فرهنگ و اندیشه 1396/01/21 |
![]() |
مشاور، حلقه واسط بین والدین و کادر آموزشی |
دوران کودکی و نوجوانی پیچیدگیهایی دارد. در واقع باید تبیین کرد که چگونه میتوان کادر آموزشی و والدین را با یک حلقه واسط به کودکان وصل کرد. به طور کلی مشاورانی که به درستی آموزش دیده باشند، میتوانند حلقه واسط بسیار موثر و کارآمدی باشند. به عبارت دیگر برای تبیین دوران کودکی و بازنمایی این دوران هم به والدین و هم به کارکنان آموزشی نیاز است، در حالی که نظام آموزشی ما مشکلات عدیده ای دارد که با آن دست و پنجه نرم میکند و در واقع ما از این حلقه واسط به صورت کارآمد استفاده نکرده ایم، آنچنان که همه مدارس ما در اقصی نقاط ایران از جمله نقاط محروم و برخوردار به لحاظ کمی و کیفی از افرادی به عنوان مشاوران کارآزموده بهره مند نیستند و این فقدان عواقبی را با خود به همراه دارد که صدمه به پیکره جامعه وارد میکند. قدرت پایین مشاوران مدارس در اینجا بحثی که مطرح است، بحث مددکاری در مدارس است. مددکاران کارآزموده ای که در مدارس حضور داشته و قادر باشند مداخله موثری را انجام دهند، نقش تاثیرگذاری دارند، چرا که آنها میتوانند هم در شرایط آموزشی و هم در شرایط زیستی کودکان در فضای خانواده و اجتماع به عنوان حلقه واسط باشند و بسیار کارآمد عمل کنند. میتوانم با ضریب اطمینان بالا بگویم که مشاوران ما در مراکز آموزشی به دلیل ناکافی بودن و جاخالیهای آموزشی دارای قدرت آنچنانی نیستند. برای مثال باید مشاوران مدارس به تمامی مختصات دوران کودکی، آسیبهای خانواده و واقعیت جامعه آشنا باشند و بتوانند مشکلاتی را که در مراکز آموزشی رخ میدهد مدیریت کنند. البته این بدان معنا نیست که مشاوران مدارس به تنهایی تمامی معضلات و چالشهای مدرسه را حل کنند، ولی به طور قطع مشاوران کارآزموده میتوانند بسیار موثر واقع شوند. برای مثال ما اگر در بخش کودک آزاری از آزارهای جسمی و تحقیر گرفته تا طرد کودکان مددکار اجتماعی و مشاور داشته باشیم و آن جایگاه خالی نباشد با خلأ مواجه نخواهیم شد. البته بین مددکار اجتماعی و مشاور تفاوتهایی وجود دارد، ولی بسیار مهم است که در فضای آموزشی افرادی باشند که شرایط زیستی کودکان را رصد کنند و کاملا آگاهانه با آنها مواجه شوند. در پاره ای اوقات شنیده میشود که حتی مشاوران مدارس به دلیل بی تجربگی و عدم کارآزمودگی قادر به مداخله موثر نیستند یا اصولا در ساماندهی این امر ناتوانند، یعنی با بروز و وقوع بعضی شرایط مواجهه درستی از خود نشان نمیدهند و این مساله بر دانشآموزان اثرات بدی میگذارد. بیتوجهی به مشاوره در مدارس نهاد آموزش رسمی ما توجه لازم را به بحث پرورش کودکان و مداخله موثر مشاوران مدارس ندارد. برای مثال اگر بخواهیم به چالشهای بزرگ در نظام آموزشیمان اشارهای داشته باشیم، میتوانیم از برخورد و نحوه مواجهه با مساله اعتیاد کودکان یا کودکانی که در معرض آسیب اعتیاد هستند بگوییم، چرا که تا مدتهای مدیدی تلاش میشد این مساله نادیده گرفته شود و در نهایت محرز شد که با طرد این کودکان، اخراج و انکار این آسیب مواجه بودیم یا آسیبهای جسمانی کودکان که هم در مدارس و هم از طریق خانوادهها اعمال میشود نمونه بارز این مساله است که قوانینی برای پیشگیری از معضلات کودکان در سال ۸۱ گذاشته شد. به هر حال کادر آموزشی موظف به گزارشدهی هستند که برای عدم ارائه گزارش مجازاتهایی هم در نظر گرفته شده است، اما اینکه چقدر این اتفاق میافتد به نظر من با جای خالی مواجه هستیم. از این رو ضروری است که هر چه زودتر کمی و کاستیها در این زمینه برطرف شود. مشاور، عنصری مفید ما کادر مشاوره آزموده در فضای آموزشی نداریم. این در حالی است که کودکان در یک سن بسیار حساس و مهم با مشکلاتی مواجه میشوند. اگر کودکان را رها کنیم و مشاوران نتوانند که در یک نظام آموزشی حضور موثر و مداخله موثری داشته باشند، تبعات ناگواری اتفاق میافتد. بنابراین مشاور میتواند به عنوان عنصری مفید عمل کند، به شرط آنکه خود فردی کارآزموده باشد. فعالان حقوق کودک ترجیح میدهند که مددکاران اجتماعی در مدارس فعالیت کنند. به عبارت دیگر ضروری است هر چه سریعتر به بخش مددکاری اجتماعی مدارس دو شیفته به ویژه در نقاط پر جمعیت توجهی جدی شود، در حالی که این بخش نادیده گرفته شده و در ارتباط با مسائلی که کودکان با آن در ارتباط هستند سهل انگاری میشود. اگر قبول کنیم که در سطح خانوارها با مشکلات عدیده مواجه هستیم و مدارس ما خالی از مشکلات جدی نیست، لزوم حضور فرد کارآزموده، تحصیلکرده و آشنا با روانشناسی دوران کودکی بیشتر احساس میشود. البته بنده تاکید میکنم مشاور و مددکار اجتماعی مدارس باید فردی باشد که با روانشناسی دوران کودکی و اصولا مختصات دوران کودکی آشنایی کامل داشته باشد، وگرنه اگر فرد غیر متخصص به کار گرفته شود، کارآمدی ندارد و نمیتواند به خوبی ایفای نقش کند، حتی در مواردی ممکن است ضربه به روحیه کودکان وارد کرده و با ارائه راهکارهای غیر مفید دانشآموزان را از مسیر اصلی خارج سازد. نقش زینتی مشاوران باید نهاد آموزش رسمی یعنی آموزش و پرورش حضور مشاوران و مددکاران اجتماعی را در مدارس جدی بگیرد. وقتی آسیبهای حوزه کودکان و جایگاه مددکاری اجتماعی و مشاوره در مدارس جدی گرفته شود آن زمان مددکاران و مشاوران میتوانند در نقش کارآمد خود پررنگ ظاهر شده و خیلی از مسائل را تشخیص دهند. به عبارت دیگر آنها میتوانند در حل معضلات دانشآموزان به درستی مداخله کنند، اما جای تاسف دارد که این مساله مورد توجه جدی قرار نگرفته و تنها نقش زینتی دارد. از سوی دیگر، مشاوران و مددکاران اجتماعی هم اختیارات زیادی ندارند و چیزی که این مساله را بغرنج میکند فرهنگ پوشاندن بسیاری از مسائل است، آنچنان که در نظام آموزشی هم بسیار تلاش میشود تا مشکلات نادیده گرفته شوند. با وجود این، اگر جایگاه مشاوران در مدارس جدی گرفته شود اثرات قابل ملاحظه ای از خود به جا میگذارد. بنابراین وظیفه نهاد رسمی است که تربیت این افراد را به درستی انجام دهد تا ما بتوانیم امیدوار باشیم مشاوری که در مدرسه نشسته است، میتواند شرایط کودکان را رصد کرده و به درستی مداخله کند، چرا که تنها به کمک مشاوران و مددکاران است که بسیاری از آسیبهای اجتماعی کودکان برطرف میشود. در غیر این صورت شاهد معضلاتی خواهیم بود که در آینده نزدیک دامن جامعه را میگیرد. از این رو فقدان مشاوره کارآمد در مدارس از جمله مسائلی است که باید در اولویتهای آموزشی قرار بگیرد. ثریا عزیزپناه |