دانش و بینش 1399/09/07 |
![]() |
توسعه يا عقبماندگي برآيند سرچشمههاي فکري مديريت کلان |
کوروش الماسی/ دغدغهها و چالشهاي انساني و اجتماعي در يک زمان و مکان خاص وجود دارند، بنابراين بديهي است باور داشته باشيم که راهکارهايي که به منظور حل و فصل انواع دغدغههاي انساني، اجتماعي و سياسي توليد و اجرا ميشوند به ضرورت بايد برآمده از شرايط عيني زمان و مکان خاص باشند. مثلا غيرعقلاني و بنابراين غيرممکن و پرهزينه خواهد بود اگر براي حل و فصل چالشهاي ترافيکي امروز، آلودگي و ريزگردها، درمان کرونا، تورم افسار گسيخته، و... به قرون پيشين مراجعه و از انديشهها، راهکارها و طرحهاي پيشينيان استفاده کنيم واقعگرايي مبناي توليد راهکارهاي کمهزينه عملي و... است. به عبارتي واقعگرايي به معنيبودن داشتن ارتباط با زمان و مکان عيني است. درست است که تاريخ ريشه و بستر جوامع امروزي است. به عبارتي جوامع امروز از نظر زماني و منطقي ادامه جوامع پيشين هستند، اما از بعد کاربردي تاريخ معطوف به لاشه و فسيلهاي انديشهها، امور و وقايع گوناگون انساني و اجتماعي است. توسعه از نظر مفهومي معطوف به شرايطي است که در آن، امور پويا و روندي رو به جلو (به معني فاصله گرفتن، متفاوت و کاربرديتر شدن از گذشتهها) دارد. راهکارهاي سياسي برآيند مستقيم شرايط عيني هر زمان و مکان مشخص ميباشد، بنابراين، کنکاش و مراجعه به انديشهها، راهکارها و امور تاريخي به منظور تحقق انواع نيازهاي کنوني جامعه، منشاء انبوه و انواع چالشهاي ملي و اجتماعي است. بنابراين ميتوان ادعا کرد که «توسعه يا عقبماندگي برآيند سرچشمههاي فکري مديريت کلان» ميباشد. به عبارتي، توسعه معلول ارتباط مديريت کلان با شرايط عيني، ملموس و قابل ارزيابي، «موجود» است. در اين موجز تلاش ميشود رابطه علت و معلولي تاريخ بهعنوان علت و توسعهنيافتگي بهعنوان معلول به شکلي کلي و مختصر نشان داده شود. بدينمعني که چگونه دخالت انديشهها و امور تاريخي در مديريت کلان موجب عدم توسعه و عدم توسعه، بستر ناکارآمدي مي باشد. اينکه «قوانين» جاري انسانها و جوامع امروزي مبتني بر انديشهها، وقايع و شرايط تاريخي در قرون پيشين، تطبيق و تصويب شود، غيرکاربردي و بستر انبوهي از چالشهاي اجتماعي و ملي است. به اين دليل ساده که «رابطهاي علت و معلولي ميان قوانين و زمان» وجود دارد. بدين معني که «قوانين قرار است رفتار شهروندان(انسانها) را در يک زمان و مکان مشخص به منظور تحقق انواع نيازها و اهداف ملموس و عيني، هدايت، کنترل و مديريت کند». بنابراين، امور و انديشههاي تاريخي چگونه ميتواند به ما نشان دهد، که فراگيري زبان انگليسي براي شهروندان ايران کاربردي و سودمند است. يا اينکه امور، وقايع و انديشههاي تاريخي چگونه ميتواند به ما نشان دهد که در هواي گرم 50 درجه، پوشش کامل يا پوشش نيمه کامل لازم است، آيا تاريخ ميتواند پديده کرونا را تبيين يا واکسني براي آن توليد کند؟ يا اذهان تاريخ انگار، چگونه ميتوانند راهکارهايي کاربردي و قابل فهم براي حل و فصل چالشهاي جامعه کنوني مثل، آمار بالاي طلاق، روابط خارجه بسيار پرهزينه، آمار بالاي اعتياد، بيکاري زنان و مردان، ويراني اخلاق سياسي، تبديل پول ملي به دستمال کاغذي، افسردگي اجتماعي، تخريب آموزش و پرورش دولتي(ملي) توسط آموزشگاههاي سوداگر، «فقر» و... به ما ارائه دهد. به تعبيري تاريخ معطوف به جهان، امور، وقايع، انديشه و رفتار انساني و اجتماعي است، که نه تنها وجود عيني بلکه حتي وجود بالقوه نيز ندارد. پربيراه نخواهد بود اگر گفته شود که برزخ تاريخ انگاري بنياديترين ريشه ويراني اخلاق سياسي است. در صورتي که استدلال فوق عقلاني تلقي شود، آنگاه ميتوان ادعا کرد که تاريخ انگاري و بياخلاقي سياسي، اصليترين موانع توسعه ملي هستند. توسعه به تعبيري به معني جلو رفتن و فاصله گرفتن از انديشهها و راهکارهاي منسوخ و غيرکاربردي است. مراجعه به تاريخ به اين معني که تلاش کنيم از انديشهها، طرحها، راهکارها و... تاريخي براي توسعه به معني جلو رفتن و تکامل، الگوبرداري کنيم يک تناقض آشکار است. تناقض بدين معني که انديشهها، راهکارها و طرحهاي توسعهاي برآيند درک، تشخيص و تحليل شرايط زمان و مکان در دسترس، کنوني و موجود هستند. اينکه تلاش شود براي حل و فصل انبوه و انواع چالشهاي(معيشت شهروندان، روابط خارجه، اقتصادي، آموزش، برزخ اخلاق سياسي و...) کنوني از انديشهها، راهکارها، راهبردهاي قرون پيشين که موجوديت عيني، زماني و مکاني ندارند، تنها حاکي از «فقر فکري يا پيگيري اهداف غيرملي» است. قابل توجه برخي صاحب منصبان، کارگزاران و سياست ورزان که به دلايل غيرملي مخالف روابط خارجه بدون تنش و سودمند هستند، توسعه به معني حل و فصل انواع چالش اجتماعي و تحقق انواع نيازهاي اقتصادي، علمي، دفاعي و... بدون روابط خارجه عقلاني مبتني بر تحقق منافع ملي و نه جناحي، يک توهم يا آرزويي غيرواقعبينانه است. توسعه به بياني برآيند مديريت کلان مبتني بر اذهان، انديشهها، راهکارها و طرحهاي علمي و نه مبتني بر انديشهها، راهکارها، توهمات و... تاريخي که وجود عيني ندارند، ميباشد. توسعه پيش نياز امنيت پايدار و کارآمدي مديريت کلان است. انتهای پیام/ |