظر دارند که ثروت اصلی جوامع، نه در منابع زیرزمینی آن بلکه در سرمایه انسانی آن است. بنابراین سرمایه انسانی متخصص و کاردان، ارزندهترین سرمایه و ثروت ملی یک جامعه به حساب میآید که با بهرهگیری درست و بهنگام از آن، میتوان شاهد توسعه، پیشرفت و بالندگی بود. با درنظرگرفتن میانگین سنی مدیران ارشد و میانی فعلی و با توجه به کم و کیف عملکرد این مدیران در دنیای فعلی - که به سرعت در حال تغییر و تحول است و فناوریها از مهمترین پیشرانهای این تغییر و تحولات هستند- بهنظر میرسد سیستم مدیریتی فعلی با یک نارسایی و ناهماهنگی جدی بین نیازهای مدیریتی و توانمندی مدیران فعلی روبهرو شده که پیش بینی میشود تداوم وضع موجود اثرات زیانباری را در آینده نهچندان دور بهدنبال داشته باشد. روزآمدبودن مدیران از یک طرف و داشتن تجربه از طرف دیگر، دو مولفه بسیار مهم در تامین نیازهای مدیریتی هستند که متاسفانه بهنظر میرسد با وجود روزآمدبودن جوانان و مدیران جوان، فرایند انتقال تجربه و به عبارت بهتر فرایند تربیت مدیران جوان بهدرستی طی نشده و به دلایل مختلف کادرسازی در سیستم مدیریتی به کندی صورت میگیرد و حتی بعضا با مقاومتهایی از سوی سیستم فرسوده مدیریتی روبهرو شده است. با اینکه تعدادی از مسئولان ارشد بهصورت مداوم بر ضرورت جوانگرایی در سیستم مدیریتی تاکید داشته و دارند و باور به کارآمدتربودن نیروهای جوان در سیستم مدیریتی را دائما گوشزد کردهاند اما همچنان با برخی مقاومتهای جدی درعمل روبهرو شده است. خطر انقطاع بیننسلی که رهبری انقلاب در دیدار با نخبگان مطرح کردند، فقط یک تهدید اجتماعی نیست بلکه این چالش میتواند به حوزه مدیریتی هم تسری پیدا کند و با پدیده انقطاع مدیریتی در بین نسلها روبهرو شویم که در آن صورت شاهد گسست مدیریتی، تضعیف بنیانهای نظام اداری کشور، تضاد و تناقض جدی در رویکردهای مدیریتی، تصادم الگوهای مدیریتی و نزاع مدیریتی خواهیم بود. بنابراین جوانگرایی در حوزه مدیریتی به یک ضرورت تبدیل شده که میتواند انرژی و پویایی قابل توجهی را در ابعاد گوناگون ایجاد کند. البته ناگفته نماند جوانگرایی بدون «تربیت» در عرصه مدیریت به فجایعی ختم خواهد شد که جبران آن باعث از دست رفتن زمان و عقبافتادن از مسیر توسعه خواهد بود. همچنین جوانگرایی بدان معنی نیست که نیروهای کارآمد و باتجربه از سیستم مدیریتی کنار گذاشته شوند، زیرا واضح است برخی از پستها و مدیریتها عرصه آزمون و خطا نخواهد بود و نمیتوان از آن بهعنوان فرصتی برای تجربهاندوزی و آموزش بهره برد بدانسبب که این رویکرد میتواند هزینههای سنگین و قابلتاملی برای کشور ایجاد کند. تاکید بر تربیت مدیران جوان و کادرسازی برای مدیریت نظام در شرایط نسبتا آرام کشور و انتقال تجربه از مدیران باسابقه و لایق به جوانان است.البته ناگفته نماند ریشه چنین مشکلی در نبود احزاب منسجم و کارآمد است که در کشورهای توسعهیافته وظیفه اصلی این سازمان مردمنهاد، تربیت و معرفی مدیران جوان و شایسته برای پستهای مختلف در مدیریت کلان است. لازم به ذکر است امروزه در زمینه سپردن پستهای مدیریتی حتی به جوانان تحصیلکرده و با دانشی که به 40 سالگی رسیدهاند نیز چندان اعتماد نمیشود. با توجه به شرایط خاص موجود و بروز چالشها و بحرانهای مختلف از جمله بحرانهای زیستمحیطی اعم از آلودگی هوا و کمبود آب و نگاه سنتی خیلی از مدیران حال حاضر به این چالشها، وقت آن رسیده که به ارزندهترین سرمایه کشور یعنی نیروی انسانی جوان و متخصص که زیر نظر اساتید اندیشمند آموزش دیدهاند اعتماد کرد. بسیاری براین باورند راه برونرفت از مشکلات و چالشهای فعلی استفاده از جوانان است. این سوال در ذهن خیلی از جوانان نقش بسته که چرا گردش نخبگان در جامعه ما سختتر شکل میگیرد؟ و یا بهجای «گردش نخبگان» ترجیح میدهیم از«چرخش نخبگان»استفاده کنیم؟ باید جرات آن را داشته باشیم که قانون بقای انرژی و همچنین عوامل ژنتیکی (ژنهای خوب) را در مورد مدیران نقض کنیم. از مسئولان انتظار داریم بهجای محافظهکاری و مصلحتاندیشی بیمورد، زمینه را برای عملیاتینمودن شعار شایستهسالاری و تخصصگرایی و خصوصا ظهور و بروز مدیران جوان، کارآمد، باانگیزه و خلاق در پستهای بینالمللی، ملی و استانی مهیا کنند. محافظهکاری و عدم شفافیت در رفتار و گفتار برخی از مدیران در مسند مسئولیت، مشکلات زیادی را به بار آورده و از اعتماد اجتماعی نزد جوانان کاسته است؛ باید به خود بیاییم و تا دیر نشده، کاری کنیم: باشد که آیندگان و فرزندانمان بهخاطر خودخواهی و ندانمکاری در تاریخ ما را محاکمه نکنند. با کنارگذاشتن رویکرد استفاده ابزاری از جوانان و بهرهگیری شعاری از تواناییهای آنان برای جلب همراهی و همگامی باید چاره علاجی درخور اندیشید. رویکردها در جامعه باید بهگونهای تعریف و نهادینه شود که جوانان نخبه اعم از زن و مرد دچار یاس و ناامیدی نشوند و حتی از حداقل فرصتها برای تاثیرگذاری و بهترشدن وضع مملکت و معیشت مردم استفاده کنند. بنده معتقدم مسیری که با آگاهی و منطق انتخاب شده باشد زود رنگ نمیبازد و ارزشش را حداقل در زمان کوتاه از دست نخواهد داد، چراکه اصلاحات امری تدریجی است که با آگاهی عمومی و مطالبهگری مداوم نخبگان و پشتیبانی آحاد مردم بهدست میآید. باید با سعهصدر مشکلات را تحمل و آگاهی عمومی جامعه را بالا بُرد و مطالبهگربودن شهروندان و پاسخگو و شفافبودن مسئولان را در گفتار و رفتار به یک فرهنگ غالب تبدیل کرد تا گفتوگوی ملی و تعامل واقعی در جامعه رقم بخورد و اتفاقافتادن چنین پدیده میمونی مستلزم تلاش و کوشش تکتک افراد جامعه را طلب مینماید. ما زنده به آنیم که آرام نگیریم / موجیم که آسودگی ما، عدم ماست. حسین رضایان انتهای پیام/ |