جامعه و شهروند 1395/02/11 |
![]() |
بانوان آذربايجان غربي سهمی در قدرت سیاسی ندارند |
مردم استان آذربايجان غربي هفتم اسفندماه و 10 اردیبهشت ماه برای انتخاب 12 نماینده از بین حدود 170 نامزد به پای صندوقهای رای رفتند كه در دور نخست 10 نفر از آنها را بانوان تشكيل ميداد اما هیچ بانویی نتوانست راهي خانه ملت شود. با گنجانده شدن گسترده نامزدهای زن در فهرست انتخاباتی، به طوري كه تعداد داوطلبان بانوی تایید صلاحیت شده نهایی از يك نفر در دوره نهم به 10 نفر در دوره دهم رسید اما باز نتوانستند در اين دوره از مجلس شوراي اسلامي سهمي داشته باشند. با نيمنگاهي به تاريخ به اين واقعيت ميرسيم كه زنان جامعه ما همواره در طول تاريخ در ايجاد تغييرات نوگرايانه نقش موثري داشتند، به عنوان كنشگران فعالي بودند كه توانستند در عرصههاي مختلف نقشآفريني كنند كه مصاديق آن مشاركت اجتماعي بانوان در جنبش مشروطهخواهي، پيروزي انقلاب اسلامي و ميادين هشت سال جنگ تحميلي است كه نقشهاي درجه اول را برعهده داشتند. اما با وجود اين سابقه تاريخي متاسفانه سهم زنان از قدرت سياسي اندك است به طور مثال در مجموع 9 دوره مجلس شوراي اسلامي 78 نماينده زن حضور داشت كه يك زن از استان آذربايجان غربي در مجلس ششم توانسته راهي مجلس شود، اين آمار نمايانگر اين است كه زنان نتوانستند سهم بيشتري را در پارلمان از آن خود كنند اين در حاليست كه اصل 20 و 62 قانون اساسي به برابري زنان و مردان تاكيد ميكند. زنان امروز تفاوت آشكاري با زنان دهه هاي گذشته دارند، ديگر زمان آن گذشته كه مهمترين ابعاد زندگيشان را نقشهاي خانگي و خانوادگي بدانيم، وقتي زنان امروز توانستهاند وارد عرصههاي اجتماعي شوند، بخشهاي تحصيلي و آموزشي را فتح كنند از مهمترينها و موثرترينها در جامعه مدني باشند لذا ميتوانند در جريانات سياسي كلان و مجامع تاثيرگذاري چون مجلس نقشآفريني بالايي داشته باشند اما حال سوال اين است كه چرا نميتوانند در اين عرصهها موفق باشند؟ از جمله دلايل عدم موفقيت زنان كه به عنوان نيمي از سرمايههاي اجتماعي محسوب ميشوند به عملكرد ضعيف نمايندگاني برميگردد كه به علت عملکرد غیر قابل دفاع آنها و بعضا پشتیبانی آنان از لوایح و قوانین ضد زن، پائین بودن اطلاعات آنان از حقوق زنان و ناچیز بودن تلاش آنان برای استیفای حقوق زنان، این شائبه را تقویت کرده است که زنان نمیتوانند از عهده وظیفه نمایندگی به خوبی برآیند، و همين سبب شده است که روند افزایش تعداد زنان از مجلس سیر نزولی پیدا کند، اين درحاليست كه زنان به مطالبات و خواستههای خود بیش از مردان آگاه هستند و حضور زنان در مجلس منجر به تصویب قوانین همهجانبه و رعایت ویژگیها و خصوصیات زنانه و مردانه در این قوانین میشود. از ديگر دلايل ناموفق بودن كانديداهاي زن، ناشناخته بودن آنها است. زنان با وجود اينكه در رشتههاي مختلف متخصص هستند اما موفق نشدند در پستهاي حساس و كليدي مشغول به كار شوند، متاسفانه به واسطه مشاغل اجرايي هست كه زنان ميتوانند در جامعه ظاهر شوند، اقدامات خود را شرح و بسط دهند و با ثابت كردن تواناييهاي خود در گامهاي بعدي به مجامعي چون مجلس راه يابند چه بسا اين روند از عملكرد ضعيف احزاب در استان نشات ميگيرد. ما ساليان سال هست كه تجربه كار حزبي را داريم اما به خاطر نگاه نادرست از يك سو و عدم اقبال نخبگان، سياستمداران در بخشهاي حكومتي و فعالان جامعه سياسي نتوانستيم حداقلهاي لازم را براي فعاليتهاي حزبي تعريف كنيم و چون اين ساز و كار شكل نگرفته دچار يك فقر تاريخي، نهادي و ساختاري به ويژه در بخش زنان شدهايم چرا كه جامعه زنان نتوانستند جايگاه مناسبي در ميان احزاب به دست آورند و شاخه زنان در احزاب عموما از يك نام فراتر نميرود. لذا وقتي رهبران احزاب ذخیره ارزشمند سیاسی حمایت زنان را به درستی مورد توجه قرار نميدهند بسيار روشن است كه همين ضعف، توان رقابتي زنان را در ميدان انتخابات كاهش ميدهد و سبب ميشود مردان براي كل جامعه تصميمگيري كنند و چه بسا قوانين مختص زنان و خانواده توسط مردان به تصويب برسد. اين دوره از انتخابات نشان داد كه کار سیاست در جامعه ما یک امر مردانه است، احزابی هم که شکل گرفتند احزابی با بافت کاملاً مردانه هستند و اراده سیاسی آنها هنوز هم كه هنوز است نتوانسته در رفع تبعیض علیه زنان تاثیرگذار باشند. انتهاي پيام/ |