جامعه و شهروند

1399/10/13

جانفشانی معلمان ایرانی در عصر کرونایی

 

امین محمدزادگان خوئی/ آموزش، واژه‌ای بس سنگین و پیچیده بر پیکر تفکر انسان به شمار می‌رود که اهمیت آن در عصر حاضر را نمی‌توان منکر شد؛ فرآیندی که در یک سوی آن معلم و در سویی دیگر فراگیر قرار گرفته است.

طبیعتا موفقیت در آموزش مرهون عوامل متعددی است اما در دنیای نتیجه گرای بشری، این نتیجه است که به توجیه گر مسیر مبدل شده است.

حال اینکه آموزش برآیند بسیاری از عوامل بشری در یک قالب معلم و شاگردیست که مهم ترین آن روابط منطقی و عاطفی در فضایی دوستانه و علمی با احترامی متقابل است.

در طول یک سال گذشته با همه‌گیری ویروس کرونا، نوع روابط معلم و شاگردی عوض شده و به صورت غیرقابل تصوری بشر معاصر با آموزشی از جنس مجازی مواجه شده است.

آموزش مجازی که در جامعه ما دارای دوبال الزام و اجبار است با نقدهای بسیاری همراه بوده است؛ اما سوالی که مطرح می شود این است که «آیا عدم وجود بسترهای مناسب آموزشی و کمبود وسایل ارتباط جمعی امکان رقابت منصفانه آموزش مجازی را با آموزش حضوری می‌دهد؟»

معلمان، این قشر زحمت کش جامعه که نه تنها ارزش و اهمیت حرفه شان در آموزش حضوری بصورت شایسته ای دانسته نشده است، بلکه در این همه گیری بایستی به تنهایی جور تمامی کمبودهای آموزش مجازی را به دوش بکشند و با خلاقیت‌های نوین خویش سعی بر بی‌اثر کردن این ضعف‌ها بکنند.

ضعف‌های ساختاری آموزش مجازی و فرهنگ نادرست ناسپاسی در هم آمیخته شده است به طوری که اشتباهات سهوی این پیام آوران علم به بوته سخره گذاشته می شود و آنان را بیش از پیش در معرض هجمه های ناجوانمردانه عده ای قدرنشناس قرار می‌دهد. غافل از اینکه معلمان با دست خالی به دنبال آموزش فرزندانی می‌روند که نه تنها شرایط آموزشی مهیا نیست، بلکه الگوی آموزشی خاصی نیز برایشان تعریف نشده است.

این پیام‌آوران دانایی با توانی فراتر به تربیت دانش‌آموزانی می‌پردازند که گاها پیش پا افتاده‌ترین امکانات تحصیلی برایشان فراهم نیست.

این روزها شبکه های اجتماعی فضایی برای به سخره گرفتن واقعیت های آموزشی شده است؛ چنانکه کلیپ های متعددی از این اسوه های صبر و استقامت دست به دست می چرخد که سعی منتشر کننده بر تمسخر و تضعیف اهمیت جایگاه معلمی است. کلیپ هایی که رویدادهای آنها نه به علت ایراد تعلیمی و تربیتی بلکه بر مبنای کمبود امکانات آموزشی و قطع و وصلی های فراوان مجازی رخ داده است. کلیپ هایی از لهجه های شیرین معلمان این سرزمین در راستای تخریب جایگاه آنان خواسته یا ناخواسته در فضای مجازی دست به دست می شوند که جز ناراحت کردن این تلاشگران عرصه علم چیز دیگری به ارمغان نمی آورد.

در این میان دبیران با تجربه کشورمان نیز در دوران همه گیری کرونا آستین همت بالا زده اند و با وجود کمبودها، صرفا در جهت کمک به فرزندان این کشور همچون فرماندهی بی سلاح ولی متفکر وارد میدان نبرد علمی شده اند تا بتوانند همچون سایر اقشار فهیم جامعه نقش خویش را در این برهه تاریخی به منصه ظهور برسانند. حال، بواسطه فناوری های به روز هر از گاهی اشتباهات نرم افزاری انجام می دهند که چه بسا بسیار طبیعی و عادی است چرا که آنها متخصصین رشته خویش هستند نه متخصصین تکنولوژی.

در نظر داشته باشیم که این معلم ها اهل فضای مجازی نیستند و به خاطر تعطیل شدن مدارس از سر اجبار سر و کارشان با آن افتاده است و اگر نیک بنگریم در حوزۀ تخصصی خود خطا نکرده اند.

با تمامی این تفاسیر آیا ما چقدر توانسته ایم قدردان این روحیه انسان دوستی آنان شویم؟ آیا انصاف بر تمسخر است؟ سوال کلیدی که ذهن هر فرد آگاهی رو به خود جلب می کند این است که اگر روزی مجبور به تعلیم و تربیت فرزند خویش و هزاران فرزند دیگر باشیم، چقدر در این امر موفق خواهیم بود؟آیا فراموش کرده ایم که تمامی اساتید، پزشکان، مهندسان و صاحب نظران روزی در کلاس همین معلمان حضور داشته و از آن بهره برده اند؟

شاید بهتر باشد ارزش معلم را در خارج از دنیای مدرسه جستجو کنیم؛ جایی که نبود آن به نابینایی مطلق در دنیای ادراک منجر می شود.

آموزگاران این روزهای ابهام آموزشی، روشنگران مسیری هستند که پنجه در پنجه آموزش مجازی نهاده اند تا آموزش فرزندان این مرز و بوم لحظه ای به تعویق نیفتد.

خبرنگار بین الملل و مترجم مطبوعات

انتهای پیام/



دانلود فایل word