فرهنگ و اندیشه 1397/02/14 |
![]() |
رسانههای جمعی به مثابه دیدهبان |
تحولات سیاسی- اجتماعی در دهههای اخیر نظیر: گسترش ارزشهای جهان شمول و حقوق انسانی، افزایش آگاهی سیاسی، آشنایی با ارزشهای مدرن، تکثرگرایی فکری- فرهنگی، گسترش روابط فراملی و چندسویه، تقویت حوزه عمومی، رشد تجارت الکترونیکی و...لزوم توجه به مفاهیم و گفتمان حقوق شهروندی را بیش از پیش ضروری کرده است. توسعه و نهادینه شدن گفتمان حقوق شهروندی در جامعه نیازمند ترویج، بسط، آموزش، آسیبشناسی، اجرا، مطالبهگری و دفاع است که میتوان نقش حائز اهمیتی برای رسانههای جمعی و خبرنگاران در این عرصه مهم قائل شد؛ در این راستا توجه به چند مسئله ضروریست: حقوق شهروندی مجموعه حقوق و امتیازاتی است که در مجموعه قوانین هر کشور، اعلامیههای حقوق بشر و منشور ملل متحد برای ارتقاء منزلت، تحقق مطالبات و آزدیهای فردی و اجتماعی اتباع یک کشور در نظر گرفته شده است. مهمترین حقوق فردی و آزدیهای عمومی در قوانین ملی کشورها و اعلامیههای حقوق بشر را به شرح زیر میتوان بیان کرد. الف ـ آزادی عملکرد فردی بـ آزادی اندیشه جـ آزادی گردهمایی دـ آزادی اقتصادی ـ اجتماعی رسانهها، زبان و صدای گویای مردم و رکن چهارم دموکراسی هستند و پل ارتباطی و موثر مابین مردم و مسولان جامعه همچنین در راستای تلاش برای آبادانی جامعه، رفع مشکلات و موانع بر سر راه این مهم، ارتقای سواد مدنی و اجتماعی، رساندن خواستهها و مطالبات مردم به گوش متولیان امر هستند. لذا ایفای صحیح رسالت خبرنگاران تحکیمبخش رکن چهارم دموکراسی است. یکی از ارکان اصلی جامعه دموکراتیک، رسانه و خبرنگار است که بهعنوان زبان گویا و وجدان بیدار جامعه باید در راستای ایفای مسئولیتهای اجتماعی و مدنی و تاثیرگذاری بر مناسبات اجتماعی و سیاسی نقش هوشمندانه ایفا نمایند. طبق نظریه کارکردگرایی، از مهمترین کارکرد رسانهها انتقال فرهنگ و گفتمانسازی است، رسانهها با استمرار آموزش و ترویج الگوها و هنجارها به اجتماعی شدن کمک میکند. همچنین از نظر دنیل لرنر براساس الگوی نوگرایی، حرکت از سوی جامعه سنتی به مرحله گذار و سپس به مرحله جامعه نوین همواره با تغییر نظامهای سنتی به نوین همرا است و رسانههای جمعی در برابر مخاطبان فزاینده خود، از ظرفیت برقراری امکان تغییر برخوردارند و میان شاخصهای رسانههای نوگرا و مطالبهگر و سیر تحول نهادهای اجتماعی نوعی کنش متقابل وجود دارد. طبق نظریه عامل واسطهای هم اگرمخاطب با رسانه احساس یکپارچگی کند و به آن اعتماد داشته باشد و آن را متخصص و مشروع بداند، رسانه منبع دانش و اطلاعات برای تغییر رفتار خواهد بود. با این حال اگر در مقیاس فردی وکیل دادگستری از صاحب حق دفاع میکند، اما یک نوع حق دفاع هم داریم که عمومی است مثل داشتن محیط زیست سالم، دسترسی به اطلاعات، حق برخورداری از امکانات و خدمات مناسب عمومی، تجمعات قانونی، فعالیتهای مدنی و داوطلبانه و.... است. در یک جامعه مردمسالار، نهادهای عمومی همچون: رسانه ها، سندیکاها، صنوف، احزاب و کانونهای وکلا پرچمدار این امر هستند و باید حقوق شهروندی را مطالبه کنند. در بحثهای ترویج، آموزش و مطالبه حقوق شهروندی، رسانهها در کنار نهادهای فرهنگی نقشهای اساسی دارند. قابل ذکر است که اجرای حقوق شهروندی بر عهده حاکمیت است، اما در برخی از مواقع این حقوق نقض میشود و از همه مهمتر نظارت بر اجرای این حقوق است، هرچند دستگاههای نظارتی بسیاری مشغول فعالیت هستند، اما کافی نیست و این نهادهای عمومی همچون رسانهها هستند که با حساسیت، تطبیق روند جامعه با اصول حقوق شهروندی، کنشگری آگاهانه، انعکاس نظرات طیفهای مختلف فکری و.... ناظر دقیق اجرای حقوق شهروندی هستند. لذا رسانههای جمعی و شبکههای اجتماعی فراگیر بهعنوان مکمل آنها، میتوانند در شرایط امروزی جامعه نقش مهمی ایفا نمایند و در بحث گفتمانسازی جریانسازی حقوق شهروندی تاثیرات فراگیر و عمیقی بگذارند. فردین مصطفایی |