جامعه و شهروند 1397/08/02 |
![]() |
نگاهی بر معضلات اجتماعی ناشی از بیخانمانی و کارتنخوابی |
بیخانمانی و کارتنخوابی در سالهای اخیر روند رو به رشدی را طی کرده است که سزاوار توجه ویژه است. کلانشهر، به طور طبیعی مکان زیست جمعی انسان مدرن است. روند شکلگیری شهرها و فرآیندهای دگرگونی آنها رابطه متقابل با مراحل تکوین هویت اجتماعی شهرنشینان دارد. یکی از مهمترین مسائل شهری گسترش شهرنشینی و به تبع آن، افزایش بیخانمانی و کارتنخوابی است که پیامدهای زیادی به دنبال دارد و میتواند جامعه را با بحران مواجه کند. شاخص کلانشهر، فردگرایی شدید و تمایز طبقات اجتماعی است. در دوره مدرن، اهمیت یافتن مالکیت خصوصی سبب شد که طبقات اجتماعی مستقل از حکومت به وجود بیاید. در این شرایط، فردیت فرصت بروز پیداکرده و در فرآیند فعالیتهای اجتماعی افراد، تضادهای بین فرد و جامعه را ایجاد کرد. از طرفی، در جوامع پیشامدرن به دلیل وابسته بودن افراد به طبقات اجتماعی و وابستگی طبقات به حکومت، تأمین نیازهای اولیه افراد از وظایف حکومتها به شمار میرفت. اما در جوامع جدید، افزایش آزادیها و حقوق فردی به قیمت سلب مسئولیت از دولتها برای تأمین نیازهای اولیه افراد تمام شد. پیامد این امر، ناتوانی عدهای از افراد جامعه برای برآورده ساختن ابتداییترین نیازهایشان است. *گمنامی، زمینه بزهکاری را افزایش میدهد از ویژگیهای دیگر کلانشهر، گمنامی افراد آن است. به این معنا که به محض خارج شدن فرد از منزل، هیچگونه نظارت غیررسمی از سوی اعضای خانواده، خویشاوندان، همکاران و آشنایان نسبت به او وجود ندارد. این گمنامی، زمینه بزهکاری و مخاطره را افزایش میدهد. شرایط احساس عدم امنیت، امکان مشارکت و همکاری را کاهش میدهد و از مظاهر این عدم همکاری، بروز فقر مطلق در کلانشهر است. نمودهای فقر مطلق را میتوان در گسترش تکدیگری، شغلهای کاذب، حاشیهنشینی و بیخانمانی مشاهده کرد. در بسیاری از شهرهای بزرگ کشورهای توسعه نیافته، نبود مسکن مناسب و ارزان امری رایج است و تعداد بیخانمانها نسبت به کشورهای پیشرفته رقم بالاتری را نشان میدهد. مادامی که افراد برای پیدا کردن راهکارهایی در راستای رسیدن به اهداف خود، بتوانند از راههای متداول اجتماعی استفاده کنند، در همان چارچوب به ایفای نقش میپردازند. اما زمانی که این چارچوب کارکرد خود را از دست بدهد، چارچوب دومی نمایان میشود که به درهم شکستن مفاهیم و روابط موجود در چارچوب اولیه میپردازد. در زندگی روزمره کارتنخوابها، شکستن مفاهیم و روابط در شیوه زندگی عرفی و معمول اجتماعی به چشم میخورد. کارتنخوابی چه به دلیل طرد اجتماعی و چه ناشی از سرخوردگی باشد، نشان دهنده سبک جدیدی از زندگی است و یکی از دلایل آن توزیع نامناسب ثروت و قدرت بوده که سرمایهداری به آن دامن زده است. اگر روابط میان اجزای سازنده موقعیت اجتماعی به درستی شکل گیرد، الگوی ثابتی از کنش را ارائه میدهد که میتواند به یک چارچوب کنش تبدیل شود. *اعتیاد و مشکلات خانوادگی؛آغازگر بیخانمانی در این چارچوب رابطه متقابلی میان فضا و محیط وجود دارد که به فرد اجازه انتخاب کنش میدهد. بنابراین، بستر اجتماعی قالبی برای کنش است و در مناطقی که کارتنخوابی به شکل مسئلهای اجتماعی درآمده، بیشک محیط مناسبی برای گسترش آن وجود داشته و موقعیت اجتماعی در معرض تهدید بوده است. نتایج پژوهشها بیانگر آن است که اعتیاد، بزهکاری، مشکلات خانوادگی و... آغازگر بیخانمانی و کارتنخوابی است و تمرکز بیخانمانها در مناطق مشخصی از شهر، امنیت اجتماعی آن منطقه را کاهش میدهد. واقعیت این است که بی خانمانی، ناشی از ساختارهای اجتماعی ناکارآمد است. افزایش کمکهای اجتماعی به کم درآمدها، تأمین حداقل دستمزد، تأمین مسکن و امنیتغذایی از جمله راهکارها برای مقابله با بیخانمانی است. *چه باید کرد؟ برای حل مساله بیخانمانی در کلانشهرهاراهکارهای زیر پیشنهاد میشود: 1. توجه به توسعه در سراسرکشور و برنامهریزی برای گسترش صنایع و امکان اشتغال در مناطق دور از مرکز و کلانشهرها جهت مقابله با مهاجرتها در راستای اجرای اصل 48 قانون اساسی ایران. 2. انجام وظیفه مراقبت از افراد توسط جامعه؛ زیرا جامعه باید برای حفظ سلامت جسمی و روحی افراد خود برنامهریزی کند و به تعهدات خود در این زمینه عمل کند. در این راستا؛ با عبور از ارزشهای اقتصاد سرمایهداری، میتوان برای مقابله با فقر و گسترش تأمین اجتماعی اقدام کرد. 3. برای هرگونه یاریرسانی به بیخانمانها، لازم است نهادهای دولت، شهرداریها، متخصصان شهری و اجتماعی تعامل و همکاری کنند. 4. با استفاده از توانمندیهای سازمانهای مردم نهاد و تجربیات سایر جوامع، میتوان به بیخانمانها یاری رساند. 5. در کوتاه مدت شهرداریها میتوانند مکان مناسبی را به عنوان خوابگاههای شبانه، به این افراد اختصاص دهند. کارتنخوابی همچون هر معضل اجتماعی، تالی فاسد خواهد داشت، از این رو در زیر به پارهای از آثار سوء کارتنخوابی اشاره میشود: 1. تلقین حس بدبینی و ناامیدی به جامعه از آنجا که کارتنخوابی از دید اذهان عمومی از نشانههای اقتصاد بیمار و مدیریت ناکارآمد است، افزایش آن در سطح اجتماع باعث القای ناامیدی به مردم و نتیجه پیدایش بدبینی به دولت میشود، در حقیقت مردم کارتنخوابی را به طور ناخداگاه نتیجه مدیریت بد دولت میدانند و به آینده کشور ناامید میشوند، که در نتیجه این ناامیدی اثرات خود در کاهش مشارکتهای سیاسی و مدنی به رخ خواهد کشید. 2. ایجاد فضای مشخص برای ارتکاب جرائم مختلف کارتنخوابها غالباً به طور پراکنده زندگی نمیکنند بلکه آنان منطقهای خاص را مشخص میکنند تا دور هم جمع شوند و یا در گرمخانههای دولتی و غیردولتی بسر میبرند که هر دوی این موارد حواشی منفی مخصوص به خود را به همراه دارد. از آنجا که بسیاری از كارتنخوابها از بیماریهای جسمی و روانی رنج میبرند و دارای ظاهر و ثبات روانی مطلوب نیستند، مضاف براین تعدادی از آنها به مواد مخدر و مشروبات الکلی مبتلا بوده و از این رو بخشی از ایشان مبتلا به بیماریهای ایدز، هپاتیت و سایر بیماریهای واگیر هستند، بنابراین طبیعی است که وجود گرمخانهها در محدودههای شهری، عاملی برای ایجاد ناامنی روانی و ذهنی شهروندان و مولد حاشیههای شهری باشد. طرز برخورد مردم با گرمخانهها مؤید این ادعا است. 3. اشاعه فحشا و افزایش اعتیاد همانطور که گفته شد بخشی از کارتنخوابها اعتیاد به انواع مواد مخدر و مشروبات الکلی دارند و از آنجا که تمامی کارتنخوابها از نظر روانی در وضعیت مساعدی بسر نمیبرند، طبیعتا پتانسیل اعتیاد را دارند و ممکن است با قرار گرفتن در چنین محیطهایی این دسته اخیر نیز مبتلا به اعتیاد شوند. از سوی دیگر از آنجا که کارتنخوابها از بین صفوف مختلف جوامع هستند پس مسلماً بین آنان زنانی نیز حضور دارند که این خود باعث افزایش تن فروشی و جرائمی همچون تجاوز میشود. 4. افزایش ناامنی اجتماعی همانطور که گفته شد جامعه کارتنخوابها از نظر روانی دارای ثبات نیستند و برخی از آنان نیز اعتیاد دارند، از این رو از این افراد انتظار هر عملی جهت ارتزاق و تامین هزینه مواد مخدر را میشود داشت. 5. ترویج تکدیگری متأسفانه طرز برخورد برخی نهادهای مدنی و دولتی به نوعی باعث ترویج تکدیگری میشود، این نهادها که از روی دلسوزی فقط به فکر جمعآوری کارتنخوابها و اسکان آنان هستند، در دراز مدت زمینه تکدیگری و تنپروری را برای کارتنخوابها پدید میآورند. 6. کاهش نیروی کار و مفید جامعه مع الوصف کارتنخوابها از بین اعضای جامعه هستند، آنها قبل از اینکه به این وضع بیفتند هر کدام در صنفی مشغول به کار بوده و نیروی کار آن کشور محسوب میشدند، اما با سقوط آنان جامعه از این نیروی انسانی محروم گشته است. محرومیتی که بسته به واکنشها نسبت به کارتنخوابی میتواند موقتی یا ابدی باشد. *نتیجهگیری و راههای درمان کارتنخوابی پدیده کارتنخوابی به طور کلی یک معضل همیشگی نیست، بلکه میتوان با اتخاذ درمانهای مناسب این نیروی کار را مجدد به جامعه بازگرداند که در زیر به پارهای از آنان اشاره میشود: 1. آمادهسازی کارتنخوابها برای بازگشت مجدد آنان به جامعه یکی از معضلات در برخورد با کارتنخوابها این است که در اکثر جوامع فقط آنان را اسکان میدهند و برایشان غذا تهیه میکنند، درحالی که نفس این عمل خود به کارتنخوابی دامن میزند، به کارتنخواب بهتر است یاد داده شود که چگونه میتواند نان در بیاورد به جای آنکه به او نان بدهند. در جوامع مختلف بسته به توانایی مالی کشور فرآیند بازپروری کارتنخوابها طی میشود. جوامعی که از ثبات مالی برخوردارند میتوانند از برپایی کلاسهای گروهی و کارگاههای آموزشی بهره ببرند، جوامعی نیز که امکانات مالیشان محدود است میتوانند به برپایی اردوگاههای کار اجباری دست بزنند و در آن از کارتنخوابها بهعنوان نیروی کار اجباری استفاده کنند تا در جریان آن هم برای دولت فایده مالی داشته باشند هم طی این پروسه خودشان نوعی حرفه یاد بگیرند. 2. قائل شدن تسهیلات مالی در صورت امکان و توان مالی، بهتر است برای کارتنخوابهایی که توانستند فرآیند بازپروری را طی کنند، تسهیلات مالی قائل شد تا بتوانند بر پایه آن زندگی جدید خود را آغاز کنند. 3.اسکان آنان در خارج از شهر همانطور که گفته شد وجود گرمخانهها و پاتوق کارتنخوابها باعث القای حس نا امیدی و وحشت به جامعه است بنابراین بهتر است این افراد در خارج از شهرها اسکان داده شوند تا موجب خدشهدار شدن روحیه اذهان عمومی نشوند. 4. تحدید دوره اسکان از آنجا که پارهای از واکنشهای مهرآمیز به کارتنخواب موجب رواج روحیه تکدیگری میشود بهتر است برای کارتنخوابها یک پروسه زمانی محدود و مشخص را تعیین کرد. 5. اقدامات تأمینی جهت جلوگیری از «پاتوق سازی» کارتنخوابها همانطور که اشاره شد، جمع شدن کارتنخوابها در کنار یکدیگر از یک سو موجب اشاعه فحشا میشود و از سوی دیگر به نا امنیها دامن میزند پس بهتر است که با این دسته از پاتوقها به طور قهرآمیزی برخورد کرد تا از تشکیل حریم امنی برای مجرمان بالقوه جلوگیری گردد. 6. برخورد تأمینی و انتظامی با ولگردان و اراذل از آنجا که ولگردی خود از عوامل ابتدایی پیدایش صنف کارتنخواب است و در حقیقت به چنین روحیاتی دامن میزند، با برخود تأمینی و علنی با این افراد میشود نوعی بازدارندگی اجتماعی پدید آورد. 7. تشدید اعتقادات مذهبی مشخص است که کارتنخوابی نتیجه مستقیم زوال روانی است، در حقیقت کارتنخوابی یکی از شدیدترین مراحل «گناه کبیره» نا امیدی از رحمت باری تعالی است پس با تشدید اعتقادات مذهبی و یادآوری رحمت خداوند میتوان نوعی بازدارندگی عقیدتی برای مبارزه با کارتنخوابی پدید آورد. 8. تغییر دید جامعه نسبت به کارتنخواب با فرهنگسازی بهطور کلی یکی از مجموع عواملی که باعث میشود بخشی از کارتنخوابها هیچ وقت وضعیت گذشته خود را پیدا نکنند، دید جامعه به آنان است. خیلی از جوامع شاید سوءپیشینه کیفری را در اسناد پاک کنند، اما از حافظه خود محو نخواهند کرد، کارتنخوابی و سبک زندگی کارتنخوابی از آنجا که از دید جامعه وجه خوبی ندارد، افراد مبتلا به آن، حتی پس از ترک این سبک از زندگی باز در جامعه با واکنش اجتنابگر روبهرو میشوند که از این رو یا به سوی خلاف میروند یا همان زندگی سابق خود را بر میگزینند. علیایحال بهتر است که با فرهنگسازی در جوامع، این مساله را باب کرد که کارتنخوابها میتوانند دوباره پرورش بیابند. باید متذکر شد که پدیده کارتنخوابی از یک سو به وجهه اجتماعی حکومت لطمه میزند و از سوی دیگر استمرار آن موجب اشاعه فحشا و ناامنی خواهد شد. همچنین برخورد صرفاً سیر کننده با آن به رواج تکدیگری میانجامد، به این ترتیب بهتر است که به کارتنخواب به دیده یک شاگرد رفوزه نگاه کرد و فرصت مجدد آموزش را به او داد. علی نوری |