جامعه و شهروند 1401/05/12 |
![]() |
«نه» گفتن را ياد بگيريم |
خريدهايم را، روي ميز متصل به صندوق يكي از همين فروشگاههاي زنجيرهاي نزديك خانه گذاشتم و منتظر شدم تا فروشنده جوان، پول اجناس مشتري جلويي را بگيرد و نوبت، به من برسد. در همان چند لحظه، ديدم كه در هر فرصتي، نگاهي به صفحه گوشياش مياندازد، دوباره گوشي را به زمين گذاشته و دستگاه باركد قيمتخوان را به جنس ديگر مشتري نزديك ميكند. نوبت من كه رسيد گفتم: اين جوري كه حواست به گوشي است نميتوني كارت رو درست انجام بدي. با عذرخواهي گفت: دوستم نوشته، كارت كه تموم شد بريم قليون بكشيم. نميتونم بهش جواب بدم «قليون كشيدن رو دوست ندارم!» *اعتماد به نفس پايين يكي از مشكلات مبتلابه بسياري از كودكان، نوجوانان، جوانان و حتي بزرگسالان جامعه ما اين است كه در محيط خانه و خانواده و مدرسه و جامعه، به آنها ياد ندادهاند براي موفق شدن در زندگي آينده، بايد اعتماد به نفسشان را بالا ببرند. به آنها ياد ندادهاند كه اگر حرفي يا انجام كاري، مغاير آموزشها و تربيت و باور آنهاست بدون رودربايستي و با اعتماد به نفس بالا، به طرف مقابل خود -هر كسي كه ميخواهد باشد چه دوست و چه معلم و چه همكار و چه ...«نه» قاطع و محكم بگويند و اجازه ندهند طرف مقابل، از دريچه اين ضعف آنان وارد شده و از آنها سوءاستفاده كند يا آنها را فريب دهد و وادار به كاري -برخلاف ميلشان- كند. *دلايل «نه» گفتن در ارتباطات روزمره انسانها با يكديگر، بسياري از مواقع، پيش ميآيد كساني كه عادت دارند با «زبان بازي» و فريب ديگران، كار خويش را پيش ببرند و به هدف خود برسند سعي ميكنند با تظاهر و جلبتوجه و حتي جلب ترحم ديگران، آنها را مجبور به انجام كاري نمايند كه با آموزشها و باورهاي آنان مطابقت و همخواني ندارد. خيليها نميدانند اگر قرار باشد به هر درخواستي، پاسخ مثبت بدهند و يا، بار كار ديگران را به دوش بكشند آن وقت، آرامش و آسايش و زندگي روزمره خويش را مختل كرده و مجبور ميشوند روزگاري، همراه با دغدغه و استرس و نگراني را سپري كنند. دليل آن هم اين است كه قدرت «نه» گفتن به خواستههاي طرف مقابل خود را نداشتهاند و به اين ترتيب، طرف مقابل با سوءاستفاده از كمرويي شخص، او را به باتلاق استرس و نگراني انداخته است. *خطرات «نه» نگفتن اگر پدرها و مادرها، از همان سنين كودكي، فرزند خود را با شخصيتي محكم و با اعتماد به نفس قابل قبول بار آورده و به او ياد بدهند كسي حق ندارد به حريم او -و به ويژه، حريم بدن او- تجاوز كند اين كودك، با همين تربيت داراي محافظي قوي خواهد شد كه او را، از هر گونه تجاوز و آزاري مصون مينمايد. البته، بايد گفت به جز آموزش و تربيت كودكان و آگاه ساختن آنان نسبت به ابعاد خطرهايي كه در جامعه براي آنان وجود دارد ضروري است وزارت آموزش و پرورش هم، از لاك خويش خارج شود و با احساس مسووليت در قبال فرزندان كشور، شيوههاي مناسبي را به كار گيرد و حتي، با بررسي پرونده معلمان، اشخاص روانپريش را مورد معاينه سالانه روانپزشكي قرار دهند تا خيال جامعه و والدين دانشآموزان، كمي راحت شود كه يك بيمار جنسي را با فرزندانشان، تنها نگذاشتهاند! *از سادگي تا فريب با افزايش سن كودكان و پيچيده شدن روابط آنان با ديگران در اجتماع، احتمال روبهرو شدن با درخواستهاي غيرمعقول و فريب خوردن آنان، بيشتر ميشود. نوجوانان و جوانان، برحسب ويژگيهاي سن آنان، علاقهمند به حضور و عضويت در گروههاي همسن و انجام اعمال و رفتاري هستند كه مورد تاييد و پذيرش همگروهيها باشد. مشكل، از همينجا شروع ميشود. اگر نوجوان يا جوان، با خواستههاي نامشروع و غيرمعقول آنان، منفعلانه برخورد كند مجبور به انجام اعمالي خواهد شد كه بسياري از آنها، با باورهاي آموزشي و تربيتي توصيه شده از سوي والدين، همخواني نخواهد داشت كشيدن سيگار، مصرف مواد مخدر، تشكيل گروه و باند كارهاي خلاف و... از جمله مواردي است كه اگر يك نوجوان و جوان، از همان ابتدا نتواند «نه» بگويد و فريب ديگران را نخورد و ترس و واهمه داشته باشد كه او را، با گفتن «بچه ننه» و «بيعرضه» تحقير كنند همانند كسي خواهد شد كه با دست خود، خانه آرزوها و آينده خويش را خراب ميكند. منوچهر محمدی-جامعهشناس انتهای پیام/ |