فرهنگ و اندیشه 1399/10/29 |
![]() |
سهم ناچیز کتاب در سفره زندگی اجتماعی مردم |
لعیا نورانی زنوز/ مسیر توسعهی جوامع دموکراتیک از وادی فرهنگ و میزان آگاهیهای اجتماعی و ملی آن ملت میگذرد. این انکار نشدنی است که پایدارترین و بنیادیترین شاخص برای بارور شدن فکر، آگاهی و تجربهاندوزي از طریق دانشاندوزی است، بنابراین برای دستیابی به توسعه در تمام جنبهها چارهای جز به وجود آمدن یک جزم و اراده ملی برای نهادینه ساختن فرهنگ مطالعه و افزایش آگاهی و دانش وجود ندارد. در واقع این زبان گویای تمدن بشری، پنجرهای است برای دستیابی به دنیای ناشناختهی اندیشمندان و فرزانگان و راز و رمز پیشرفت جوامع انسانی در زمانهای گوناگون. از این روست که رشد و توسعه تمدنها در گرو دانشاندوزی و کتابخوانی است، به عبارتی این اندیشهوران و نخبگان ملتها هستند که بستر توسعه را در کشورهای پیشرفته فراهم میکنند. پرواضح است که بدون رشد فرهنگ کتابخوانی نه تنها سنگ بنای جامعه مبتنی بر دانایی و علممحوری نخواهد بود بلکه نخواهیم توانست نگرشها و پویشهای فرهنگیمان را قدرتمند و مستحکم کنیم. اگر فرهنگ مطالعه در جامعه نهادینه شود و مردم اراده کنند آموختههای خود را در زندگیشان پیاده و در آن جهت اقدام کنند بدون تردید می توان به پیشرفت و تغییرات مثبت و مهمی امیدوار بود. اما در شرایط فعلی وضعیت امیدوارکننده نیست، گرچه سازمانهای دولتی، مؤسسات نظرسنجی و پژوهشهای مختلف دانشگاهی، آمارهای مختلفی را گزارش میکنند اما به استناد تازهترین پژوهش انجام شده در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به طور میانگین هر ایرانی در طول هفته یک ساعت و 30 دقیقه به مطالعه میپردازد که نگاهی گذرا به جدول تطبیقی سرانهی مطالعه در کشورهای مختلف نشان میدهد ما در زمینهی فرهنگ مطالعه، در جایگاه قابل قبولی قرار نداریم. وضعیت پیش رو دو سؤال مهم را ایجاد میکند؟ سؤال اول به چیستی و چرایی این پدیده مربوط میشود: به چه دلیل یا دلایلی فرهنگ کتاب و کتابخوانی در جامعه ما پائین است؟ و چه مسیری را باید برای رشد نرخ مطالعه در جامعه برگزید؟ به گفته کارشناسان، کاهش میزان علاقه مردم به مطالعه به عوامل گوناگون اجتماعی، خانوادگی، مدرسهای، کتابخانه ای و فردی بستگی دارد که از جمله آنها میتوان به فقدان فرهنگ آزادی بیان و عقاید، سانسور، عدم حمایت از مولفان و نویسندگان و دستمزد کم آنها، نرخ بالای کاغذ و قیمت تمام شده کتاب برای خریداران با توجه به دغدغه معاش، نبودن الگوی مناسب در زمینه کتابخوانی، پایین بودن جایگاه و منزلت عالم و علم در جامعه، نبود برنامهریزی مناسب برای اوقات فراغت نوجوانان و جوانان، انفعالی عمل کردن رسانههای گروهی و عدم اطلاعرسانی کافی توسط این رسانهها در زمینه اهمیت مطالعه و کتابخوانی، پایین بودن سطح سواد والدین، گرایش شدید خانوادهها به فعالیتهای اقتصادی و تشویق نشدن فرزندان به مطالعه از سوی والدین، ضعف آموزش در مدارس و حجم زیاد دروس و تکالیف، برگزار نشدن نمایشگاههای کتاب در مدارس، توجه زیاد دانشآموزان به کتابهای کنکوری و کمک آموزشی، بیتوجهی نسبت به معلمان مولف و پژوهشگر، مجهز نبودن کتابخانههای مدارس، کمبود تعداد کتابهای علمی و تخصصی مناسب دانشآموزان، نداشتن علاقه و انگیزه برای مطالعه و درک نکردن اهمیت مطالعه و کتابخوانی اشاره کرد. علاوه بر این، مهمترین عاملی که باعث شده است امروزه کتاب در سفره زندگی اجتماعی مردم سهم کمی داشته باشد، نفوذ اینترنت، رشد فرهنگ آنلاین و ظهور رسانههای نوپدید و استفاده از گوشیهای هوشمند است که باعث شده فضای نوین جانشین کتاب شود. امروزه در قامت و بستر فضای مجازی، دریافت و آگاهی ناقص یا گزینشی عرض اندام میکند که مهم ترین دشمن آگاهیست و نه تنها نتوانسته در مسیر رشد آگاهی طرحی نو دراندازد بلکه بر پیچیدگی و وخامت اوضاع افزوده است، کما اینکه این معضل عرصه را حتی بر جوامعی که سنت فرهنگ مطالعهی نیرومند و ریشهداری دارند تنگ کرده است. کارشناسان در اقصی نقاط جهان، نگران کاهش سرانهی مطالعه کتب و محتواهای جدی هستند. در چنین شرایطی، جامعهی مثل ما که در اصل با کتاب و کتابخوانی انس چندانی ندارد بهمراتب بیشتر تحت فشار قرار گرفته است. *راهکار برای رفع موانع نبود فرهنگ مطالعه و پایین بودن سطح آگاهی و دانش یک ملت، نوعی بیماری فرهنگی و اجتماعی محسوب میشود که ریشه در ضعف سیاستگذاریهای کلان فرهنگی دارد چراکه با اقدامات شعاری و ویترینی نتوانسته تأثیری در میزان گرایش مردم به مطالعه و کتابخوانی داشته باشد. به نظر میرسد برای نهادینه کردن فرهنگ مطالعه باید زمینه و بستر لازم فراهم شود، بدون تردید در مرحله اول این خانوادهها هستند که باید فرزندان خود را با کتاب و کتابت آشنا کنند و آنها را برای مطالعه کتب غیردرسی ترغیب کنند. بعد از نهاد خانواده، مدرسه نیز به عنوان دومین جایگاه تربیتی که کودک بعد از خانواده در آن پای می گذارد در این زمینه نقش محوری و اساسی بر عهده دارد. این نظام راهبردی، زیربنایی و استراتژیک میتواند با مشارکت رسانهها و نهادهای مدنی، عادت به مطالعه را رونق بخشد به گونهای که دانشآموز به مطالعه خو بگيرد و در تمام دوران زندگی از كتاب دست نکشد. بدون شک زمینهسازی برای حضور دانشآموزان در کتابخانه مدرسه، آنها را به حضور در کتابخانههای عمومی و ترغیب برای مطالعه و خرید کتاب تشویق میکند. اما واقعیت این است که فرهنگسازی و اصلاح فرهنگ نادرست نیازمند استراتژی، برنامهریزی و راهکارهای اجرائی میانمدت و بلندمدت است تا زمینهی علاقهمندی مردم به مطالعه فراهم شود و سنت کتاب و کتابخوانی به فراموشی سپرده نشود. فرهنگ مطالعه و رویکرد کتابخوانی یک حوزه محدود اجتماعی و فرهنگی نیست بلکه یک جریان قدرتمند در خدمت توسعه است که برای تقویت و توسیع آن همه مسوولیم. انتهای پیام/ |