تریبون آزاد 1399/06/01 |
![]() |
آزادی اندیشه و بیان سیاسی در گرو تعهد به اخلاق سیاسی |
مهدی جعفری/ جملهی آزادی اندیشه و بیان جمله ای نیست که در تعریف و تحلیل آن سخنی نگفته یا نوشته نشده باشد. انسان براساس خلقت خود موجودی است که خواهان اختیار در عمل و بیان نظرات و انتقادات پیرامون موضوعات خود است و تقریباً یکی ازعلل وقوع انقلاب ها در جوامع مختلف کسب آزادی مشروع و قانونی برای اندیشه ها و بیان هاست. در جوامعی که نظام حکومتی حاکم براساس مردمسالاری و گفتگو بنیان گذاشته شده باشد تفکر جمع و مشارکت ملی حرف اول و آخر را در تعیین سرنوشت یک ملت می زند. در جامعهی ما یکی از اهداف والای انقلاب اسلامی کسب آزادیهای مشروع و قانونی در حوزهی اندیشه و بیان بود که عمدهی مسیر این آزادی در حوزهی سیاست جامعه مشترک طی می شود. در رژیم پهلوی به دلیل ساختار سلطنتی و موروثی قدرت تصمیم گیری و اعمال نفوذ در امورات جامعه فقط در حیطه ی افراد خاص که به درباریان معروف بودند ختم می شد و عملاً صحنه ی سیاسی و اجتماعی جامعه از مشارکت ملی و استفاده از اندیشه ها و بیان های دیگران بی بهره بود و حکومت پهلوی فقط به صورت نمایشی ادعای مردمسالاری می کرد؛ لذا نظام سلطنتی تبدیل به نظام سلطنتی–استبدادی گشت و صدای اندیشه ها و بیان ها در نخبگان و فعالان سیاسی خاموش شد. پس از پیروزی انقلاب و با انسجام ملی در تثبت نظام جمهوری اسلامی نخبگان و فعالان سیاسی در قالب احزاب و گروه های سیاسی پا به عرصه ی فعالیت در حوزه های مختلف جامعه نهادند و چراغ روشنگری اندیشه ها و بیان ها به جامعه امید و وحدت ملی بخشید. امروز شاهد آن هستیم که جامعه در برخورداری از اندیشه ها و بیان های نخبگان و فعالان حوزه های مختلف جامعه بسیار غنی و سطح فرهنگ اندیشه و بیان نسبت به چند دهه ی قبل رشد چشمگیری داشته است. امروز احزاب و گروههای سیاسی در جامعه به عنوان نماد آزادی اندیشه و بیان در کنار مردم خود را مؤثر در تعیین سرنوشت خود و جامعه ی خود می دانند و از حاشیه به متن جامعه کشیده شده اند و این یعنی حکومت اندیشه و بیان برای اعتلای اهداف عالی جامعه که نقطهی عطف در ساختار و تعاملات سیاسی نظام جمهوری اسلامی می باشد. درخشش حضور مردم در انتخابات و حمایتهای مؤثر آنها از نظام جمهوری اسلامی در سایر عرصه ها از اساسیترین دستاوردهای فعالیت احزاب و گروههای سیاسی است. در کنار آزادی اندیشه و بیان سیاسی؛ آنچه که به اندیشه ها و بیان ها ارزش و آنها را از انحراف و انحطاط باز می دارد تعهد به اخلاق سیاسی است. کلمهی اخلاق جزء کلماتی است که در تمام حوزه های جامعه قابل تعریف و تعمیق بوده و سازندهی بسترهای سالم برای فعالیت می باشد. در تعریف اخلاق پژوهشگران اجتماعی و دینی تعاریف مختلفی را ارائه داده اند، ولی سیر مسیر آنها در بطن جامعه یکسان است. اخلاق در تعریفی ساده وعام عبارت است ازتعهد به اصول انسانی و اجتماعی و دوری کردن از ناهنجاریهای مذموم اجتماعی. شیوهی اندیشه و بیان و تعاملات سیاسی به عنوان بخش عظیمی از تئوری و روابط و مناسبات اجتماعی داخلی و بین المللی و شاکلهی پیشبرد اهداف ملی باید در چارچوب معین تعریف شود. بهترین چارچوب برای رویش اندیشهها، بیانها و هدایت تعاملات سیاسی اتکا و اعمال اصول اخلاقی و انسانی در آنهاست. جدا از نوع ایدئولوژی نظام سیاسی و رهبران آن اگر تعاملات سیاسی و اندیشه و بیان مرتبط با آن از اخلاق و شئونات انسانی تهی شود جنایات بزرگی به وقوع خواهد پیوست و جامعهی انسانی هولناک بودن سیاست بدون اخلاق و انسانیت را بارها به چشم خود دیده است. از مهمترین شعارهای انقلاب اسلامی احیای ارزشهای اخلاقی و انسانی در جامعه بوده است. همانطور که اشاره شد جامعهی ما به دلیل باز بودن فضا برای فعالیت های سیاسی و گستردگی سلایق و علایق مختلف شاهد حضور پررنگ احزاب و گروههای سیاسی از جناحهای مطرح در متن جامعه بوده که امری پسندیده و باعث امید و تکاپو است. احزاب و گروههای سیاسی طبق قانون اجازهی حضور و ارائهی برنامه های خود برای ادارهی امور جامعه را دارند و می تواند براساس تشخیص مراجع ذی صلاح به صورت مکتوب در قالب مطبوعات و یا در فضای مجازی در قالب سایت و خبرگزاری ها به اطلاعرسانی و تبیین برنامهها و ارائه گزارش از عملکرد خود بپردازند. متأسفانه علی رغم دستاوردهای بزرگ سیاسی و اجتماعی در داخل و در صحنه های بینالمللی؛ درطی چند سال اخیر نیز شاهد رواج برخی بداخلاقیهای سیاسی در داخل بودهایم، به طوری که در برخی موارد سبب سوء استفادهی اپوزیسیون نظام و تبلیغات منفی آنها علیه نظام و احزاب و گروههای سیاسی داخل شده است. عمده ترین این بداخلاقیها به سلایق جناحی و حزبی برمی گردد که به دلیل عدم وجود سعهی صدر و صبر در یکی از طرفین یا هر دو؛ طرف مقابل مورد هجمه های زیادی از اتهامات و اهانتها قرار گرفته است و متأسفانه برخی از سیاستمداران از ادامهی بداخلاقی سیاسی و اندیشه های غلط دست بر نمیدارند. باید گفت؛ تمام احزاب و گروههای سیاسی داخل چه از جناح اصلاح طلب و چه از جناح اصولگرا تماماً ریشه در ارزشهای والای فکری و عملی نظام جمهوری اسلامی دارند و خط و مشی تمام آنها خدمت و حفظ نظام از گزند دشمنان قسم خورده است. امروز دشمنان نظام منتظر وقوع هر نوع فتنه و دشمنی بین احزاب و گروههای سیاسی و ایجاد دودستگی بین آنها و مردم هستند و تا اکنون نیز برای نیل به اهدف شوم خود به هر اقدام ننگینی از تبلیغات مسموم رسانه ای گرفته تا ترور فیزیکی و شخصیتی دست زده اند. در مرام و شئونات سیاسی تندرروی و خروج از خطوط ارزشهای فکری و اخلاقی در هر حزب و جناحی عملی غیرقابل دفاع و مذموم بوده و نمی توان از آن به نام دلسوزی برای نظام و جامعه نام برد؛ زیرا کمترین اثر مخرب آن تشویش اذهان عمومی، سیاست زدگی در بدنهی سیاسی جامعه، بدبینی به دستاوردهای ملی و سیاسی و خاموش کردن اندیشهها و بیانهای روشن است. برعکس دلسوزان واقعی کسانی هستند که در هر حزب و جناح سیاسی با حفظ میانه روی و منطق گرایی از خطوط قرمز اخلاقی خارج نشده و با برنامه های عقلانی و جامع برای اعتلای اهداف عالی نظام و اصلاح نقص ها تلاش می کنند. در شرایط کنونی که کشور دچار برخی مشکلات اقتصادی ناشی از شیوهی مدیریت و تحریم های غرب و آمریکا شده است باید نقش احزاب و گروههای سیاسی از هر جناح سیاسی جهت تزریق روحیهی امید و پویایی و ایجاد وحدت ملی در میان اقشار جامعه نسبت به گذشته پررنگ تر باشد و به اندیشه ها و بیان ها برای برون رفت از شرایط فعلی وحدت ببخشند. امروز با توجه به مشکلات موجود و تبلیغات مسموم رسانه ای و انتخابات پیش رو در سال ۱۴۰۰، دشمن با تمام قوا اینگونه در حال القاء و تزریق ناامیدی و نارضایتی درون جامعه است که بگوید نظام سیاسی و اقتصادی موجود قادر به ادامه کار نبوده و تنها راه نجات ملت ایران سازش بی قید و شرط و توسل جستن به غرب و آمریکا است. هیچ حزب و گروه سیاسی از هر جناح سیاسی نباید فراموش کند رمز پایداری و پیشرفت اتکا به ملت و توانمندیهای داخلی است و بارها در برهههای مختلف ثابت کردهایم که در تمام عرصههای داخلی و بین المللی قادر هستیم که به قلههای تعالی و عزت دست پیدا کنیم. آنچه که سبب حاشیه رفتن سرمایهها و خودباختگی میشود نادیده گرفتن خود و رواج بداخلاقیها و محافظه کاریها و انحراف در اندیشیدن و بیان کردن است. انتهای پیام/ |