تریبون آزاد 1399/06/31 |
![]() |
ايدئولوژي منهاي منافع ملي غيرکاربردي، ناپايدار است |
کوروش الماسی/ پرهيز از بيان شفاف انواع مشکلات اجتماعي و ملي، منجر به خنثي کردن اثرات آنها بر زيست روزمره شهروندان نااميد و دردمند نميشود. وظيفه ملي، اخلاقي و ميهندوستانه همه کارگزاران، صاحب منصبان و سياستورزان است که راهي براي رهايي شهروندان از درد و رنج و نااميدي بيپايان پيدا کنند. به گواه سرتاسر تاريخ جوامع، ناکارآمدي حکومتها و شهروندان دچار چالشهاي بيشمار، مخوفترين نيروي تحول ساختار مديريت کلان بوده است و خواهد بود. اين موجز تلاش دارد تا بطور کلي و مختصر نشان دهد، مديريت کلان مبتني بر انديشهها و راهکارهاي تاريخي به پايان رسيده است. اينکه اجتنابناپذير است که مديريت کلان به منظور کارآمدي بايد به مباني نظري و عملي زمان و مکان حال حاضر متکي شود. چرا مديريت مبتني بر انگارهاي تاريخي منجر به انواع چالشهاي اجتماعي و ملي ميشود؟ ساده و شفافترين پاسخ اين است که رابطهاي علت و معلولي ميان شرايط عيني و انديشهها و راهکارهاي مديريتي و سياسي وجود دارد. اينکه؛ دغدغهها، نيازها، اهداف، تمايلات، آرزوها و... فردي، اجتماعي، ملي و اعتقادي، ذاتا متغير و برآيند فعل و انفعالات عيني زمان و مکان مشخص ميباشد. به عنوان مثال، خلاف خرد و تمام اصول آسماني و زميني است اگر بخواهيم با دشمنان کنوني با ابزار دفاعي قرون پيشين مقابله و آنها را خنثي کنيم. اتکاي مديريت کلان به انديشهها و راهکارهاي قرون پيش در جامعه پرچالش و پيچيده کنوني ايران، مغاير و تخريب کننده منافع و امنيت ملي، کارآمدي و پايداري مديريت کلان است. به گواه شواهد بي شمار از عرصههاي اقتصادي، معيشت شهروندان، روابط خارجه، صنعتي، دفاعي، تجاري، علمي، آموزشي و... کارآمدي و تداوم مديريت کلان با تکيه بر انديشهها، طرحها، راهکارها و راهبردهاي تاريخي اگر نگويم غيرممکن، اما بسيار پرهزينه و پرچالش خواهد بود. اصرار بر ادامه مديريت تاريخ بنياد، تنها منجر به تضعيف و ناکارآمدي نظام مديريت کلان که پيامدي جزء انواع چالشهاي اجتماعي و ملي نخواهد داشت، ميشود. در جهاني مملو از بدخواهان، کارآمدي و پايداري نظام و ايران زمين، بدون توسعه همه جانبه ملي مبتني بر علوم گوناگون که محصول خرد جمعي شهروندان باشد امري بسيار بسيار دشوار، اگر نگويم غيرممکن، خواهد بود. به دلايل بي شمار، «تاريخ» نميتواند ابزار نظري و عملي لازم و ضروري به منظور توسعه که تنها شرط بقاء ملي است را در اختيار مديريت کلان قرار دهد. توسعه يعني خودکفايي و استقلال در تهيه و تامين انواع نيازهاي شهروندان مثل، غذا، مسکن، لباس، آموزش و پرورش، بهداشت و درمان، امنيت، صنعت و تجارت و... ميباشد. کدام شهروند خردمند و وطندوستي ميتواند ادعا کند که اينگونه نيازهاي امروز شهروندان را ميتوان با مراجعه به قروني که تهي(در مقايسه با جوامع کنوني) از دانش و فنآوري معاصر بوده، برآورده کرد. همه وطن دوستان بايد به اهداف کساني که اصرار بر مديريت کلان کشور مبتني بر انديشههاي تاريخي دارند، شديدا ترديد کنند. حکمراني مبني بر انديشهها، طرحها و راهکارهاي تاريخي در جهان بسيار توسعه يافته کنوني غيرممکن است. يا شايد کاربرديتر اين است که گفته شود، مديريت تاريخ بنياد جوامع و انسان معاصر ابزار استعمارگران براي نفوذ و غارت در برخي کشورها که حکمرانان و کارگزاران در آنجا تلاش ميکنند «شهروندان پرورشيافته در عصر فنآوري اطلاعات» را با انديشهها و راهکارهاي جوامع بسيار ابتدايي که نه تنها فاقد نظام آموزشي بلکه شديدا زيستي طبيعي داشتند، مديريت کنند. «اجتناب ناپذير است که مديريت کلان بايد تغيير و تحول و بروز رساني را در دستور کار قرار دهد». مشکلات اجتماعي و ملي، کاربرديترين علائم پايان يک ساختار يا پديده از هر نوعي (مديريت کلان) است. بهگواه شواهد بيشمار، مديريت کلان مبتني بر انديشههاي تاريخي(متافيزيکي) کاملا ناکارآمد شده است. خرد و آيندهنگري حکم ميکند که مديريت کلان به منظور کارآمدي، افق ديد خود را تغيير، کاربردي و کارآمد کند. بنابر شواهد و تجربيات بي شمار تاريخي و معاصر؛ هيچ نيرو، جناح، انديشهاي نميتواند با «جبر حاکم بر روند امور اجتماعي، انساني و مادي تقابل کند». درجهان معاصر برخلاف قرون پيشين، ايدئولوژي منهاي منافع ملي غيرکاربردي، ناپايدار است. به تعبيري، تاريخ، جهاني است که فاقد هستي عيني ميباشد. به عبارتي، تاريخ در زمان و مکان کنوني وجود ندارد. غيرعقلاني و ناممکن است که جهان عين و ملموس را با جهان غير عين و غيرملموس مديريت کرد. از بُعد کاربردي، عملي و سنجش پذيري، «تاريخ»، جهاني پايان يافته است. اصرار بر مديريت کلان تاريخ محور هستي ملي را نيز با مخاطرات غيرقابل پيشبيني مواجه ميکند. سلامت و پايداري ايران مقدم بر هر انديشه تاريخي است. به اين دليل ساده و کاربردي که ايران علت و تاريخ با هر محتوايي، معلول است. بنابراين با توجه به انبوه چالشها، پر بيراه نيست اگر گفته شود، شايد تاريخ پناهگاهي براي افرادي اين چنيني باشد. انتهای پیام/ |