فرهنگ و اندیشه 1397/10/08 |
![]() |
فرخزاد؛ فروغ عواطف زنانه با آرمان های انسانی در شعر فارسی |
فروغ فرخزاد شاعری عاطفی و نخستین زنی بود که از عواطف زنانه خود در شعر فارسی سخن گفت؛ شاعری که توانست میان عواطف و احساسات ناگفته زنانه در جامعه پیوندی عمیق ایجاد کند. فروغ الزمان فرخزاد در هشتم دی 1313 خورشیدی در خیابان معزالسلطنه کوچه خادم آزاد در محله امیریه تهران از پدری تفرشی و مادری کاشانیتبار دیده به جهان گشود. در 16 سالگی با پرویز شاپور طنزپرداز ایرانی که پسرخاله مادر وی بود، ازدواج کرد اما در 1334 خورشیدی از او جدا شد. «کامیار» فرزند او نتیجه این ازدواج است. پس از این جدایی به اروپا سفر کرد. فروغ در این سیر و سفر کوشید تا با فرهنگ اروپا آشنا شود. با آنکه زندگی اش به سختی میگذشت، به تئاتر، اپرا و موزه میرفت و در این دوره زبان ایتالیایی، فرانسه و آلمانی را آموخت. سفرهای فروغ به اروپا، آشناییاش با فرهنگ هنری و ادبی اروپایی، ذهنش را باز کرد و زمینهای برای دگرگونی فکری در او فراهم آورد. آشنایی با ابراهیم گلستان نویسنده و فیلمساز سرشناس ایرانی و همکاری با وی، موجب تغییر دیدگاههای اجتماعی و در نتیجه تحول فکری و ادبی در فروغ شد که این 2 تَن، فیلم «خانه سیاه است» را در آسایشگاه جذامیان باباباغی تبریز میسازند. فروغ در 1342 خورشیدی در نمایشنامه «شش شخصیت» در جستجوی نویسنده اثر لوئیجی پیراندلو نمایشنامه نویس و قصه پرداز مشهور ایتالیایی به کارگردانی پری صابری بازی چشمگیری از خود نشان میدهد. در زمستان همان سال خبر میرسد که فیلم «خانه سیاه است» برنده جایزه نخست جشنواره اوبر هاوزن آلمان شده است و باز در همان سال مجموعه تولدی دیگر را با تیراژ بالای سه هزار نسخه به وسیله انتشارات مروارید منتشر کرد. *زن در شعر فروغ چهره زن در شعر گذشته، چهرهای مردپسند و متناسب با تمناهای مردانه بود. هیچ زنی نه تصویری از خود در شعر مردان دیده بود و نه توانسته به شیوهای سالم، تصویری از مرد در تغزل زنانه خود بدهد اما فروغ نخستین شاعری بود که تلاش کرد تا آثار مردسالاری را از چهره شعر فارسی پاک کند. زن در آثار فروغ با خصوصیت ها و عواطفش حضور مییابد و مسایل زنانه، ارزش و جایگاهی انسانی در معنای مطلق و کلی آن کسب میکند. او ناخودآگاه، مسایل مختلفی را که حیات زنانِ جامعه وی را دربر میگیرد، وارد شعر خود میکند. حتی انسان آرمانی و آرمانهای اجتماعی او نیز زنانگی را در خود دارند. این نوع نگاه به خوبی در نامه ای از او که در مجله «امید ایران» منتشر شد، منعکس شده است. وی در این نامه می گوید: «آرزوی من آزادی زنان ایران و تساوی حقوق آن ها با مردان است. من به رنج هایی که خواهرانم در این مملکت در اثر بی عدالتی های مردان می برند، کاملاً واقفم و نیمی از هنرم را برای تجسم دردها و آلام آن ها به کار می برم. آرزوی من ایجاد یک محیط مساعد برای فعالیت های علمی و هنری و اجتماعی بانوان است. آرزو دارم مردان ایرانی از خود پرستی دست بکشند و به زن ها اجازه دهند تا استعداد و ذوق خودشان را ظاهر سازند ... ». *فروغ و شعر کلاسیک فروغ شعر را در لحظههای معمولی و نزدیک به واقعیت دنیای اطراف خود میجوید. به همین سبب از به کار بردن لحن طبیعی کلام، استفاده از محتوا، کلمات تازه و ... ابایی ندارد. او شعر را چیزی فراتر از عاشقانگی مطلق، ژستهای اجتماعی و فلسفی میداند و آن را جدا از اینگونه تقسیم بندیهای ظاهری جستجو میکند. این شاعر در خصوص قالبهای کلاسیک نظر متعادلی دارد. او معتقد است محتوا میتواند قالب را تعیین کند و البته حرفها و محتوای کهنه برخی اشعار با رفتن به قالب نیمایی نیز نمیتواند تازه شود. همچنین عقیده دارد که روحیه زندگی معاصر با قالبهای کلاسیک هماهنگ نیست. بنابراین بر تطابق محتوا و قالب تاکید میکند. البته خود فروغ نیز معترف است که انسان گاه ناچار میشود برای بیان بعضی حسهای مهجورش به زمانهای مهجورتری پناه ببرد. فروغ بر این اعتقاد است که در شعر معاصر کلمات تازه میتوانند با تمهید شاعر به کار برده و سابقه واژه ها نباید مانع از استفاده آنها شوند. پشتوانه استفاده از کلمات تازه را کاربرد ساده و صمیمی آنها در زندگی روزمره میداند. از نظر او زبان شُسته و رفته و فاخر شعر کلاسیک به زندگی حقیقی و شعر امروز نزدیک نیست. *جنبه عاطفی شعر فروغ فروغ را باید شگفتانگیزترین شاعر زبان فارسی نامید. وی پس از نیما و تحتِ تربیتِ آموزههای او توانست با دیدی تازه به انسان بنگرد و در شعر خود، تصویری دیگرگونه از انسان ارایه دهد. عاطفه در شعر فرخزاد وجهی پررنگ دارد. زن بودنِ فروغ، ظرفیتِ احساسی وسیعی در او ایجاد کرد و این شاعر را در رسیدن به ذهنیت و نگرشی عاطفی یاری داد و تمامی نشانهها و عناصر شعرش با این نگرش عاطفی آمیزش یافت. جنبههای عاطفی شعر فروغ از جهات مختلف قابل بررسی است. شرایط زندگی و احوالِ روحی اش در هر دوره از حیات وی، شکل خاصی از احساسات و عواطف را برای او رقم زد. وی تحول خود را نتیجه تجربه های تلخی میداند که در زندگی خویش تحمل کرده است. فروغ در این باره می گوید: «من اگر به اینجا ... رسیدهام، فکر میکنم تجربیات خودم، عامل اصلیاش بوده ... من احتیاج داشتم در خودم رشد کنم و این رشد، زمان میخواست ... زبان و شکل خودم را پیدا نکرده بودم. توی محیط کوچک و تنگی بودم ... یکمرتبه از تمام آن حرفها خالی شدم ... دیوار و عصیان در واقع دستوپا زدنی مأیوسانه میان دو مرحلة زندگی است؛ آخرین نفسزدنهای پیش از یک نوع رهایی است». عاطفه زنانه، نقشی اساسی در شکلگیری تفکر و نگرش فروغ ایفا کرد که در این شعر به خوبی بازنمایی شده است: تمام روز در آیینه گریه میکردم بهار پنجرهام را به وهم سبز درختان سپرده بود تنم به پیله تنهاییم نمیگنجید و بوی تاج کاغذیم فضای آن قلمرو بیآفتاب را آلوده کرده بود ... *عصیان و اعتراض اجتماعی دیدگاه اجتماعی و نگاه انسانی فروغ فرخزاد را عواطف و احساسات زنانه اش شکل می داد. عصیان شعری او در واقع عصیان و اعتراضی اجتماعی، مبتنی بر احساس و عاطفه است؛ اعتراض از موضع یک زن در برابر ستمی که بر زنان می رفت. مهدی اخوان ثالث در این باره گفته است: «او زنی معترض به ستمی که بر زنان میرفت، بود. او میخواست به ظلمی که به نیمی از افراد جامعه میشد، اعتراض کند.» فروغ توانست در منِ فردی و معترضِ خود، آمال و خشم زنان جامعه خویش را جای دهد و فردیت خود را تا سطح یک منِ انسانی و عمومی ارتقا و توسعه دهد. زن ایرانی با آنچه در طول تاریخ تجربه کرده بود و با ویژگیهای عاطفی برجستهای که داشت در شعر فروغ حضور یافته است به گونه ای که او را باید زبان گویای زن ایرانی دانست که انفجارِ عقده دردناک و بهتنگآمده سکوت زن ایرانی بود. تنهاتر از یک برگ با بار شادیهای مهجورم ... آرام میرانم تا سرزمین مرگ تا ساحل غمهای پاییزی ... شبها که تنهاییم با رعشههای روحمان، تنها ... خاموشی ویرانهها زیباست این را زنی در آبها میخواند ... *آثار شاعر فروغ با مجموعههای «اسیر، دیوار و عصیان» در قالب شعر نیمایی کار خود را آغاز کرد. وی در مجموعه دیوار شرایطی را نشان می دهد که شخص میخواهد تمام محدودیت های سنتی را درهم شکند زیرا خود را در دنیای از خود بیگانگی در مییابد که اطرافش را دیواری حصار کرده است. فروغ پس از آشنایی با ابراهیم گلستان و همکاری با او به تحول فکری و ادبی رسید و در بازگشت دوباره به شعر با انتشار مجموعه «تولدی دیگر» تحسین گستردهای را برانگیخت. سپس مجموعه «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» را منتشر کرد تا جایگاه خود را در شعر معاصر ایران به عنوان شاعری بزرگ تثبیت کند. آثار و اشعار فروغ به زبانهای انگلیسی، ترکی، عربی، چینی، فرانسوی، اسپانیایی، ژاپنی، آلمانی و عبری ترجمه شدهاند. *سرانجام شاعر این شاعر بزرگ در 24 بهمن 1345 خورشیدی به هنگام رانندگی در اثر انحراف اتومبیلش از مسیر به دلیل جلوگیری از برخورد با ماشین حامل دانش آموزان دبستان شهریار قلهک در خیابان لقمان الدوله به شدت مصدوم شد. وی را به بیمارستان هدایت قلهک و سپس بیمارستان تجریش منتقل کردند اما سرانجام پیش از هر اقدام پزشکی جان خود را از دست داد. پیکر فروغ را در 26 بهمن در قبرستان ظهیرالدوله در دربند به خاک سپردند. در آستانه فصلی سرد در محفل عزای آینه ها و اجتماع سوگوار تجربه های پریده رنگ و این غروب بارور شده از دانش سکوت چگونه می شود به آن کسی که میرود اینسان صبور، سنگین، سرگردان. فرمان ایست داد. انتهای پیام / |