جامعه و شهروند 1400/09/27 |
![]() |
دیوار بیاعتماد میان جامعه پژوهشگران و لایههای تصمیمگیر |
به طور کلی پژوهش در معنای عام آن به معنی جستجو و یا بررسی مستمر است. به عبارتی دیگر، پژوهش به معنای تجربه و درستی آزمایی به منظور اکتشاف حقیقتهای بدیع و تفسیر صحیح این حقیقتها است. همچنین پژوهش را میتوان فراگرد دستیابی به راهحلهای قابل اتکا از طریق جمعآوری، تفسیر و تحلیل دادهها به شیوهای سیستماتیک و برنامهریزی شده نیز دانست. پژوهش یکی از بنیادیترین احتیاجهای مهم برای پیشرفت و توسعه است. واضح است یکی از موارد اصلی و تاثیرگذار در روند همه جانبهی یک کشور پژوهش است تا آنجا که مسیر موفقیت تمام فعالیتهای مرتبط با توسعه از قبیل صنایع، کشاورزی، دامداری و خدمات از وادی پژوهش میگذرد. عدم انجام پژوهش موجب میشود که عملا هیچ دانش جدیدی تولید نشود و توسعهیافتگی در وضعیتی ساکن قرار گیرد. در این بین استقلال از هر جنبهای تهدید خواهد شد که عواقب جبرانناپذیری برای آن و نسلهای آینده اش خواهد داشت. مسعود خزاعی در یادداشتی به این موضوع پرداخته است. در این یادداشت میخوانیم: پژوهش به پیشرفت کشور کمک شایانی میکند و موجب اقتدار و بنیه علمی کشور میشود. مرکزهای پژوهشی، فناوری و دانشگاهها از جمله مهمترین ارکان زیربنایی برای رشد اقتصادی کشور محسوب میشوند و توجه به آنها میتواند بستری برای شکوفایی توسعه و پیشرفت همه جانبه کشور باشد. بدون شک استفاده از نتایج پژوهشهای آنها در هر زمینهای به بهبود راهکارها و مدیریت صحیح دانش و زیربنای رشد و نوآوری منجر خواهد شد. پژوهش علیرغم اهمیت زیاد آن با مشکل و موانع زیادی مواجه است. اگر بخواهیم در یک نگاه کلی به این موضوع توجه کنیم، میبینیم که پژوهش در کشور هنوز به جایگاه واقعی خود نرسیده است. یکی از مهمترین دغدغهها اختصاص پایینترین هزینهها و اعتبارات در بحث پژوهش است، چراکه بودجه و اعتبارات پژوهشی تابع سیاستگذاریهای دیگر است. در حالی که در کشورهای پیشرفته اعتبارات پژوهشی را به دیگر بودجهها گره نمیزند و بیشترین اهمیت و اعتبار به این مقوله تعلق دارد. یک دیوار بیاعتماد میان جامعه پژوهشگران و لایههای تصمیمگیر کشیده شده است و ارتباطی منطقی و اصولی میان جامعه محققان و تولیدکنندگانی که قرار است که این محصولات تحقیقاتی و پژوهشی را تولید کنند، وجود ندارد و متاسفانه در امر پژوهش بیشتر یک نگاه صرف اقتصادی و درآمدزایی حاکم است در صورتی که در کشورهای پیشرفته و صنعتی این نوع نگاه در امر پژوهش مردود شناخته شده است. در کشورهای صنعتی و مترقی بحث پژوهش و مراکز پژوهشی به صورت اساسی دنبال میشود اما در کشورهای جهان سوم و در حال توسعه این نقش کمرنگ است که یکی از دلایل آن فقدان قانون و نظام درست و هدفمند در امر پژوهش محسوب میشود چون که منابع اعتباری درست توزیع نمیشوند، شعارها جایگزین عمل هستند، معیارهای ارزشیابی درست تبیین نشدهاند، بخش نظارت در فعالیتهای پژوهشی کارایی ندارند و فرهنگ کار گروهی در امر پژوهش کمرنگ است تا منافع آن به تمام جامعه منتقل شود. چند شغلی بودن پژوهشگران و محققان از جمله چالشهای فراروی این حوزه است در حالیکه میبایست برای افراد محقق شرایطی فراهم آورد که تنها دنبال کار تحقیقاتی باشند. به سبب دشوار بودن فعالیتهای پژوهشی، هرشخصی قادر نیست که به این حوزه ورود کند و تنها افراد خلاق و نخبه میتوانند در این عرصه موفق شوند، بنابراین میتوان با رفع دغدغههای آنها این خلاقیتها را شکوفاتر ساخت. متاسفانه عدم وجود توازن وضعیت مالی میان پژوهشگران و اساتید، موجب میشود تا یک استاد دانشگاه، کار آموزشی را بر پژوهشی ترجیح دهد چرا که منافعش در کار آموزشی دیده میشود، نتیجه تبعیض در این دو حوزه و تفاوت پایه حقوقی و سطح درآمدی آنها رشد جامعه آموزشمحور در برابر جامعه پژوهشمحور را به دنبال داشته است. یکی دیگر از مشکلات پژوهش و پژوهشگران به وجود ضعف استانداردهای پژوهشی در کشور مربوط میشود. در ایران دولتها بیشتر متولی امر پژوهش هستند و حضور شرکتهای خصوصی در این امر بسیار کمرنگ است. همچنین فقدان هماهنگی میان جذب دانشجو با نیاز مراکز تحقیقاتی و نبود قوانین و مقررات در خصوص مالکیت معنوی و فکری در ارتباط با اختراعات و کارهای تحقیقاتی پژوهشگران به مشکلات حوزه پژوهش افزوده است. ناکافی بودن بودجه تحقیقاتی در کشور یکی از بزرگترین معضلات جامعه محققین به شمار میرود که ضروری است تا این باره چارهای اندیشیده شود. در صورتی که جامعه و مسؤولان مربوطه به این جمعبندی برسند که پژوهش و تحقیق به عنوان یک موتور محرک در کشور است و هر پیشرفت و توسعهای از مسیر پژوهشی میگذرد، ضرورت مرتفع شدن موانع این حوزه احساس خواهد شد. بنابراین باید یک بازنگری همهجانبه در ساختار نهادهای متولی امر پژوهش صورت پذیرد و اعتبارات مناسب برای این بخش در نظر گرفته شود تا بدینترتیب تعاملی منطقی میان جامعه دانشگاهی و صنایع تولیدی نیز ایجاد شود. حضور و دخالت دادن نخبگان و پژوهشگران در عرصه تصمیمگیریهای کلان، سبب می شود تا کشور در ریل و مسیر توسعه و پیشرفت قرار بگیرد، همانطور که پژوهشگران در کشورهای پیشرفته بیش از پنج درصد تصمیمگیریها را برعهده دارند در حالیکه این رقم در کشور ما کمتر از پنج دهم درصد است که این موضوع از نارساییهای فرهنگی، ضعفهای اقتصادی، ناکارآمدی مدیریتی و نیروی انسانی نشأت میگیرد. پژوهش را میبایست که از مقاطع پایه و ابتدایی آغاز کرد و در دانشگاهها گسترش داد و با فراهم آوردن ابزارها و زیرساختهای لازم، دانشجویان و دانشآموزان را به کار پژوهشی سوق داد. هرچند که بخشی از کار پژوهشی مستلزم وجود استعداد است اما باید این استعدادها را شکوفا ساخت. اصالت کار یک محقق آن است که دنبال خلق ایده و ابتکارات جدید و نو باشد و یک پژوهشگر هرگز به ثروتاندوزی نمیاندیشد، دانستن قدر و منزلت محقق و حمایت حداقلی از او، ابتداییترین قدردانی است که میتوان در برابر یک نخبه و پژوهشگر انجام داد. در بحث مهاجرت محققین و نخبگان باید دولت در وهله نخست به عنوان متولی و سیاستگذار، این موضوع را به صورت دقیق، آسیبشناسی کرده و علل و عوامل آن را بررسی نماید. باید دید که کشورهایی که سرمایههای ملی ما را جذب میکنند از چه ابزارهای انگیزشی بهره بردهاند و با بهره گیری از همان ابزارها و ایجاد تسهیلات لازم، بستر جذب آنان را فراهم ساخت. ضرورت دارد که ابزارهای انگیزشی و تمایل را در محققین زنده نگاه داریم و آنها را درگیر مسایل مادی و ابتدایی زندگی نکنیم. برای این امر نیمنگاهی به کشورهای پیشرفته داشته باشیم که چگونه از جامعه محققین خود حمایت میکنند. انتهای پیام/ |