تریبون آزاد 1395/07/12 |
![]() |
نماینده سابق مردم ارومیه در مجلس: بهترين گزينه اصولگرايان واگذاري ميدان به اعتداليون است |
با نزديك شدن به انتخابات رياستجمهوري سال ۹۶ فعاليت احزاب، اشخاص و جريانات سياسي با جديت بيشتري دنبال ميشود و در اين ميان رخدادهايي همچون انتخاب هيات رئيسه جديد جبهه پايداري، سفرهاي استاني رئيسجمهور پيشين و نهي احمدينژاد از حضور در انتخابات و غيره، به آرايش و چينش جديد انتخاباتي اصولگرايان منجر خواهد شد. برای ارزيابي رخدادهاي سياسي اخير در سپهر سياست، به گفتوگو با شهربانو اماني فعال سياسي اصلاحطلب پرداخته ایم كه در ادامه ميخوانيد. نظر شما در ارتباط با نهي حضور رئيس دولت قبل در انتخابات رياستجمهوري ۹۶ چيست؟ احمدينژاد عنصري است كه حضور و عدم حضورش در فضاي سياسي كشور هزينههاي سنگيني را بر كشور تحميل ميكند. وي اگر در صحنه باقي ميماند بايد پاسخگوي عملكرد هشت ساله دولت خود ميبود. از اين رو دلسوزي او براي كشور نيست و حتي در نامهاي هم كه به رهبري نوشتند دست بالا را گرفته است كه من بنا به توصيه شخص مقام معظم رهبري از حضور در انتخابات رياستجمهوري انصراف دادم. اين در حالي است كه عملكرد ۸ ساله او تا اندازهاي هزينه به كشور وارد كرد كه با گذشت سه سال و اندي از آغاز به كار دولت يازدهم، هنوز آثار و تبعات اين نوع مديريت بهطور كامل از ميان نرفته است و همين امر دولت آقاي روحاني را با چالش مواجه كرده است. با اينهمه بايد گفت كه احمدينژاد شخصيتي است كه دوست دارد هميشه مطرح باشد و اين امر را ميتوان در نامهاي كه در پاسخ فرمايش رهبر انقلاب نوشت مشاهده كرد كه در آن با تاكيد بر عدم حضور در انتخابات خواست خود و مشاورانش را برنده اعلام كند و اين پيام را انتقال دهد كه اطاعتپذير است. اما با روشن شدن ماجرا معلوم شد كه عملكرد او خلاف اين امر است. با اينهمه من معتقدم اگر هم احمدينژاد در انتخابات حضور مييافت هم راي قابل توجهي به دست نميآورد، ضمن آنكه تعدادي از طرفدارانش به او راي ميدادند. اگر رئيس دولت قبل وارد عرصه انتخابات ميشد فارغ از راي آوري، فضاي سياسياي كه دولت آقاي روحاني با گفتمان اعتدال و عقلانيت به سمت آرامش و زدودن تنش برده بود، دوقطبي ميشد و اين مساله اصليترين دليل منع حضورش در انتخابات است. با توجه به روحيات و شخصيت احمدينژاد فكر ميكنيد وي به نامه خود پايبند بماند؟ نبايد بيش از اين به احمدينژاد پرداخت. چرا بايد اين فضاي رسانهاي را در اختيار او و همفكرانش نهاد؟ طبق قانون هركسي ميتواند در چارچوب قانون و در صورت داشتن شرايط كانديداتوري در انتخابات شركت كند اما چه باید گفت، وقتی كسي كه رئيسجمهور كشور بوده و قسم خورده كه مجري قانون اساسي باشد، خود و افراد زيرمجموعهاش قانون نوشته شده را اجرا نمیکردند و پاسخگوي درآمد افسانهاي نفت و... نبودند. وقتي يك رئيسجمهور ميگويد من برنامه ۲۰ ساله كشور را قبول ندارم، به برنامه ۵ ساله چهارم كه برشي از سند چشمانداز۲۰ ساله بوده بیتوجهی میکند و ميگويد كارشناسان و نمايندگاني كه منتسب به كشورهاي ديگر بودند اين قانون را نوشتهاند و من قبول ندارم، چنين شخصيتي چطور ميتواند دوباره نامزد شود؟ وي يكبار نشان داده كه به فرمايش بزرگان گوش نداده است. احمدينژاد شخصيت قابل اعتمادي برای مدیریت اجرایی کشور نیست و نميشود درباره تصميماتش قاطعانه حرف زد. با عدم حضور احمدينژاد، آرايش انتخاباتي اصولگرايان برای سال آينده را چگونه ارزيابي ميكنيد؟ مطمئنا حضور يا عدم حضور احمدينژاد تاثيري در آرایش انتخاباتي بخش بزرگي از اصولگرايان ندارد. متاسفانه در سال ۸۴ شرايطي ايجاد شد در اردوگاه اصلاحطلبان که احمدينژاد به دور دوم راه پيدا كرد و سپس اصولگرايان حول محور او متحد شدند. اصولگرايان به عنوان يک جريان شناخته شده و ريشهدار نبايد قائم به فرد باشند كه متاسفانه بعد از فوت آقاي عسگراولادي و همچنين آيتا... مهدوي كني خلأ جبران ناپذيري را تجربه میکنند. همچنين معتقدم كه اصولگرايان بايد اشتباه خود در سال ۸۴ و حمايت از احمدينژاد را بپذيرند و اگر ميخواهند به فضاي سياسي كشور برگردند بايد زمينهسازي كنند و خود را براي انتخابات دورههاي بعد آماده كنند. آنچه براي حيات سياسي كشور ضروري است رعايت كردن قاعده بازي و نهادينه كردن قوانين رقابتي ميان اصلاحطلبان و اصولگرايان است. راحتترين گزينهاي كه اصولگرايان ميتوانند انتخاب كنند و هزينه ندهند، اين است كه اعلام كنند اصلاحطلبان ميانه رو و حاميان آقاي روحاني در انتخابات شوراها و رياستجمهوري با خودشان رقابت كنند. طبيعتا آنهايي كه ايران را سرافراز ميخواهند، تلاش خواهند نمود يك انتخابات حداكثري وبا نشاط سياسي در كشور شكل بگيرد. با توجه به مطرح شدن نام افرادي همچون آقايان ضرغامي و قاليباف براي انتخابات رياستجمهوري آتي، نامزدي اين افراد را تا چه اندازه محتمل ميدانيد؟ طبيعتا كسي كه بارها در انتخابات شركت كرده و راي نياورده در هر شكلي نبايد كانديدا شود. در بين اصولگرايان هستند كساني كه نامشان مطرح است و شايد نتوانند به كرسي رياستجمهوري دست پيدا كنند اما ميتوانند شخصيتسازي كنند و اين فرصتي است تا اصولگرايان وزن سياسي خود را محك بزنند تا ارزيابي درستي از بدنه اجتماعي خود به دست آورند. بايد دانست كه رقبا و جناحهاي قوي سياسي كه قاعده بازي را بلندند به ايجاد فضاي سياسي قوي، شفاف و پاسخگو كمك ميكنند. حميد شجاعي |