جامعه و شهروند 1400/11/23 |
![]() |
اطرافیان مبتلا به سرطان در معرض آسیبهای روانی |
با اينکه بسياري از انواع سرطانها بهويژه هنگامي که بهموقع تشخيص داده شود، قابل درمان است، اما هنوز از جمله بيماريهايي به شمار ميرود که ميتواند مشکلات زيادي براي خود بيمار و اطرافيانش ايجاد کند. مشکلات اقتصادي هم ازجمله مشکلات ديگري است که اين افراد در طول بيماري با آن دست به گريبان ميشوند. بنابراين طبيعي است که برقراري روابط نزديک با خانواده و دوستان و همچنين امکان حضور و حمايت آنها در کنار بيمار در اين زمينه مهم باشد. سرطان هم مانند هر بيماري ديگري که علت اصلي آن مشخص نيست، ابهام زيادي براي بيماران دارد، اما نکته اينجاست که به اذعان متخصصان اين حوزه، اگر بيماري در مراحل اوليه تشخيص داده شود، اغلب قابل درمان است. بنابراين در اين شرايط، ماهيت آن از يک بيماري سخت به بيماري درمانپذير تغيير ميکند و به اين ترتيب، ترس بيمار هم بهتدريج از بين خواهد رفت. ارزيابي، بررسي و پيگيري درمان در اين مرحله بسيار مهم است. در اين مرحله داشتن روحيه قوي و رهايي از استرس و ترس، در روند درمان نقش مهمي ايفا ميکند. در شرايطي که بيمار با شنيدن نام بيماري سرطان، روحيه خود را از دست بدهد و ارتباطش را با ديگران قطع کند و در ادامه از شدت نااميدي، راضي به درمان نشود، قطعا يا به درمان نميرسد يا زماني اقدام ميکند که ديگر دير شده است. بهطور کلي، آنچه در برخي از بيماران مبتلا به سرطان ديده ميشود، موضوع «انکار» بيماري است. بهطوري که در بسياري مواقع، بيماران حتي پس از تشخيص بيماري، بازهم آن را باور نميکنند و گاهي با استفاده از روشهاي غيرعلمي يا سنتي، سعي در انکار يا پنهانکردن واقعيت ميکنند؛ حتي برخي اوقات چنين تأخيري باعث ميشود بيمار نتواند به درمان ادامه دهد. وقتي بيماران درمان را شروع ميکنند ممکن است واکنشهاي رواني متفاوتي داشته باشند. يعني شايد دچار افسردگي، اضطراب، خشم يا رفتارهاي غيرمنطقي شوند. البته اينگونه رفتارها هم اغلب بهدليل مواجهه با عوامل استرسزاست که در نهايت باعث ميشود فرد گمان کند انجام اين کارها ميتواند باعث کاهش اضطراب و استرس او شود. چانهزني با تقديرو گله و اعتراض به آن ازجمله واکنشهاي رايجي است که افراد اغلب هنگام رويارويي با موقعيتهاي سخت، آن را بهکار ميبرند. نوع نگاه و برخورد خانواده با بيماري سرطان ازجمله موضوعات ديگري است که بهويژه در جامعه ما به درستي انجام نميشود. مثلا مخفيکردن بيماري از بيمار. اين اتفاق اصلا روش اخلاقي به شمار نميرود چراکه از فرد حق انتخاب را سلب ميکند. بيمار حق دارد، خودش براي درمان تصميم بگيرد. ضمن اينکه در درمان بيماريهايي مانند سرطان، کمک خود بيمار موضوع بسيار مهمي است. بنابراين او بايد از بيماري خود آگاه باشد. نکته مهم ديگر، نوع برخوردي است که اطرافيان با بيمار دارند. گاهي ديده ميشود که اطرافيان براي بيمار تصميم ميگيرند. فراموش نکنيم چيزي که بيمار به آن نياز دارد، توجه و همراهي است، نه ترحم و بيتوجهي به خواستهها و علايق او. حتي کودکان مبتلا به سرطان هم بايد از نوع بيماري خود آگاه باشند و مفاهيم لازم به زبان ساده براي آنها توضيح داده شود، در غيراين صورت شايد همکاري لازم را براي درمان نداشته باشند. اين موضوع براي حفظ سلامت و بهبودي آنها لازم است. در اين ميان توجه داشتن به روحيه بيمار و تلاش براي تقويت آن و ايجاد اميدواري براي درمان و ادامه زندگي، يکي از موضوعات مهمي است که براي خود بيمار و مراقبان اصلي او، بايد انجام شود. مجموعه اين اتفاقات سبب ميشود تا خانواده و فرد، مراحل درمان را آسانتر بگذرانند. به هر حال اطرافيان بيمار، در پي تشخيص نوع بيماري، با مشکلات زيادي ازجمله خشم، ترس و نااميدي مواجه و دچار احساس عجز و ناتواني ميشوند. چون احساس ميکنند کاري از دستشان برنميآيد. مشکلات اقتصادي و مهار هزينههاي سنگين درمان هم ازجمله مشکلات خانوادههاست. وقتي آنها روحيه خوبي نداشته باشند، نميتوان از بيمار انتظار داشت روحيه خود را حفظ کند. مهمترين کار براي تقويت قواي جسمي و روحي اطرافيان بيمار، تقسيم کار بين آنهاست، هر چند که گاهي ديده ميشود که افراد تمايلي به کمک ديگران ندارند، البته اينگونه واکنشها هم در مراحل ابتدايي بيماري طبيعي است اما در طولاني مدت باعث خستگي، نااميدي و ناتواني فرد ميشود. در کنار اين موضوع، دريافت خدمات مربوط به مشاوره و کمکهاي تخصصي در زمينه سلامت روان، ازجمله اقداماتي است که علاوه بر خود بيمار، اطرافيان او هم به آن نياز دارند. البته اين موضوع در مورد بيماران مبتلا به سرطان ميتواند بهدليل عوارض داروها و بيماري، بهويژه در مورد سرطانهاي مربوط به مغز بيشتر ديده شود، بنابراين تقويت قواي ذهني بيمار و مراقبان او، بايد مورد توجه جدي قرار گيرد. يکي از شاخههاي مهم روانشناسي سلامت هم کمک به بهبود حال بيماران صعبالعلاج است. چرا که ثابت شده اين موضوع ميتواند در روند درمان تأثير زيادي داشته باشد، راهکاريهاي زيادي هم براي آن وجود دارد اما نکته اينجاست که توجه زيادي به آن نميشود. مراحل مختلف درمان مانند راديوتراپي و شيميدرماني هم گاهي نوعي خستگي و افسردگي براي بيمار ايجاد ميکند. بنابراين حتما بايد به سلامت روان اين بيماران توجه داشت و تا حد امکان شرايطي براي آنها فراهم کرد تا بتوانند بيشتر به علايق خود بپردازند و بهطور کلي سطح کيفي زندگي خود را بالاتر ببرند. محمدرضا شالبافان روانپزشک انتهای پیام/ |