جامعه و شهروند 1396/10/23 |
![]() |
تبلیغات منفی نسبت به درمان دارویی |
آرزو ضیایی/ بیمارانروانی در گاهی موارد نیازمند دریافت درمانهایدارویی و غیردارویی به صورت همزمان هستند، اما متاسفانه گاهی به دلیل ترسی که از استفاده از دارو و عوارض ناشی از آن دارند از آن سر باز میزنند. عدم پذیرش درمان دارویی توسط بیمار گاهی سبب ایجاد مشکلاتروانی بسیاری برای او میشود، بهگونهای که مشکل روانی در او تشدید شده و به دلیل عدم مصرف دارو گاهی او را به مرز بحرانهای شدید روانی و حتی خودکشی میبرد. مصرف داروهایشیمیایی دارای عوارض است، اما این عوارض نباید سبب سر باز زدن بیمار از درمان شود. بنابراین بهتر است بیمار به تشخیص پزشک خود اعتماد کرده و بداند که او میتواند با اقدامات خاص پزشکی عوارضجانبی مصرف دارو را برای بیمار به حداقل ممکن برساند. عدمحمایت کافی بیمهها از بیماریهایروانی مشکل دیگر در حوزه درمانروانی افراد است که به ویژه در درمانهای غیردارویی نمود بسیار بیشتری از درمانهایدارویی دارد. احمد جلیلی، روانپزشک ضمن تاکید بر آنکه درمانهایدارویی در برخی از موارد برای بیمار حیاتی است و او نباید از انجام این درمان امتناع کند، میگوید:«تبلیغات منفی نسبت به درمانهایدارویی در اغلب موارد مشکلات زیادی را برای بیماران روانی ایجاد میکند، زیرا آنها تمایلی به مصرف داروی موردنیاز خود نشان نمیدهند. درمانهایدارویی ریشهای قوی در علوم رواندرمانی دارند و باید به آنها حتی بیش از درمانهای غیردارویی اهمیت داد. حمایت بیشتر بیمههای درمانی از درمانهای دارویی و غیردارویی روانی از نکات و مهم است.» در صورت سیطره درمانهای دارویی، این داروها چه عوارضی برای بیماران خواهند داشت؟ واژه سیطره را برای این موضوع نمیتوان به کار برد، استفاده از این واژه مانند آن است که بگوییم در درمان بیماری دیابت انسولین سیطره دارویی دارد یا در درمان عفونتهای مختلف آنتیبیوتیکها بر درمان بیمار سیطره دارند. برای درمان هر بیماری داروها و درمانهای مختلف مثل دارودرمانی، رواندرمانی و درمانهای فیزیکی وجود دارد که پزشک برحسب ضرورت، تشخیص نوع بیماری و تصمیم بیمار نوع درمان را مشخص میکند. اصولا اغلب درمانهای روانپزشکی، درمانهای دارویی است. این داروها گاه به تنهایی و در برخی موارد همراه با روشهای رواندرمانی یا درمانهای فیزیکی مانند شوک الکتریکی مورد استفاده قرار میگیرند. مصرف نابجای داروهای روانشناسی (همانند بیمارانجسمی مانند بیماران قلبی) مشکلات زیادی را برای بیماران روانی به وجود میآورد و درمانهای نابجا برای هر بیمار جسمی یا روانی ایجاد مشکل میکند. اگر بیمار قلبی مشکل فشارخون داشته باشد قطعا برای درمان آن باید اقدام کند و این کاری است که باید یک بیمار مبتلا به افسردگی نیز انجام دهد. در واقع پیشرفتهای علمی بشر و کشفهای پزشکی جدید در مجامع از نیمه دوم قرن 20 ام و از 1940 سبب ابداع درماندارویی برای بیماریهای روانی مانند سایر بیماریها شد. جایگاه درمانهای غیردارویی برای بیماریهایروانی را چگونه ارزیابی میکنید؟ درمانهای غیردارویی در برخی از بیماریهایروانی کاربرد دارد. در واقع درمان بیماریهایروانی گاهی دارویی و در بسیاری از موارد نیز تنها از طریق دارودرمانی برای بیمار انجام میشود. تنها روانپزشکان قادر به دارودرمانی هستند و هر روانشناسی قادر به انجام این کار نیست. این افراد میتوانند رواندرمانی را برای بیماران انجام دهند. در بسیاری از موارد درمانهایدارویی و غیردارویی با هم رخ میدهد و بیمار به هر دو این درمانها نیازمند است، زیرا در این صورت او نتیجه بهتری میگیرد و نوع بیماری روانی بهگونهای است که درمانهایدارویی با درمانهای غیردارویی را توام با یکدیگر برای بیمار ایجاب میکند. وضعیت درمانهای غیردارویی را چگونه ارزیابی میکنید، آنها از چه میزان انسجام و نظم برخوردار هستند؟ این نوع درمان وضعیت آشفتهای دارد. روانپزشکان در دوره آموزشی خود آموزشهای رواندرمانی نیز میبینند و برحسب ضرورت از درمانهای دارویی و غیردارویی استفاده میکنند. تعداد فارغالتحصیلان رشته روانشناسی بسیار زیاد است، اما همه آنها روانشناسبالینی برای درمان بیماریهایروانی نیستند و تعداد افراد فارغالتحصیل در رشته روانشناسی بالینی که صلاحیت لازم را برای رواندرمانی دارند، زیاد نیست. متاسفانه در سالهای گذشته سازمان نظامروانشناسی اجازه مشاوره و دخالت در درمان را به افرادی که روانشناسی خواندند و دارای تخصص روانشناسبالینی نیستند، داده است و این اقدام وضعیت آشفته و بسیار ناهماهنگ را برای بیماران ایجاد کرده است. حمایت بیمههای درمانی را از درمانهای دارویی به چه میزان تلقی میکنید؟ درمانهایدارویی به دو دسته درمانفیزیکی و رواندرمانی تقسیم میشوند. درمانهای فیزیکی به وسیله شوک الکتریکی انجام میشوند و دسته دوم رواندرمانی است. از اینکه این درمانها در چه حد و سطحی انجام میشوند، آمار زیادی در دست نیست، اما توجه به این نکته اهمیت دارد که باید کسی اقدام به رواندرمانی کند که روانپزشک باشد یا اگر روانشناس است حرفه او روانشناسبالینی باشد. بیمههایدرمانی درمانهایدارویی را به میزان زیادی پوشش نمیدهند، اما اخیرا تلاشهایی در راستای جلب رضایت بیمهها برای قبول هزینههای درمانهای غیردارویی صورت گرفته است. پذیرش این کار توسط بیمهها بسیار مشکل است، زیرا حتی پوشش لازم و کافی از سوی بیمهها به منظور درمان بیماران نیازمند بستری و دارودرمانی آنها وجود ندارد. عدم حمایت کافی بیمهها از درمانهای غیردارویی را چه میدانید؟ این موضوع بستگی به دولت و سیاستهای بودجهای آن دارد و دولت برآوردهای هزینهای را انجام میدهد که از پیشبینی متخصصان این حوزه خارج است. در هر صورت به منظور حمایت کافی از درمانهای غیردارویی نیازمند حمایت بیشتر وزارتبهداشت از بیماران درمانروانی هستیم. آیا درمانهای دارویی و غیردارویی در حوزه علم روانشناسی همگام با سایر کشورهای دنیا آغاز شده است؟ درمانهایدارویی با فاصله بسیار اندک با سایر کشورهای دنیا در ایران آغاز شد. پیشرفت در حوزه درمانهای دارویی تقریبا از نیمه دوم قرن 20ام در ایران حاصل شد و به فاصله یکی، دو سال داروهای به وجود آمده به ایران راه یافتند. در زمینه درمانهای غیردارویی مانند الکتروشوک محدودیتی نداشتیم و در ایران انجام میشد، اما روشهای آن در طول زمان بهبود پیدا کرده است و اکنون با شرایط بهتری انجام میشود. مساله اصلی تعداد ناکافی روانشناسانبالینی است، اغلب افرادی به روان درمانی میپردازند که صلاحیت کافی را برای انجام آن ندارند. باتوجه به مسائلی مانند عدم پوشش بیمهها از درمانهای غیردارویی ترجیح مردم را به استفاده از کدام روش درمانی میدانید؟ برخی مردم اصولا نسبت به درمانهای دارویی و به ویژه درمانهای دارویی روانپزشکی نظر مثبتی ندارند؛ زیرا تبلیغات بیمورد و اشتباهی علیه درمانهای دارویی در کشور وجود دارد: دو اشکال عمده در ارتباط با درمانهای دارویی در ایران وجود دارد. یکی از این موارد مصرف خودسرانه و بسیار زیاد دارو توسط بیمارهای روانی است، آنها معمولا این داروها را بدون تجویز پزشک مصرف میکنند. در حالتی دیگر پزشک تنها یک بار دارو را برای فرد تجویز کرده است، اما او به صورت خودسرانه مصرف آن را ادامه میدهد و دوباره به پزشک برای مجوز مصرف آن مراجعه نمیکند. مشکل دوم به پایان نرساندن دوره درمان توسط بیمار است، آنها در صورت مراجعه به پزشک نیز درمانهای خود را به صورت کامل انجام نمیدهند. این مشکلات به دلیل نگرش منفی و اشتباهی است که در ارتباط با درمانهای دارویی وجود دارد و در نهایت بیماران پیگیر روند درمانهای دارویی خود نمیشوند. عدم حمایت بیمهها از درمانهای غیردارویی برای بیماران چه مشکلاتی را به همراه میآورد؟ مردم خود هزینهها را پرداخت میکنند. در اغلب موارد هزینه درمانهای دارویی و همچنین بستری بیمار نیز توسط بیمهها پرداخت میشود. در این صورت بیماران بیبضاعت برای درمان بیماریهای روانی خود چه باید بکنند؟ باید بیمههای مناسبی وجود داشته باشد که این افراد تحتپوشش بیمهای قرار بگیرند. همانگونه که به بیماران جسمی برای پرداخت هزینهها کمک میشود باید به این بیماران نیز کمک کرد و بیماران روانی باید در وضعیت مشابه پوشش بیمهای با بیماران جسمی قرار بگیرند. بنابراین وزارتبهداشت باید در برنامههای خود در ارتباط با بیماران روانی بازبینی و تجدیدنظر کند و پوشش بیمهای مناسب به آنها بدهد. گاهی پوشش بیمهای بیمههای خدمات درمانی و تامیناجتماعی برای این بیماران وجود دارد، اما این بیمهها تعرفههای بسیار پایین دارند و کمک چندانی به بیماران نمیکنند، بسیاری از داروها نیز مشمول بیمه نیستند. انتهای پیام/ |