جامعه و شهروند 1394/05/13 |
![]() |
در حاشیه پخش روزافزون خبرهای منفی جنائی؛ |
آیا هر رویدادی باید خبر شود؟ شفیع بهرامیان مدتی است که هر روز صبح با ترس و لرز آدرس برخی سایتهای خبری منطقه ای را در منوی آدرس پویشگر اینترنتیم تایپ میکنم و هر لحظه منتظر درج خبر خودکشی، تصادف، سرقت، آدم ربایی، قتل، پدرکشی، فرزندکشی و... در آن پایگاههای اطلاع رسان استان محل زادگاهم هستم. اما واقعا وظیفه رسانه های همگانی در قبال رویدادهای این چنینی چیست؟ از طرفی رسالتشان رساندن آگاهی و اخبار برای مردمی است که خود به دلیل گرفتاریهای و محدودیتهای روزمره، قادر به آگاهی از حوادث و رویدادهای محل زندگی خویش نیستند و از سویی نیز، رسانه های ارتباط جمعی مانند تلویزیون، رادیو، مطبوعات و سایتهای خبری آنلاین مسئولیتها و تعهدات مهم دیگری در قبال جامعه خود دارند. مرحوم معتمدنژاد پدر علم ارتباطات در ایران، وظایف خبری و آموزشی، وظایف راهنمایی و رهبری و وظایف تفریحی و تبلیغی را از تعهدات اصلی رسانه های همگانی، به مردم و جامعه میداند. به باور این نویسنده برای آماده شدن در زندگی اجتماعی، باید در جریان حوادث و اتفاقات جاری در محیط باشیم تا بتوانیم مسئولیت اجتماعی و فردی خود را با آگاهی کامل انجام بدهیم. نقش رهبری کننده وسایل ارتباطی و تاثیر آنها در بیداری و جهت دهی افکار عمومی، امروزه قابل تردید نیست و روز به روز از اهمیت خاصی برخوردار میشود. در صورتی که ماهیت برنامهها و محتوای پیامهای منتشر شده برای پر کردن اوقات فراغت و سرگرمی باشد، نقش رسانهها، تفریحی است. اما اگر روح و روان او را تحت تاثیر قرار داد و توجه او را به چیزی جلب و معطوف ساخت و یا ایجاد اعتقاد و باور ساخت، در آن صورت کارکرد و نقش رسانهها، نقش تبلیغی به حساب میرود. علاوه بر معتمدنژاد، دیگران نیز کارکردهای مختلفی چون: نظارت و حراست از محیط جامعه، کارکرد آموزشی یا انتقال فرهنگ و ایفای نقش «آموزش موازی» یا «آموزش دائمی»، رسالت سرگرمسازی و پر کردن اوقات فراغت، کارکرد نوگرایی و کمک به توسعه، رسالت همگنسازی و نزدیک کردن سلیقهها و انتظارات تمامی ساکنان یک جامعه، وظیفه ایفای نقش در عرصه مقابله با بحرانهای اجتماعی و محیطی، کارکرد آگاهسازی و تحلیل درست اخبار و تشریح آن، وظیفه اعطای پایگاه اجتماعی با دادن معروفیّت به اشخاص و گروهها، حمایت از هنجارهای اجتماعی، انتقال میراثهای فرهنگی و اجتماعی از نسلی به نسل دیگر، نقش و کارکرد بیان عقاید، ایجاد همبستگی میان اجزای جامعه در پاسخ به نیازهای محیطی و کارکرد تبلیغی و تفریحی را به رسانه های ارتباط جمعی و شبکه های اجتماعی خبر رسان نسبت دادهاند. با این وجود اما تاکید بر برخی از رسالتهای فوقالذکر بی توجه به مصالح عمومی و امنیت اجتماعی، امکان پذیر نبوده و سبب انحراف رسانهها از وظایف مثبت و ذاتی آنها خواهد شد. چنانچه تاکید بیش از حد بر کارکرد نظارتی و مراقبتی، میتواند موجب چندین کژکارکرد رسانه ای شود؛ مانند بهوجود آمدن وحشت از تأکید بیش از حد بر خطرات و تهدیدها در جامعه. «لازارسفلد و مرتون» از کژکارکردی تخدیری نام بردهاند، که در اثر جذب بیش از حد اطلاعات، افراد دچار بیاعتنایی و رخوت میشوند. ارائه بیش از حد اخبار خارقالعاده، احتمال دارد ارتباط مخاطبان را با آنچه در دنیای واقعی و معمول است، کاهش دهد. همچنین براساس نظر "گربنر"، "ژان کازنو" و سایرین، نمایش و بازپخش برخی اخبار و تصاویر میتواند سبب نهادینه شدن رفتارهای نادرست و مرسوم سازی برخی ناهنجاریهای و آنومی و بی نظمی اجتماعی شود. چنانچه اینان معتقدند که پخش صحنه های قتل، جنایت و سایر جرایم اجتماعی میتواند یکی از عوامل افزایش ارتکاب به این بزهها در جامعه باشد. از یاد نبریم رسانه های ارتباط جمعی در کنار اثرات مثبت و موثری که با اطلاع رسانی به موقع، نظارت بر جامعه، آموزش و انتقال میراث گذشته و حاضر به آیندگان و ایجاد همبستگی و همدلی اجتماعی، نتایج مخربی هم بعضا در جوامع ببار میآورند از جمله عادی سازی بسیاری از جنایتها و به نوعی آموزش برخی از نابهنجاریها به جهت تکرار هر روزه آن در رسانه. مثلا پخش و برجسته سازی اخبار قتل، آدم ربایی، خودکشی و فرزند کشی آیا باعث نشان دادن جامعه ای نا امن نخواهد بود؟ آیا جو روانی جامعه را بهم نخواهد زد؟ آیا اعتماد و اطمینان اجتماعی را نخواهد کاست؟ آیا نوع نگاه مردم را به همدیگر و زن و جوان و شهروند دچار خدشه نخواهد کرد؟ آیا برای بسیاری از مردم این تلقی را ایجاد نخواهد کرد که این حوادث دیگر عادی است و چه بسا کراهت و زشتی آن از بین رفته است و رسانه ناخواسته سبب افزایش اقداماتی از این دست بشود؟ یک اصل مسلم در کار خبر رسانی وجود دارد که جوهر و عصاره این حرفه در آن مستتر است و آن این نکته مهم است که لازم است هرگز دقت و مصلحت عمومی جامعه را فدای سرعت در اطلاع رسانی نکنیم و مواظب باشیم با پخش هر خبری، در مسیر عادی سازی ناهنجاریهای اجتماعی ناخواسته قدم برنداریم. رسانهها حق دارند از نهادها، فرایندها، قوانین، سازمانها و نگرشهای مختلف انتقاد کنند و آنها را به چالش بکشند اما خود نیز در برابر منافع و نیازهای جامعه مسئولند و باید پاسخگو باشند، چرا که با اشتباه آنها، افکار عمومی نیز مرتکب خطا میشود یا فضا برای انجام بزهکاری و نابهنجاری از لحاظ ذهنی مساعدتر میشود. این مطلب شاه بیت مکتبی است بنام "نظریه مسئولیت اجتماعی" ، نظریه ای که با پیش کشیدن این موضوع، سعی دارد میان آزادی و مسئولیت رسانهها پیوند و تعادل برقرار کند. نکته محوری در نظریه مسئولیت اجتماعی، اخلاقی و حرفه ای عمل کردن رسانهها و پرهیز از غلبه و سلطه اهداف و منافع تجاری یا صنفی بر کار رسانه است. بر این اساس، این نه الزامات سرعت عمل در پخش اخبار و نه منافع بنگاه خبری و یا جناحهای اقتصادی و سیاسی است که مشخص میکند چه محتوا و خبری برای مردم پخش شود؛ بلکه منافع مردم و مخاطبین، مصالح عمومی، امنیت اجتماعی، حاکمیت ملی و در نهایت وجدان بیدار اخلاقی روزنامه نگار است که تعیین میکند پخش کدام خبر سبب خیر عمومی و انعکاس کدام رویداد باعث کاهش امید و اعتماد و به نوعی سبب تشویق و آموزش کجروی اجتماعی خواهد شد. و چنین است که میتوان به مشارکت رسانهها در مسیر دست یافتن به توسعه متوازن و جامعه سالم امیدوارتر بود. انتهاي پيام/ |