تریبون آزاد 1397/04/25 |
![]() |
حرکت اصلاحطلبان برمدار خواستههای مردم |
اصلاحات به معنای پذیرش یک اصل و پس از آن رفرم و تغییر است. تغییری که اساس کار را حفظ کرده، اما آنطور که مورد پذیرش جامعه باشد، نوعی حرکت اصلاحی را در دستور کار خود قرار میدهد. این اصلاحات باید مفاهیمی را مورد پذیرش قرارداده و تعریف کند. اصلاحطلبان باید در زمینههای مختلف مثلا در سیاست داخلی، بینالمللی، آزادیهای اجتماعی و فعالیتهای اقتصادی به مفاهیم و نظرات مشترکی برسند و نگاه مشخصی داشته باشند. زمانی که اصلاحطلبان در هر جایگاهی روی کار میآیند باید به نحوی عمل کنند که مردم برداشت مشخصی از عملکرد آنها داشته باشند. در حوزه اجتماعی نیز اصلاحطلبان باید رفتار متفاوت و تعریف شدهای نسبت به سایر گروهها از خود بروز دهند. یعنی وقتی مردم به اصلاحطلبان اقبال مشخصی نشان میدهند اصلاحطلبان باید بدانند که با چه رویکردی نسبت به مردم عمل میکنند و کدام خواسته و مطالبه مردم را در اولویت پاسخ قرار خواهند داد. در مورد مسائل فرهنگی نیز همینگونه است، نگاهی که اصلاحطلبان به مسائل فرهنگی دارند طبیعتا باید تبیین شده و مشخص باشد. در حقیقت باید مانیفستی وجود داشته باشد که بر اساس آن مرام، سیاستها، روشها، اهداف و نکات کلی که مد نظر اصلاحطلبان است مورد توجه قرار گیرد و ارائه شود. این نگاه که بخواهیم اصلاحات را در افراد خلاصه کنیم و برخی از افرادی که خود را اصلاحطلب میدانند فکر کنند که جریان اصلاحات به مثابه مغازهای است که سرقفلی آن در اختیار آنها است و هرکس که خواست به جرگه اصلاحات وارد شود باید سرقفلی مغازه را از آنها اجاره کند، نگاه درستی نیست. نگاه به اصلاحات نباید بر مبنای اشخاص بلکه باید بر مبنای مفاهیم مشترک و مورد پذیرش اصلاحطلبان باشد. بدین معنی که اصلاحطلبان پذیرفتهاند اساس نام جمهوری اسلامی را حفظ کنند، اما به حدی در همه زمینهها اصلاحات بهوجود آورند که بقای مجموعه را تضمین کنند. این نکته کلی نسبت به اصلاحات باید مورد توجه قرار گیرد. از طرف دیگر سازوکاری لازم است که بر اساس آن مشخص شود که براساس کدام رویه جلو میرویم. اینکه هر گروه پشت پیشرو خود حرکت کند یا اینکه افکار با یکدیگر جمع شوند و بر اساس تصمیم و تدبیر جمعی در جامعه ظهور و بروز پیدا کنند. این نگاه با نگاه برخی از دوستان متفاوت است. چرا که برخی معتقدند لازم است برای حفظ وحدت تبعیت کنیم. وقتی که به تبعیت محض میرسیم در مسیری قرار میگیریم که مبتنی بر خردجمعی نیست که مورد توجه اصلاحطلبان بوده است. هر جریانی که بخواهد برجامعهای مدیریت کند یا مدیریت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را در دست بگیرد نمیتواند جدای از خواستهها و تفکرات مردم حرکت کند. طبیعتا جریانات سیاسی باید نوعی تعامل خوب و سازنده با جامعه داشته باشند و خود را با واقعیات اجتماعی تطبیق دهد. اگر غیر از این باشد جریان جداگانهای خواهد بود که حرف خود را میزند و مردم نیز به راه خود خواهند رفت. حسین کمالی |