جامعه و شهروند 1396/10/14 |
![]() |
جوانان، بیکاری، فقر، معیشت و اقتصاد |
فاطمه قاسمزاده/ تجارب درباره بچههای کار و فقر دامنگیر آنها و ارتباط با گروههای فرودست از لحاظ مادی و مالی جامعه ما نشان میدهد که بخش عمده و مطالبه مهم در رویدادهای اخیر، مسئله اقتصادی است که معمولا مسائل دیگر نیز با آن همراه میشود. آنچه احساساتی به این حد را بهوجود آورده است، بخش عمدهای از همان فقر و سختی زندگی است که این افراد سالهاست تحمل کردهاند. گروه بزرگی، همین افرادی هستند که بسیار تحت فشار قرار گرفتهاند و اکنون فرصتی برایشان پیش آمده است تا مشکلات خود را بیان کنند. گروهی دیگر جوانهای تحصیلکرده بیکار هستند. افراد بیکاری که تحصیلات و توانمندیهای تحصیلکردگان بیکار را ندارند نیز گروه دیگری هستند که در این تجمعات حضور داشتهاند؛ گروههایی با خواستهای متفاوت دور هم جمع شدهاند و همیشه در جمع، وقتی عدهای دور هم جمع میشوند، تحتتأثیر احساسات موجود در آن جمع قرار میگیرند. بهنظر من این خواست و مطالبه اصلی از این فقر ریشه میگیرد و اینکه میخواهند که به فکر آنان باشند و برایشان اولویت قائل شوند و برای کار و زندگی آنها فکری کنند. مطالبات دیگری نیز وجود دارد که بهظاهر اقتصادی نیست ولی آن مطالبات نیز بُعدی اقتصادی دارند. آنچه در این مدت دریافتهام این است که بیشتر، افراد کمدرآمد درگیر مسائل اخیر بودهاند. آنها هستند که بیمحابا عمل میکنند چون چیزی برای ازدستدادن ندارند. دیگران وقتی خطرها را احساس میکنند، کنار میکشند اما این افراد جلو میروند چون چیزی ندارند که از دست بدهند، نه شغل و نه زندگی و پیش خود فکر میکنند شاید این منجر به زندگی بهتری بشود. از لحاظ سنی بهنظر میرسد که جوانان در این گروهها بیشترند و این نیز نشاندهنده آن است که این افراد جایی سرگرم نیستند؛ ایدهای ندارند، هدفی ندارند، آیندهای ندارند، امیدی ندارند. بسیاری را دیدهام که لیسانس گرفتهاند تا با آن کار کنند و وقتی لیسانس گرفتهاند، کاری پیدا نکردهاند. مجبور میشوند با هزار زحمت کارشناسیارشد بگیرند ولی کارشناسیارشد هم میگیرند و کاری برایشان پیدا نمیشود، این سبب سرخوردگی جوانان میشود، بنابراین به نظرم میآید که جوانان بیشتر در این گروهها هستند. انتهای پیام/ |