تریبون آزاد 1396/03/06 |
![]() |
چند نکته درباره انتخابات شورای شهر ارومیه |
رسول جعفری/ این رسم معمول سیاستگذاران اصلاح طلب ارومیه است که بعد از هر انتخاباتی از اینکه مردم شهر به آنها رای نداده اند داد برمیآورند، بر مردم خرده میگیرند و در خفا به دانش سیاسی کم آنها طعنه میزنند. نمیدانم درجلسات درونیشان چه میگذرد و چه مشاورانی به آنها راه آینده را ترسیم میکنند اما میدانم که دست کم میتوانند خودشان سر از لاک بیرون بیاورند و کاری کنند که حسن روحانی با انجام آن، از دل بسیاری از مردم گفت؛ شنیدن مستقیم نظرات مردم. آری! روحانی کار بسیار زیرکانهای انجام داد. در چهار سال ریاستجمهوریاش کوشید مجرای ابراز نظر مستقیم ملت را حفظ و تقویت کند و سپس این نظرات را مورد لحاظ قرار داد. از سران اصلاحطلب شهر میخواهم بپرسم شما کدام کار را برای شنیدن نظرات مردم شهر برگزیدید؟ من زمانی خبرنگار شهری ارومیه بودم اما اکنون سالهاست که به اقتضای موقعیت شغلی از این عرصه دور هستم بنابراین میتوانم مثل یک شهروند عادی و نه یک روزنامهنگار برآیند رفتار اصلاحطلبان ارومیه را مورد قضاوت قرار دهم. از نظر من نتیجه رفتار سیاسی و اجتماعی آنها اینچنین است: آنها اقلیتی محض در بین افکار مردم شهر هستند، نه میتوانند در انتخابات مجلس شورای اسلامی کرسی بگیرند و نه حتی یک نماینده در پارلمان شهری داشته باشند یا بتوانند مدیریت شهر را تصاحب کنند. پیش از ادامه صحبت خواهش میکنم کسی آرای هادی بهادری در انتخابات اخیر مجلس را به پای اصلاحطلبان ننویسد که همه میدانیم وی تحت چه شرایطی موفق به کسب رتبه دوم آن انتخابات شد و از طرفی همه بهتر واقفیم که اصلاحطلبان شهر در شرایط فعلی قادر به بسیج چنین مردمی در دور دوم انتخابات مجلس نبودند. از این رو باید پرسید آیا اساسا سران اصلاحطلب شهر که تصمیمات آنها در دو انتخابات اخیر مجلس و شورای شهر تجلی یافت معتقد به این هستند که باید مطالبات مردم را پی بگیرند تا اعتماد آنها را به دست آورند یا از نظر آنها مردم مترسکی هستند که محکوم به دادن رای به آنها میباشند؟ از آنها باید پرسید از رفتار جمعی مردم شهر در تمام انتخابات اخیر چه پیامی گرفتهاند؟ از رای آنها به خاتمی، رای آنها به علیزاده، سپس به موسوی و اکنون به روحانی چه بازخوردی دریافتهاند؟ آیا رای مردم شهر به مهرعلیزاده را فقط برای این میپسندند که آنان را مورد شماتت قرار دهند که چرا زمینه رایآوری احمدینژاد را فراهم نمود یا توانستند ادامه همین مدل رای دادن را به شکلی رادیکالتر در دورههای بعدی انواع انتخابات در شهر تحلیل کنند؟ آیا از میزان اندک مشارکت مردم در انتخابات دورههای پیشین مجلس به خود نیامدند که چرا ارومیهایها نمایندهای برای تفکرات خود نمییافتند و چرا ما نتوانستیم نمایندگیشان کنیم؟ آیا گرایش شدید و دوقطبی خطرناک قومیتی را در بین مردم شهر نمیبینند؟ آنچه که به نظر میآید و هر بار پس زدن اصلاحطلبان شهر توسط آرای مردم ارومیه گواه بارز این مدعاست این که شکاف بسیار عمیقی بین مردم و تصمیمگیران اصلاحطلب شهر ارومیه وجود دارد. آشکارترین نمود این شکاف همانا نتیجه انتخابات همزمان شورای شهر و ریاست جمهوری است که همزمان برگزار شد درحالیکه رفتار جمعی ملت ایران به سمت تفکر اعتدال و اصلاح بود و به خصوص اینکه آرا در شهرهای بزرگ به تبعیت از لیستها به صندوقها ریخته میشد، هیچ یک از نمایندگان تفکر غالب کشور به شورای شهر ارومیه راه نیافت، در حالیکه یکی از بیشترین درصدهای آرای رئیس جمهور منتخب در ارومیه به دست آمد. به نظرم اصلاحطلبان شهر باید تکانی اساسی به خود بدهند در شهر قدم بزنند، دست کم هفتهنامهای منتشر کنند، از اینترنت برای ارتباط با مردم و حرف زدن با زبان مردم استفاده کنند، انتظار بیهوده نخبهگرایی را از عموم مردم نداشته باشند و بتوانند نظرات نخبهگرایانهشان را به زبان عامه ترجمه کنند، کسانی را که میخواهند در دور بعدی مجلس و شورای شهر وارد پارلمانها کنند از هماکنون شناسایی و به مردم معرفی کنند نه اینکه در آستانه هر انتخاباتی فردی را نشان دهند و انتظار اعتماد مردم به او را داشته باشند، بلد باشند که اختلافات خود را در جلسات درونی و به صورت دموکراتیک حل کنند و برآیند واحدی را به مردم شهر ارائه دهند نه اینکه هر کدام لیستی منتشر کنند و درحالیکه تکلیفشان با خودشان مشخص نیست از مردم بخواهند که تکلیفشان را با اصلاحات مشخص کنند، با قومگرایان به صورت جدی وارد دیالوگ شوند و از ایجاد دوقطبی وحشتناک بین آنها جلوگیری کنند، خاصه آنها را دست کم نگیرند زیرا در این سال ها تنها تفکری که توانست رای غالب مردم این شهر را متمایل به جریانی کند، همین قوم گرایان (هم ترکها و هم کردها) بودند و نه اصلاحطلب و اصولگرا، و بدانند که اینان بهتر است در درون حاکمیت صدایی برای خودشان دادشته باشند و بدانند بخش عمدهای از مردم این شهر هنوز منتظرند تا نمایندهای برای افکارشان داشته باشند تا بهشان اعتماد کنند. انتهای پیام/ |