اقتصاد و مردم 1395/11/13 |
![]() |
تجملگرایی ناامنی میآورد |
این روزها برخی افراد تنها به فکر سودیابی هستند و در این میان ممکن است به هر قیمتی به درآمد غیرمتعارف دست یابند. امیر محمود حریرچی، جامعهشناس، درباره ارجحیت پیدا کردن سود بر همه چیز میگوید: وقتی افراد میخواهند زندگی اشرافی داشته باشند، هزینه بردار است و با درآمدهای عادی نمیتوانند به آن دست یابند. بنابراین از طرق مختلف به کارهای مخرب رو میآورند. در موارد زیادی شاهد هستیم افراد برای اینکه سود اقتصادی ببرند از هیچ کاری از جمله کاسبی از طریق نیاز مردم، آسیبهای اجتماعی، تشویق موسسات طلاق و... فروگذار نکرده و از هر فرصتی استفاده میکنند. از منظر شما اشکال این رویکرد چیست؟ افراد زیاده طلب شدهاند و زندگیهایی تحت عنوان لوکسگرایی در جامعه ما حاکم شدهاست. از این رو وقتی افراد میخواهند زندگی اشرافی داشته باشند، هزینهبردار است و با درآمدهای عادی نمیتوانند به آن دست یابند. بنابراین از طرق مختلف به کارهای مخرب رو میآورند، چرا که یا در کارهای عادی تخصص و مهارتی ندارند یا اصلا کاری وجود ندارد که انجام دهند. از این رو میگردند دنبال کارهای که در آن پول است. این در حالی است که زمانی میگفتند پول در زمین است، یعنی با شغل بسازبفروشی میتوان به سود زیادی رسید، ولی امروزه مردم از راههای دیگری نیز پول در میآورند. به عبارت دیگر برخی مردم ما شدیدا مستعد این هستند که راهی پیدا کنند و از طریق آن پولدار شوند، درآمدهایی که در مواردی غیر متعارف هستند و باعث تولید در جامعه نمیشوند. ما وقتی حرف از تولید ناخالص ملی میزنیم، هر تولیدی از جمله خدمات را مدنظر قرار میدهیم. اکنون خدماتی ایجاد شده اند که فقط جامعه را دچار بحران میکنند. از سوی دیگر، کلاهبرداریهای مدرن نیز به وجود آمدهاند. برای مثال برخی موسسات طلاق پنج میلیون تومان برای طلاق تضمینی میگیرند و بعد از آن میگویند بررسی کردیم، بهتر است بروید و به صورت توافقی جدا شوید. این هم نوعی کلاهبرداری است. این در حالی است که این افراد شاهدند عده ای با پولشویی به پولهای کلانی رسیدهاند. از این رو اقدامات خود را مشروع دانسته و میگویند وقتی عده ای بدون آنکه تلاش کنند با پولشویی ثروتمند میشوند پس اقدامات ما در مقابل آنها ناچیز است. در واقع پولشویی یک نوع کلاه شرعی است که پول ناسالم را سالم جلوه میدهد. بنابراین وقتی افراد زیاده خواهی دارند و بالادستیها را میبینند که بدون هیچ نظارت و کنترلی درآمدهای بالایی دارند برای خودشان این حق را قائل شده که از راه غیر متعارف به سود دست یابند. با توجه به این مسائل، اشکال عمده ارجحیت پیدا کردن سود بر همه چیز چیست؟ اشکال عمده عدم کنترل است. ما کنترل در روابط اقتصادی نداریم، در حالی که باید کنترلی باشد تا اگر به هر دلیلی حق افراد ضایع شد بتوانند حقوق از دست رفته خود را برگردانند. برای مثال در سیستم قضائی ما ضعف قوانین وجود دارد. ما اکنون حدود ۱۵ میلیون پرونده قضائی داریم که بخش عمده آن مربوط به کلاهبرداری است. وقتی وضعیت به این شکل است افراد یاد میگیرند خلاف انجام دهند و جامعه را تخریب کنند. از طرف دیگر دیده شده وقتی کلاه افراد برداشته میشود دستشان به هیچ جا بند نیست. برای مثال در بحث ویزا گرفتن برخی افراد به مشکل خوردند یا در مورد پیش فروش برخی خانهها متخلفان پول خریداران را بالا کشیدند. سرانجام رسیدگی به آن چه شد؟ فقط به مردم گفتند که چرا تحقیق نکردید؟ اگر کسی با ترفندهای مختلف کلاهبرداری کند مردم دستشان به کجا بند است، چقدر باید هزینه کنند و چقدر رسیدگی به آن طول میکشد؟ در مواردی دیده میشود نظارتی بر اجرای قوانین نیست و اگر هم هست بسیار کند است. از این رو ناامنی اقتصادی، ناامنی روابط اجتماعی و... در جامعه ایجاد شده است و چارهای نداریم جز اینکه به ناامنیها تن بدهیم. اساس و ریشه به دست آوردن سود به هر طریقی عدم کنترل قانون است و اینکه نوعی تجملگرایی در زندگیها رخنه کرده که عواقب خوبی ندارد. امروزه جامعه به سمتی پیش میرود که افراد به فکر سود بیشتر هستند. به نظر شما تبعات این مساله چگونه است؟ تبعات آن عدم اعتماد است. هر کدام از ما همواره در معاملات نگران هستیم که مبادا سرمان را کلاه بگذارند و این حس خیلی بدی است. وقتی جامعه ای از نظر روابط قابل اعتماد نیست، افراد فکر میکنند حقشان بدون آنکه به آن توجهی شود، از بین میرود. در نتیجه بی اعتمادیها به وجود میآید، در حالی که به رسمیت شناختن این حق با قانونگذار است که باید قوانین را به خوبی اجرا کند و روی آن نظارت داشته باشد. به عبارت دیگر باید افراد متخلف مجازات شوند، ولی انگار همه متخلفان زیر سایه امنی پنهان شده اند، یعنی یا با گرفتن وکیل خود را نجات میدهند یا از وابستگی به افراد مختلف استفاده کرده و در سایه امنی قرار دارند. باید این سایهها از بین برود. آنچه الان در جامعه حاکم است عدم اعتماد است، یعنی به جایی رسیدهایم که به هم اعتماد نداریم، حتی این بی اعتمادی به خانوادهها هم رسوخ کرده است. عدم رسیدگی و کنترل خلافکاری باعث شده میزان اعتماد عمومی کاهش یابد. در واقع با جامعه افسرده و بی حوصله ای مواجه هستیم که افراد به نوعی درگیر این شرایط ناخوشایند هستند. کسب سود حتی در جامعه پزشکی هم دیده میشود، چراکه برخی پزشکان با گرفتن آزمایشهای غیر ضروری تنها جیب خود را پر سود میکنند. ارزیابی شما از این مساله چگونه است؟ این مساله نشات گرفته از عدم کنترل بر جامعه پزشکی است. زمانی طبابت امری مقدس بود و مردم برای آن اهمیت قائل بودند، حتی در باورها این بود که وقتی پزشک فردی را نجات میدهد جامعه را احیا کرده است، ولی امروزه به دلیل عدم نظارت، افکار عمومی نسبت به جامعه پزشکی دید خوبی ندارد. از سوی دیگر، بیش از حد به تخصصگرایی بها داده شده و پزشکان عمومی هم با صرف هزینههایی تخصص گرفتهاند. با وجود این، برخی از آنها به این فکر افتادهاند که با گرفتن آزمایشهای غیر ضروری هزینههای خود را جبران کنند. از این رو ایران یکی از کشورهایی است که درمان در آن بسیار هزینه بردار است، حتی لوکسگرایی در جامعه پزشکی نیز حاکم شده و برخی از پزشکان میخواهند بهترین خانه، ماشین و مسافرت را داشته باشند. این اشرافی گری هزینه دارد و آن را از مردم میگیرند، در حالی که حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد هزینههای درمان از جیب مردم پرداخت میشود. از سوی دیگر، انجام برخی آزمایشها اصلا نیاز نیست. در جوامع توسعه یافته به راحتی برای بیماران آزمایش نمینویسند، چون هزینه درمان را دولت و بیمهها تقبل میکنند و در صورت آزمایش اضافی از آن جلوگیری به عمل میآید، اما در کشور ما اصلا کنترل وجود ندارد و آزمایشها همینطور نوشته میشوند و عمدتا بیمهها هم مبلغ کمی را پرداخت میکنند و بار مالی به دوش مردم میافتد. بنابراین این نگرانی برای افراد به وجود آمده است که در صورت بیماری چگونه از پس هزینهها بر بیایند. با وجود این، جامعه پزشکی زحمات بسیاری کشیده است، اما برخی پزشکان به سوگندی که خوردهاند متعهد نیستند. بنابراین وقتی جامعه پزشکی از خود بیاخلاقی نشان میدهد از افراد دیگر چه انتظاری میتوان داشت که سالم زندگی کنند. نگین باقری |