تریبون آزاد 1400/08/02 |
![]() |
ضرورت بازنگری در نحوه گزینشها برای مقابله با فساد |
فساد یک پروسه است که از بستر نوشتاری قانون شروع میشود و به بستر اجرا میرسد و همچنین به بستر ناظرین قانون میرسد. پس خلأهای قانونی باعث شده شکلهای مختلفی از فساد شکل بگیرد و در بخشهای مختلف خود را نشان دهد. در بخشهایی از ارکان سازمانی ما متاسفانه این فساد را داریم و چون فساد در حال بزرگ شدن است، عدهای میگویند این فساد سیستماتیک است اما نظر شخصی بنده این است که خیلیها در همین بستر انسانهای درستکار و درست فکری هستند. اگر بستر قانونی درست فراهم شود، طبیعتا فرد متخلف نمیتواند به اصطلاح تخلف خود را خارج از دید قانون و ناظر قانون انجام دهد. قبل از اینکه فساد وابسته به یک فرد باشد، وابسته به یک بهاصطلاح سیستم قانونگذاری، مدیریتی و نظارتی است و ما باید این مجراها را درست ایجاد کنیم و انسانهای متخصص برای آن انتخاب کنیم و در واقع جلوی بستر مهیا شدن فساد را بگیریم. اینها نیاز به یک تخصص و تخصصهای گوناگون دارد و (در حوزههایی که میخواهیم قانون بنویسیم و در حوزههایی که میخواهیم قانون را اجرا کنیم) همه اینها باید درست شود. سالها پیش این مساله را مطرح کردم که برای از بین بردن رشوه باید تکنولوژیای بهکار برد و بدینگونه میتوان از بخشهایی از فساد حذر نمود و یا با آن مبارزه کرد و در اینجا درواقع تکنولوژی برای از بین بردن فساد به داد ما رسیده است. وقتی ما معیارهایی را انتخاب میکنیم برای مسئولیت دادن به افراد، معیارها ظاهری است و تعهد آنها را میخواهیم از طریق ظاهر آنها به دست بیاوریم. لذا افراد ظاهر خود را به شکلی درمیآورند که مورد پسند مصاحبهکننده و یا گزینشکننده است و به اصطلاح در ۲۰ دقیقه میخواهیم فرد را به لحاظ محتوایی گزینش کنیم و تشخیص بدهیم که این فرد قابلیت فاسد شدن دارد یا ندارد و یا اینکه آدم با تعهدی است یا نیست. وقتی که ما یک دوره کوتاهی را برای سنجش یک فرد در نظر میگیریم قطعا با خطا مواجه میشویم و ما فرد را تهییج میکنیم که به سمتی برود که ظاهرسازی کند و خودش را با معیارهای مصاحبهکنندهها تطبیق دهد. پس اینکه چرا ما به اینجا رسیدیم این است که ما باید تخصص را در اولویت قرار میدادیم و در تخصصی که فرد میداشت به تعهدش میرسیدیم. سعی داشتیم فرد را در یک بستر زمانی بلندمدت مورد گزینش علمی و اخلاقی قرار دهیم و حتی بدون گزینش، تعهد فرد را نظاره میکردیم؛ آن تعهد همراه با تخصص است. در کارهایی که با معیشت مردم و رفاه و یا پول آنها سروکار دارد شما تخصص را باید در اولویت قرار دهید و مطمئنا فردی که با تخصص هست تا حد زیادی آن تعهد را دارد. پس اینکه چرا ما با فساد مواجه هستیم فکر میکنم که باید در نحوه گزینشها یک بازنگری انجام دهیم و تخصص را در اولویت نسبت به تعهد داشته باشیم و در خلال بازه زمانی که فرد در تخصص خود در حال فعالیت است، تعهد فرد را هم سنجش کنیم. نتیجه آن معیارهای ظاهری همین میشود که امروز هست. وجود زیرمجموعههای متخصص و روند کارها در بستری قانونمند مانع بروز فساد میشود. بهعنوان مثال قرار گرفتن متخصصان در جایگاه اصلی خود در ژاپن حدود ۹۰ درصد است و در آلمان این میزان ۸۹ درصد است؛ بهدنبال آن فساد هم در آنجا کمتر است. طبیعتا هر فساد مالی میتواند بر اقتصاد ملی تاثیرگذار باشد و در واقع آن را ضعیف کند. بخشی از درآمد ملی را نصیب یک عدهای کند که مستحق آن نیستند و کار ویژهای برای آن درآمد انجام ندادهاند. این در واقع شالوده بحث است اینکه ما چقدر نسبت به موضوع حساسیم و اینکه فسادهای مختلف در کشور به لحاظ عدد و رقمی در بخشهای مختلف اتفاق میافتد. طبیعتاً پول از بخش عمدهای از جیب مردم به جیب چند نفر سرازیر میشود و در این صورت تورم ایجاد میشود و همچنین بیاعتمادی نسبت به نظام حکمرانی ایجاد میکند. این فساد در واقع در نسل جوان بسیار تاثیر گذاشته و میگذارد و در نهایت مردم نسبت به حاکمیت بیاعتماد میشوند. سیدفرزاد هاشمی انتهای پیام/ |