فرهنگ و اندیشه 1397/09/09 |
![]() |
ادبیات دراماتیک؛ خاستگاه، چرایی و چگونگی |
داستان کوتاه، اثری است که در آن نویسنده به یاری یک طرح منظم، شخصیتی اصلی را در یک واقعه اصلی نشان میدهد و این اثر روی هم، تأثیر واحدی را القاء میکند. در بررسی آثار مختلف داستانی، متأسفانه به مواردی برمیخوریم که نویسندگان در نوشتن داستانهای خود، هنوز فرق داستان و رمان را نمیدانند و حتی گاه دیدهشده که بسیاری از دبیران و ناشران، سلیقهای با آن برخورد کرده و بیشتر جنبههای جذابیت آثار برایشان مهم است که اصطلاحا به آن، مطالب ژورنالیستی میگویند. باتوجه به ورود متنهای ضعیف و بیبهره در دنیای رسانه و تصویر، بهجز ویرانی چیزی در آثار تولیدیمان مشاهده نمیشود؛ همین امر، مرا بر آن داشت تا به علاقهمندان پرطرفدار آن، نکاتی را که از اساتیدی چون پرفسور فرهاد ناظرزادهکرمانی، دکتر مهرداد رایانیمخصوص، دکتر عطاءالله کوپال و استاد اسماعیل همتی دریافت کردهام و نیز به مواردی از کتاب مورد علاقه دوران نوجوانیم ابراهیم یونسی اشاره کنم که راهنمایی کاری آنان در نوشتارهای خود ازجمله داستان، رمان، نمایشنامه(صحنه و رادیو) و فیلمنامه باشد و ساختمایههای نمایشی آن، معرفی شود و نویسنده بهخوبی با شناخت عناصر داستانش، دست به نگارش درست ساختاری و درونمتنی در شاخههای مختلف نوشتاری بزند. *داستان کوتاه؛ طرح، قصه و اپیزود نیست در ابتدا بسیاری از کسانیکه دست به نگارش داستان میزنند و گاها کسانیکه با ادبیات سروکار دارند، نمیدانند که داستان یا رمان چیست. برخی از نویسندگان، اصطلاحات قصه و داستان کوتاه را مترداف هم میدانند؛ درحالیکه اصلا اینطور نیست. قصه، روایت ساده و بدون طرح و نقشهای است که اتکاء آن بهطور عمده بر حوادث و توصیف است و زمانیکه خواننده یا شنونده با آن روبهرو میشود، به پیچیدگی خاص و غافلگیرکنندهای برخورد نمیکند؛ نمونه بارز چنین قصهای در ادبیات ما، داستان چهلطوطی است. *داستان کوتاه؛ رمانچه یا رمان فشرده نیست طرح ممکن است حالت یا بیان شخصی باشد که در وضع هیجانآمیزی قرار گرفته است؛ مثل مادری که از مزار فرزندش دیدار میکند. «ویلیام سامرست موآم» نویسنده انگلیسی، معتقد است که داستان کوتاه را باید بتوان سر میز صبحانه تعریف کرد. رمان، چشمانداز وسیعتری از زندگی را پیشروی خواننده قرار میدهد. رمان باید تمام زندگی را به خواننده نشان دهد و نشاندادن بخشی از این زندگی، کار رمان نیست. طرح رمان برخلاف داستان کوتاه، بسیار پیچیده است و شامل بسیاری از داستانهای فرعی و کوتاه میشود. این اشتباه بسیاری از نویسندگان تازهکار است که طرحی دشوار را را برای نوشتن انتخاب میکنند؛ در داستان کوتاه، طرح نیز ساده است. *اپیزود یا واقعه ضمنی؛ داستان کوتاه نیست اپیزود به داستانی گفته میشود که برای جذابیت اثر و تنوعدادن، به کار گرفته میشود. اپیزود را میتوان از متن اصلی جدا کرد؛ ولی باید درنظر داشت که چون فرازوفرود ندارد، داستان کوتاه نیست. داستان کوتاه، اثری است کامل و میتواند قائمبهذات زندگی باشد و نمیتوان از داستان کوتاه بهجای اپیزود بهره جست. *مشخصات داستان کوتاه: 1- طرح منظم و مشخص دارد. 2- یک شخصیت اصلی دارد. 3- این شخصیت در یک واقعه اصلی ارائه میشود. 4- در کلی که همه اجزا با آن پیوند متقابل دارند، شکل میبندد. 5- تأثیر واحدی را القاء میکند. 6- کوتاه است. حال به این نتیجه میرسیم که داستان کوتاه، اثری است که در آن نویسنده به یاری یک طرح منظم، شخصیتی اصلی را در یک واقعه اصلی نشان میدهد و این اثر رویهم، تأثیر واحدی را القاء میکند. این قائده حکم نیست؛ ولی تمام آثار برتر، از آن پیروی کردهاند. اکثر داستانها، یک یا دو شخصیت در آن وجود دارد و گاهی بیشتر که حوادث حول محور آنان میچرخد و غالبا نویسندگان تازهکار، چنین اشتباهاتی را در آثار خود دارند. پیشنهاد میکنم نویسندگان تازهکار، طرح پیچیدهای را اساس کار خود قرار ندهند که بسط آن با محدودیتهای زمانی و مکانی داستان کوتاه سازگار نیست و همچنین داستان خود را به بخشهای متعدد و با فواصل زمانی زیاد تقسیم نکنند. داستان کوتاه خوب و مناسب باید ویژگیهایی همچون بهاختصار نوشتن، ابتکار داشتن، روشن و واضح نوشتن و نیز شیوه بیان ساده و تازه را در خود داشته باشد. حسین بشیری |