جامعه و شهروند 1397/10/19 |
![]() |
فضای زندگی یا فضای حیاتی |
اولین مساله در مورد کودکان معتاد به صورت بارزتر و آشکارتر در مورد معتادان متجاهر که سن آنها پایین آمده است، موضوع خانواده و نوع آن است. اول اینکه آیا خود اعضای خانواده اعتیاد دارند که حتما دارند و بدسرپرست هستند، تکسرپرست هستند و یا بیسرپرست هستند. این خانوادهها از آنجایی که بیسروسامان هستند، اشتغالی در آنها نیست و پدرومادر ازهم جدا شدند پر از ناهنجاری است. دومین مساله محل زندگی آنها است. اینکه در کجای شهر زندگی میکنند. چون مناطق مختلف شهر از نظر آسیب متفاوت است. برای مثال میدان شوش، خیابان خراسان، خیابان طیب، مشیریه و تا پل جوادیه و از آن طرف شمال سعادتآباد ودره فرحزاد متفاوت است. به قول جامعهشناسان مکتب شیکاگو اعتیاد از طریق یادگیری صورت میگیرد. فرض کنید یک کودک وقتی هر روز از پارک هرندی و میدان شوش رفتوآمد میکند این مساله یک امر عادی و رومزه میشود. وقتی میبیند که معتادان در کوچه و خیابان مشغول مصرف هستند بنابراین او هم یاد میگیرد. سومین مساله دوستان و رفقا هستند. براساس پژوهشی که «تالکوت پارسونز» انجام داده است، تاثیری که دوستان و همسالان بر رفتار افراد میگذارد به مراتب بیشتر از تاثیر پدرومادر است. چون اجباری در رفتار دوستان نیست و از راه شوخی و متلک گفتن یاد میگیرند. ابتدا این کودکان معتاد متجاهر ابتدا از طریق سیگار وارد این مساله میشوند و بعد هم در کنار دوستان گل مصرف میکند و خیال میکنند که اعتیاد نمی آورد در حالی که اکنون درصدی از دانشآموزان گل مصرف میکنند. چهارمین مساله نبود اوقات فراغت برای این کودکان است. کودکان،نوجوانان و جوانان اوقات فراغت غنی و مناسبی ندارند و شادی و نشاط در جامعه وجود ندارد. *مواد مخدر مثل آدامس در دسترس است موضوع دیگر در دسترس بودن این مواد است. امروز مواد مخدر از آدامس خروسنشان قابل دسترستر است. از جمله گل، کراک، شیشه و قرصهای اکستازی که به چندین نوع در اختیار آنها است. همه این موارد باعث شده است که قبح این مساله ریخته شود و سن اعتیاد پایین بیاید. اما مساله مهمتر ناامیدی نبست به آینده است. وقتی میبینند که زندگی بزرگترها در بدبختی و فقر و گرانی بسر میشود او هم نامید میشود، مایوس میشود وبرای اینکه خودش را از مشکلات دور کند به مواد مخدر پناه میبرد. پدیده کودکان خیابانی و کار، یکی از معضلات گریبانگیر اکثر شهرهای بزرگ در جهان معاصر است. اکثر کودکان خیابانی به کارهای انحرافی دست زدهاند، مورد تجاوز جنسی قرار گرفته، توسط پلیس دستگیر شده و حتی عدهای نیز به زندان رفتهاند. در نهایت، نتایج اگر به نتایج پژوهشها در این زمینه نگاه کنید رابطه معناداری بین اعتیاد پدرومادر، آزار کودکان توسط آنها و زندان رفتن پدرومادر با نوع کار کودکان وجود دارد. اکثر کودکان کار و خیابانی پسر، مهاجر، دارای میزان درآمد پایین و پدرومادر معتاد، و کسانی هستند که توسط والدین مورد آزار جسمی قرار گرفتهاند و بیشتر به کار دستفروشی مشغول هستند. کودکان کار نشان از فقر در جامعه دارد و در بحث زبالهگردی علاوه بر اینکه از کودکان ایران استفاده میشود از اتباع بیگانه به دلیل فرودست بودن آنها بهرهکشی و سوءاستفاده میشود. مردم نسبت به خبرهای طبقه پایین حساس هستند و پدیده زباله گردی که از فقر اقتصادی و نابسامانی اقتصادی بروز کرده و تبعات فراوانی برای آن افراد دارد. با بررسی کامل وضعیت کلی کودکان کار و خیابانی، سبک زندگی، فعالیتها، تجربیات، زمینههای خانوادگی، ویژگیهای تحصیلی و خصوصیات رفتاری آنان از نظر ارتکاب جرم و نظایر آن میتوان به دیدگاه درست از این معضل رسید. در نهایت گرانی، نابسامانی برخی از خانوادهها، طلاق، بدسرپرستی، اعتیاد و... دلایل اصلی تولید کودکان کار و خیابانی است که معمولا از هفت سالگی شروع به کار میکنند. بسیاری از این کودکان که با افزایش آنها به یک ناهنجاری تبدیل میشوند میتوانند فرزندان دیگر خانوادهها را مورد آسیب قرار دهند. در کنار کارتن خوابی زنان، کودکان خیابانی اهمیت خود را از دست میدهد و شاید این معضل دیگر مورد توجه قرار نگیرد. آسیبهای اجتماعی به اندازهای زیاد است که نمیتوان تمام آنها را مطرح کرد اما نباید از کنار آنها به سادگی عبور کرد. مسئولان و دولت باید برای رفع معضلات و آسیبهای اجتماعی تدابیری اساسی بیندیشند تا مشکلات وارد بطن جامعه نشود. زمانی که این مشکلات ریشه کن شود میتوانیم بگوییم جامعه سالمی داریم. سازمانهای متولی برای جمع آوری تمام کودکان خیابانی که تنها حرفه شان دستفروشی است بودجه کافی ندارد و ریشه ایجاد چنین شرایطی در جامعه تنها فقر است و بس؛ زمانی که خانوادهها زیرخط فقر قرار گیرند ناچارند کودکان خود را برای کسب درآمد از خانه خارج و وارد جامعه کنند. *جامعه برای مهار آسیبها آماده باشد برای حل این معضلات من یک تئوری تحت عنوان «فضای زندگی یا فضای حیاتی» در پلیس و قوه قضائیه مطرح کردم. البته این تئوری مال من نیست. این تئوری را من از ارسطو، نیوتن و آلبرت انیشتین و براساس نظرات کورت لوین گرفتهام. براساس این بررسیها این تئوری را که لوین ابتدا در روانشناسی اجتماعی مطرح کرد من برای اولین بار در آسیبشناسی اجتماعی مطرح کردم که در هر مورد این صادق است. موضوع این است که افراد در فضای زندگی همواره تحتتأثیر دو نیرو هستند. برای مثال در محیط کار نیرویی که به شما میگوید کار خلاف نکن. لباسهایت را درنیاور و...بایدها ونبایدهایی که مطرح میکند. یک نیرویی هم شما را تحریک میکند که این کار را بکنید. نیروهای بازدارنده در محیط کار بر نیروهای برانگیزنده مسلط هستند. در واقع نیروهای بازدارنده بر نیروهای برانگیزنده برتری دارند. در زندگی همه ما هم همین اتفاق میافتد. برای مثال شما وقتی از محیط کار بیرون میآیید فضای زندگیتان عوض میشود و از خیابان که وارد اتوبوس میشوید فضای زندگیتان تغییر میکند. پس جامعه برای هر کدام از ماها چنین فضایی است. در هر آن و هر ساعت فضای حیاتی ما تغییر میکند. پس ما همواره تحتتاثیر دو نیرو قرار داریم.حالا در مورد اعتیاد هم همین اتفاق میافتد. برای مثال تحریک خانواده، بیدینی، فقر، فحشا، بیکاری و نبود شادی و نشاط اما از طرف دیگر نیروهای بازدارنده که پلیس و قوه قضائیه و اعدام باشد وجود دارد. در جامعه ما هم متاسفانه نیروهای برانگیزاننده و انواع آسیبهای اجتماعی از جمله طلاق، اعتیاد، ازدواج نکردن و... زورشان به نیروهای بازدارنده میچربد. فضا مرتب روبه گرایش به این آسیبها است. حالا برای ترمیم این فضا باید کارهای زیادی انجام شود. اول باید خانواده بسامان شود. بیکاری را باید رفع کنید. برای جامعه اوقات فراغت غنی ایجاد کنید. شادی و نشاط در فضای زندگی اجتماعی وجود داشته باشد. فضای عمومی امن درست کنید و...که این کار زمانبر و هزینهبر است. این نکته را هم نباید فراموش کرد که افراد خلافکار در انبوه آدمها گم میشوند. خودکنترلی هم ضعیف است چون میداند که کسی کاری به کارش ندارد. وقتی خودکنترلی در جامعه ضعیف باشد افراد دست به هر کاری میزنند. امان ا...قرایی انتهای پیام/ |