تریبون آزاد 1399/09/17 |
![]() |
ضرورت تحليل واقعبينانه از شرايط بومي و عيني عرصه سياسي |
کوروش الماسی/ روي سخن با حاشيهنشينان عرصه سياسي است که در حال بررسي و ارزيابي انواع راهکارها به منظور حضور در انتخابات آتي هستند. البته روي سخن با آن بخش از حاشيهنشينان صادق، بااخلاق و دغدغهمند سلامت و سرنوشت کشور است و نه آن بخش که براي حفظ منافع فردي يا گروهي تلاش ميکنند با هر ترفندي خود را در حاشيه ساختار قدرت نگه دارند. تلاش براي تصاحب جايگاه سياسي از جمله رياست جمهوري، قبل اينکه مطمئن شويم در آن جايگاه، توانايي و اختيار (قانوني) لازم براي حل و فصل انبوه و انواع چالشها را داريم، بيمهري به نه تنها انبوه شهروندان دچار شديدترين سختيهاست، بلکه بيمهري به تاريخ، فرهنگ، سلامت و سرنوشت ايران است. بهعبارتي قبل از تلاش و برنامهريزي به منظور تصاحب يک جايگاه سياسي(رياستجمهوري)، سياست ورزان صادق و بااخلاق سرنوشت کشور بايد کاملا مطمئن شوند، چگونه و با کدام ابزار در دسترس ميتوانند انبوه و انواع چالشها را مديريت کنند. يکي از چالشهاي بينادي که مبناي ابهامات ذهني، تحليلهاي غيرواقعبينانه و در نتيجه راهکارهاي خنثي نزد حاشيهنشينان صادق ميباشد، درک غيرکاربردي از مفهوم دموکراسي(با تمام جزئيات آن) ميباشد. در اين موجز به نکته بنيادي پيرامون ادعاي فوق اشاراتي کلي و مختصر ميشود. در سراسر تاريخ جوامع، انتقال قدرت تنها از طريق انواع ابزارهاي سخت(خشونتآميز) انجام شده است. دموکراسي محصول عصر روشنگري(رنسانس) در اروپا، بهعنوان ميوه تحولات و توسعه علمي در عرصههاي گوناگون بهويژه در حوزههاي علوم انساني و علوم اجتماعي است. به عبارتي، عصر روشنگري در اروپا بستر نگاه کاربردي به چيستي انسان و چيستي و ساختار زيست اجتماعي شد. به بياني، تلاشهاي فکري صورت گرفته در عصر روشنگري، انسان را از آسمان به زمين آورد. بنابراين، دموکراسي بهعنوان يک روش نوين حکمراني مبتني بر حاکميت قانون، محصول نگاه زميني، کاربردي، قابل فهم و قابل سنجش به انسان و نظام اجتماعي است. به ساده و کاربرديترين بيان، دموکراسي راهکار يا ابزار خرد محور عصر معاصر به منظور انتقال قدرت بدون اعمال خشونت بوده و است. به عبارتي، «دموکراسي، قدرت را از اراده انسانها جدا و زيستي مستقل به آن(قدرت) داد». راهکار حکمراني مبتني بر دموکراسي به اين معني است که افراد، گروهها يا جناحها براي «مدت محدودي» طي فرايند انتخابات، «پديده مستقل قدرت» را به منظور اجرايي کردن برنامهها و ايدههاي خود، در اختيار ميگيرند. همانند توپ طلايي(قدرت) که به برگزيدگان فوتبال(سياستورزان) در اروپا اهدا ميشود، اينکه توپ طلا(قدرت) براي مدت محدودي در اختيار برترين فوتباليستها(صاحب منصبان) قرار ميگيرد. حال، بيان توهم دموکراسي به چه معني است؟ بنا به تعريف و کارکرد، دموکراسي ابزار يا راهکار متمدنانه و خرد محور کسب «قدرت مستقل از اراده انساني» ميباشد. آيا دلسوزان فکر نميکنند در شرايطي که «قدرت زيستي مستقل ندارد»، توسل به دموکراسي يک توهم خواهد بود؟ بنابراين، ميتوان ادعا کرد که اصليترين دليل حاشيهنشيني برخي دلسوزان، تحليل شرايط داخلي مبتني بر برخي مفاهيم سياسي وارداتي از جوامعي است که بسيار متفاوت از شرايط عيني جامعه بومي است. حالا سئوال اين است چه بايد کرد؟ يا چگونه بايد از بنبست حاشيه نشيني خارج شد؟ موضوع بسيار شفاف است. حاشيهنشينان بايد راهکارها، طرها و راهبردهايي مبتني بر تحليل واقعبينانه شرايط بومي و عيني عرصه سياسي تدبير و تدوين کنند. به باور نگارنده، تحليل شرايط عيني سياسي از دريچه منافع ملي؛ کاربردي، کم هزينه و پايدارترين راهکارها، طرحها و راهبردها را در اختيار حاشيهنشينان قرار خواهد داد. بنابراين، تلاش براي اجماع پيرامون (کف) منافع ملي، مبتني بر تحليل عيني عرصه سياسي، بايد مقدم براي انديشه، طراحي يا برنامهريزي پيرامون انتخابات باشد. به تعبيري، انتخابات کارزار تحليلها ميباشد. بدين معني که راهکارهايي در انتخابات پيروز ميشوند که شرايط را مبتني بر فهم بيواسطه و عيني عرصه سياسي تحليل کرده باشند و نه از دريچه انبوهي از مفاهيم وارداتي از جوامعي که هيچ شباهت کاربردي، تاريخي، فرهنگي و... با جامعه ايراني ندارد. به باور نگارنده، وضعيت عيني حاشيهنشينان سياسي، ميتواند پاسخ اين پرسش که چرا با وجود تلاشهاي فراوان و صادقانه از مشروطه تا به امروز تحقق دموکراسي بهوقوع نپيوسته است؟ دموکراسيخواهان به اين نکته اساسي که دموکراسي يعني زيستي مستقل به قدرت دادن يا روش جدا کردن قدرت از اراده انساني توجهي نداشتهاند. به تعبيري بيشتر تلاش دموکراسيخواهان از مشروطه به اين سو، اعمال يا استقرار دموکراسي و نه بوميسازي به معني بسترسازي و همگاني کردن ايدههاي بنيادين دموکراسي به معني تفکيک قدرت از اراده انساني، بوده است. انتهای پیام/ |