تریبون آزاد 1397/09/27 |
![]() |
اعتماد اجتماعي از ملزومات كليدي و راهبردي براي موجوديت يك جامعه |
در قلمرو روانشناسی زندگی با اعتماد آغاز میشود که بستر مهرورزی و موجبات رشد و انسجام را پدید میآورد. در نبود اعتماد ارتباط و پيوند انساني شكل نميگيرد. در حقيقت اعتماد زمينهساز ارتباط ميان انسانهاست. ما انسانها اولين تجربه اعتماد را در رابطه مادر و فرزندي بهدست ميآوريم و سپس اين اعتماد را در روابط شخصي خود با دنياي پيراموني گسترش داده و آنگاه آن را به جامعه خود تعميم ميبخشيم. از ديدگاه نظريه تكاملي نيز اعتماد باعث سازگاري و انطباق بيشتر انسان شده است و در حفظ و بقاي او موثر واقع ميشود. در گونههاي جانوري هم نوعي اعتماد نقش مشابه كاركرد انساني داشته و به بقای آنها كمك ميكند و در ايجاد همزيستي گروههاي متعلق به يك گونه نقش بازي ميكند. شايد ارائه يك تعريف واحد و يكپارچه از مفهوم اعتماد اجتماعي دشوار باشد، اما واژههاي هم معناي زيادي همچون اطمينان، ايمان، اتكا داشتن و تكيه كردن به درك اين واژه به ما كمك ميكند، در نظريات جامعهشناسي از مفهوم اعتماد اجتماعي به عنوان يكي از مهمترين مولفههاي سرمايه اجتماعي ياد ميشود، به زبان سادهتر اعتماد اجتماعي از ملزومات كليدي و راهبردي براي موجوديت يك جامعه محسوب ميشود. بهطوري كه باعث پيدايش آرامش و امنيت رواني ميشود و براي حركت موفقيتآميز اقتصاد و توسعه سياسي، اجتماعي، فرهنگي و حتي مشروعيت نظامهاي حاكم نقش كليدي دارد. اعتماد اجتماعي در وهله نخست حاصل اعتماد در روابط شخصي اعضاي جامعه با يكديگر است. به عنوان مثال ازدواج، دوستي، روابط فاميلي و در مجموع هرگونه رابطه با تعريف روابط ميان فردي از نمونههاي قابل لمس در اعتمادشخصي است. اين نوع ارتباط زمينهساز ارتباطات و عملكرد اجتماعي خواهد بود. نكته قابل توجه در اين است كه با تقويت و كاهش اعتماد شخصي و بين فردي شاهد كاهش اعتماد اجتماعي به لايه بالاتر خواهيم بود. نمونهاي كه در جامعه حال حاضر خودمان تا حد زيادي قابل مشاهده و لمس است. بهطوري كه هدف طيف وسيعي از مشاورهها و درمانهاي روان شناختي در بستر جامعه فعلي ما بازسازي و بازيابي اعتمادهاي از دسترفته در حيطه روابط فردي است. جامعهاي را در نظر بگيريد كه بياعتمادي به صورت همهگير چه در حيطه روابط بين فردي و چه در حيطه روابط اجتماعي آن شكل گرفته است. در چنين جامعهاي بياعتمادي علاوهبر تاثيرات مشهود و مستقيم دچار رفتارهاي مبدل ديگر همچون دروغگويي و رياكاري نيز خواهد شد. نكته قابل توجه در اين زمينه اين خواهد بود كه در همهگيري بياعتمادي ديگر حتي نهادهاي سنتي جامعه كه بر اساس موازين اخلاقي، سنتي، مذهبي و عرفي شكل گرفتهاند. در برخي حوزهها ميتوانند زمينهساز رشد و ترميم اعتماد اجتماعي باشند، كاركرد خود را از دست داده و بيتاثير خواهد شد. در هر جامعهاي براي تسهيل فرآيند اجتماعي شدن افراد الگوهايي تعريف و به عنوان معيار و مرجع رفتاري در روابط شخصي و اجتماعي مشخص ميشود كه از آن به عنوان هنجار ياد ميشود، قالب پدرخوب، مادرنمونه، دانش آموز موفق، ورزشكار قهرمان يا هنرمند مبدع و مواردي از اين دست از نمونههاي اين الگوها به حساب ميآيند. تا چندي پيش و بهطور سنتي هر كدام از اين الگوها كاركرد مخصوص به خود را داشتهاند، اما در عصر ارتباطات با مفهوم جديد از اين الگوها به نام سلبريتيها مواجه هستيم. سلبريتي واژهاي است كه بهطور معمول براي افراد معروف و مشهور به كار برده ميشود، افرادي كه طرفداران زيادي دارند، اين افراد ميتوانند خواننده، بازيگر، ورزشكار و... باشند، در گذشته سلبريتيها و سوپراستارهاي سينما براي مخاطبان و طرفداران خود يادآور تواناييها و استعدادهاي خارقالعاده در دنياي هنر بودند؛ اما امروزه رسانههاي جمعي و شبكههاي مجازي عوامل ديگري را براي به شهرت رسيدن افراد بهوجود آوردهاند. در جامعه حال حاضر ما، مفهوم سلبريتي بودن الزاما به معني اين نيست كه يك فرد در مقايسه با ميانگين افراد آن جامعه از استعداد و مهارت بيشتري برخوردار باشد، بلكه بيشتر به اين معني است كه يك فرد با اتكا به توانمنديها و استعداد خاص خود و بر اساس يك حادثه اجتماعي مورد توجه خاص رسانهاي قرار گرفته و از همه لحاظ مورد توجه مردم است. افراد ميتوانند بر حسب علايق خود سلبريتيهاي متفاوتي داشته باشد. كاهش اعتماد اجتماعي به برخي نهادها و رسانه ها يكي از بارزترين كاركردهاي سلبريتي است. بهعنوان مثال كاهش سطح اعتماد عمومي به صداوسيما و رسانههايي كه اخبار و موضوعات را در برخي از موارد به صورت يكجانبه پوشش ميدهند. اقبال عمومي به رسانههاي مجازي كه خاستگاه اصلي فعاليت سلبريتيها است، افزايش يافته و اين موضوع باعث شده كه در برخي مواقع نقش رسانه تغيير يابد. كاركرد ناقص و همراه با بوروكراسي اداري پيچيده برخي از سازمانهاي اجتماعي در نبود با نقص بسياري از سازمانهاي اجتماعي و ضعفهاي حاكم در اين سازمانها گاهي سلبريتيها نقش حمايتي اصناف را بازي ميكنند و با عملكرد انتقادي خود باعث ديده شدن موضوعات صنفي و اجتماعي در طيف وسيعي از طرفداران خود در اجتماع ميشوند كه اين موضوع در بسياري از مواقع همگام با بحثهاي كارشناسي ارائه نميشود، بلكه تنها منجر به واكنشهاي احساسي و يكطرفه در جامعه ميشود. سلبريتيها اكثر مواقع به عنوان منتقدان اجتماعي عمل ميكنند، فارغ از حق مسلم سلبريتيها در اعتراض به عنوان حق شهروندي و فارغ از تعميم يافتن به همه سلبريتيها از آنجا كه عنصر ذاتي سلبريتي بودن ديده شدن تعريف شده است، در بسياري از مواقع انتقادهاي مطرح شده توسط ديگران تنها برای ديده شدن و فارغ از ارائه راهكار مطرح ميشود. قابل ذكر است، اين وظيفه در بسياري از جوامع بر عهده جامعهشناسان و دانشآموختگان حوزههاي علوم انساني گذاشته شده است. سلبريتيها در برخي از موارد مانند حزب در جامعه عمل ميكنند، در غياب كاركرد صحيح احزاب در جامعه فعلي ما سلبريتيها فارغ از كاركرد احزاب كه بهطور معمول يك روند طولاني مدت همراه با مطالعه و برنامهريزي است، در زمانهاي كوتاه مدت گروهي براي ديده شدن بيشتر گروهي با منافع مشخص در خدمت حزبي خاص و گروهي فارغ از آگاهيهاي علمي و واقعي در تهيیج و موجسواري احساسات پس از انتخاباتهاي اخير بهطور كامل ميتوان مشاهده کرد. بهطور كلي امروزه يكي از نكات مهم در مطالعات علوم انساني مبحث اعتماد اجتماعي است. تحقيقات در اين بحث نشان ميدهد كه امروزه كشورهايي كه داراي بالاترين برابري اقتصادي در جهان هستند، از بالاترين سطوح اعتماد اجتماعي نيز برخوردار هستند. اعتماد شخصي و ميان فردي لازمه تشكيل اعتماد اجتماعي محسوب ميشود كه در اين زمينه توجه به نقش آموزش و همچنين نهادهاي اجتماعي براي ايجاد بستر اعتماد فردي ضروري به نظر ميرسد. علیرضا نعمت زاده |